Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English
Persian
time limit
محدودیت زمانی
time limits
محدودیت زمانی
time bar
محدودیت زمانی
Other Matches
slice
مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
slices
مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
uptime
پریود زمانی که در طول ان یک سیستم کامپیوتر فعال است یا صحیح عمل میکندیک دوره زمانی که تجهیزات بدون خرابی کار می کنند
ppm
Position Pulse مدولاسیون یا تلفیق زمانی پالس که دران مقدار نمونه لحظهای موج موقعیت زمانی یک پالس را مدوله میکندodulation
assembly
1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
constraints
محدودیت ها
restrictions
محدودیت
restriction
محدودیت
incomprehensiveness
محدودیت
limitations
محدودیت
restraint
محدودیت
restraints
محدودیت
narrowness
محدودیت
constraint
محدودیت
limitation
محدودیت
finiteness
محدودیت
finitude
محدودیت
circumscription
محدودیت
exclusiveness
محدودیت انحصار
restriction of range
محدودیت دامنه
restraint of trade
محدودیت تجارت
wage constraint
محدودیت دستمزد
exchange restricition
محدودیت ارزی
exchange restriction
محدودیت ارزی
economic stringency
محدودیت اقتصادی
trade restriction
محدودیت تجاری
restrictionism
سیاست محدودیت
economic constraint
محدودیت اقتصادی
constraint of supply
محدودیت امادی
capital constraint
محدودیت سرمایه
budget constaint
محدودیت بودجهای
freely
بدون محدودیت
appropriation limitation
محدودیت بودجه
monopoly restriction
محدودیت انحصاری
compute bound
محدودیت محاسباتی
tie up
<idiom>
محدودیت استفاده
free play
بدون محدودیت
import restriction
محدودیت واردات
restriction of imports
محدودیت واردات
restriction
منع محدودیت
restrictions
منع محدودیت
budget constraint
محدودیت بودجه
age limit
محدودیت سنی
limitable
محدودیت پذیر
limitation period
دوره محدودیت
in line
<idiom>
با محدودیت متداول
monetary deflation
محدودیت پولی
monetary restriction
محدودیت پولی
fire restriction
محدودیت اتش
exclusion
محدودیت در دستیابی به سیستم
modular constraint
محدودیت در جابجایی تصاویر
airspace restricted area
منطقه محدودیت پرواز
in restraint of trade
تحت محدودیت تجارتی
parochialism
محدودیت در افکار وعقایدمحلی
import quotas
محدودیت کمی واردات
appropriation limitation
محدودیت تخصیص اعتبار
freezes
محدودیت عدم امکان تغییر
freed
کمی محدودیت نوع اسلحه
frees
کمی محدودیت نوع اسلحه
freeing
کمی محدودیت نوع اسلحه
limited access
دراری محدودیت مدارک محدود
free
کمی محدودیت نوع اسلحه
freeze
محدودیت عدم امکان تغییر
unconstrained optimization
بهینه سازی بدون محدودیت
arrays
محدودیت برای تعداد اجزای یک آرایه
array
محدودیت برای تعداد اجزای یک آرایه
freedom
آزاد بودن برای انجام کاری بدون محدودیت
freedoms
آزاد بودن برای انجام کاری بدون محدودیت
bounds
محدودیت یا فضایی که کسی میتواند عمل انجام دهد
unlimited
وسیله مسابقه بدون محدودیت از لحاظ حجم یا نوع موتور
parochialism
محدودیت فکری و دلبستگی به انجام کارهای محلی و ناحیهای محدود
withholds
محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
withhold
محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
withheld
محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
withholding
محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
input limited
ای که خیلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر
inputted
ای که خلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر
input
ای که خلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر
wraparound
توسعه و بسط اتوماتیک خطی از یک متن به دو خط یا بیشتر به واسطه محدودیت ناحیهای از صفحه نمایش
