English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 78 (5 milliseconds)
English Persian
private محرمانه
privates محرمانه
esoteric محرمانه
secret محرمانه
secrets محرمانه
restricted محرمانه
hush hush محرمانه
hush-hush محرمانه
backside محرمانه
backsides محرمانه
arcane محرمانه
confidentially محرمانه
confidential محرمانه
privately محرمانه
classified محرمانه
cheek by jowl محرمانه
confidental محرمانه
in private محرمانه
in secret محرمانه
jackes محرمانه
necessary house محرمانه
privily محرمانه
subrosa محرمانه
tete a tete محرمانه
behind the stage <adj.> <adv.> محرمانه [اصطلاح مجازی]
Other Matches
private code کد محرمانه
backstage محرمانه خصوصی
in confidence بطور محرمانه
privy خصوصی محرمانه
off-the-record محرمانه و خصوصی
off the record محرمانه و خصوصی
privates محرمانه سرجوخه
confided محرمانه گفتن
private code رمز محرمانه
private talk گفتگوی محرمانه
privileged communication مدارک محرمانه
privity موضوع محرمانه
private محرمانه سرجوخه
confidential خیلی محرمانه
closed conference گردهمایی محرمانه
conclaves انجمن محرمانه
conclave انجمن محرمانه
confides محرمانه گفتن
closed محرمانه بسته
surreptitiously محرمانه جانشین
confide محرمانه گفتن
surreptitious پنهان محرمانه
secrecy محرمانه بودن
closed meeting گردهمایی محرمانه
tipping محرمانه رساندن نوک
tip محرمانه رساندن نوک
secret service دستگاه محرمانه دولت
confidential دارای ماموریت محرمانه
data privacy محرمانه بودن داده ها
secret services دستگاه محرمانه دولت
underground تشکیلات محرمانه وزیرزمینی
hugger mugger تنهایی مطلب محرمانه
get wise to something/somebody <idiom> درمورد موضوع محرمانه فهمیدن
underplot دسیسه محرمانه دوز و کلک
to give one the straight tip محرمانه چیزیرا بکسی خبردادن
snoopy بعمل اورنده تحقیقات محرمانه
tipsters فروشنده اسرار واطلاعات محرمانه
tipster فروشنده اسرار واطلاعات محرمانه
administrative crypto account نگهداری اسناد و مدارک محرمانه
to have a closed meeting نشست محرمانه داشتن [بخصوص سیاست]
top-secret مخصوص افسران وخواص خیلی محرمانه
top secret مخصوص افسران وخواص خیلی محرمانه
putsch توط ئه محرمانه برای برانداختن حکومت
under the rose نهانی زیر جلی محرمانه در خفا
collogue توط ئه چیدن محرمانه گفتگو کردن
putsches توط ئه محرمانه برای برانداختن حکومت
declassify تنزل رتبه دادن به غیر محرمانه کردن
declassifying تنزل رتبه دادن به غیر محرمانه کردن
declassified تنزل رتبه دادن به غیر محرمانه کردن
Between you , me and the gatepost. Between ourselves . میان خودمان باشد( محرمانه باقی بماند )
declassifies تنزل رتبه دادن به غیر محرمانه کردن
protection عملی که مانع کپی گرفتن از دادههای محرمانه افراد بدون اجازه میشود.
I was tipped off . به من رساندند (خصوصی خبر دادند ؟محرمانه اطلاع دادند )
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com