gridding
محدودیت ساختمان یک تصویرگرافیکی که مستلزم افتادن نقاط پایانی خطوط روی نقاط شبکه است
sometime
یک زمانی
onetime
یک زمانی
temporal
زمانی
simultaneeity
هم زمانی
synchrony
هم زمانی
on
<prep.>
در
[زمانی]
contemporaneousness
هم زمانی
timeline
خط زمانی
synchronization
هم زمانی
time limit
حد زمانی
monomial
یک زمانی
time sense
حس زمانی
eternity
بی زمانی
eternities
بی زمانی
whilom
یک زمانی
time limits
حد زمانی
When I came in
زمانی که من تو آمدم
time sharing
اشتراک زمانی
lapses
فاصله زمانی
pressure of time
فشار زمانی
lapsing
فاصله زمانی
time pressure
فشار زمانی
in a short time
در اندک زمانی
yore
در زمانی بسیاردور
no longer
نه دیگر
[زمانی]
time limit
محدوده زمانی
time limits
محدوده زمانی
time scale
مقیاس زمانی
time scales
مقیاس زمانی
timetables
برنامه زمانی
timetabled
برنامه زمانی
time lag
تاخیر زمانی
timetable
برنامه زمانی
time lags
فاصله زمانی
time lag
فاصله زمانی
temporal
جسمانی زمانی
timetabling
برنامه زمانی
no longer
نه بیشتر
[زمانی]
discrete time
با گسستگی زمانی
continuous time
با پیوستگی زمانی
lags
تاخیر زمانی
clock paradox
پارادکس زمانی
lagged
تاخیر زمانی
timeline
تسلسل زمانی
lapse
فاصله زمانی
lag
تاخیر زمانی
flashback
وقفه زمانی
flashbacks
وقفه زمانی
time lags
تاخیر زمانی
mechanical time fuze
ماسوره زمانی
time series
سریهای زمانی
time fuse
ماسوره زمانی
time jitter
اختلال زمانی
time flutter
اختلال زمانی
time yield limit
حد تسلیم زمانی
time estimation
براورد زمانی
time error
خطای زمانی
time division multiplexing
تسهیم زمانی
time division multiplex
تسهیم زمانی
time disorientation
گم گشتگی زمانی
time dilation
پارادوکس زمانی
time constant
ثابت زمانی
time base
مبدا زمانی
time horizon
افق زمانی
time interval
فاصله زمانی
time study
بررسی زمانی
time score
نمره زمانی
time schedule
برنامه زمانی
time table
جدول زمانی
time slice
برش زمانی
time quantum
ذره زمانی
time priority
تقدم زمانی
time yield
تسلیم زمانی
time priority
اولویت زمانی
time preference
ارجحیت زمانی
time preference
رجحان زمانی
time preference
ترجیح زمانی
time path
مسیر زمانی
timer switch
کلید زمانی
schedule
برنامه زمانی
time
زمانی موقعی
timetrend
روند زمانی
interval
فاصله زمانی
times
زمانی موقعی
vintage model
الگوی زمانی
time frames
چارچوب زمانی
timed
زمانی موقعی
time fire
تیر زمانی
time frame
چارچوب زمانی
unit of time
واحد زمانی
throughput time
اشتراک زمانی
scheduled
برنامه زمانی
temporal sign
علامت زمانی
spatiotemporal
فضایی و زمانی
schedules
برنامه زمانی
temporal maze
ماز زمانی
time series data
امار سریهای زمانی
time sampling
نمونه گیری زمانی
serve time
<idiom>
زمانی رادرزندان بودن
time slicing
تقسیم بندی زمانی
time series analysis
تحلیل سریهای زمانی
input time constant
ثابت زمانی اولیه
time slicing
برش زمانی زدن
low time constant
ثابت زمانی کوچک
inductive time constant
ثابت زمانی القا
vintage model
الگوی مقطع زمانی
o technique
تحلیل عوامل زمانی
cross sectional data
داده ها در یک مقطع زمانی
cotidal
دارای هم زمانی در طغیان اب
tdm
تسهیم زمانی ultiplexing
time division multiplexing
انتقال چندتایی زمانی
chronologic
دارای ربط زمانی
high burst
تیر زمانی بالا
capacitive time constant
ثابت زمانی فرفیت
since he was in petticoats
از زمانی که بچه بود
asynchronous time division multiplexing
تسهیم زمانی ناهمگام
time fire
تیراندازی با گلوله زمانی
magnetic time relay
رله زمانی مغناطیسی
age hardening
سخت گردانی زمانی
synchronize
انطباق زمانی داشتن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com