Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
best profit output
محصول در بیشترین مقدارسود
Other Matches
exchanging
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchanges
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchanged
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchange
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
punch
کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
punched
کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
punches
کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
iso product curve
منحنی برابری محصول منحنی محصول یکسان
cads
محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
cad
محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
most
بیشترین
maximum
بیشترین
utmost
بیشترین
uttermost
بیشترین
peak demand
بیشترین تقاضا
highest price
بیشترین قیمت
peak speed
بیشترین تندی
maximum slope
بیشترین شیب
superlatives
بیشترین درجه عالی
make the most of
<idiom>
بیشترین سود را بردن
machine address
بیشترین مقدار یا حد یک سیستم
superlative
بیشترین درجه عالی
absolute address
بیشترین مقدار یا حد یک سیستم
peaks
بیشترین مقدار متغیر یا سیگنال
best profit point
نقطه بیشترین مقدار سود
peaking
بیشترین مقدار متغیر یا سیگنال
ultimate strength
حاصلضرب بیشترین بار ممکن
peak
بیشترین مقدار متغیر یا سیگنال
columns
چاپگری که بیشترین پهنای خط از حروف را دارد
peak
زمانی که چیزی بیشترین حد استفاده را دارد
rated altitude
ارتفاعی که در ان موتورپیستونی بیشترین توان رادارد
column
چاپگری که بیشترین پهنای خط از حروف را دارد
ranges
مجموعه مقادیرممکن بین بیشترین حد و کمترین حد
available
بیشترین قدرت الکتریکی یا پردازش یک سیستم
peaking
زمانی که چیزی بیشترین حد استفاده را دارد
ranged
مجموعه مقادیرممکن بین بیشترین حد و کمترین حد
make time
<idiom>
بیشترین مسافت را درکمترین وقت رفتن
peaks
زمانی که چیزی بیشترین حد استفاده را دارد
range
مجموعه مقادیرممکن بین بیشترین حد و کمترین حد
peaking
زمانی در روز که بیشترین توان استفاده میشود
peak
زمانی در روز که بیشترین توان استفاده میشود
channel
بیشترین نرخ ارسال داده روی یک کانال
channeled
بیشترین نرخ ارسال داده روی یک کانال
channeling
بیشترین نرخ ارسال داده روی یک کانال
peaks
زمانی در روز که بیشترین توان استفاده میشود
spanned
مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
channels
بیشترین نرخ ارسال داده روی یک کانال
spans
مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
capacities
بیشترین نرخ انتقال داده روی یک کانال
spanning
مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
span
مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
channelled
بیشترین نرخ ارسال داده روی یک کانال
capacity
بیشترین نرخ انتقال داده روی یک کانال
best rate of climb speed
سرعتی که با بیشترین ارتفاع در واحد زمان همراه است
throughput
بیشترین خروجی وسیله که با مشخصات اصلی مط ابق باشد
maximum
بیشترین حجم داده که قابل ذخیره سازی است
physical record
بیشترین واحد داده که در یک عملیات قابل ارسال باشد
limiting speed
بیشترین سرعت نسبی فاهری هواپیمایی با شکل معین
integrated
روش سازمانی برای بازیابی و ورود داده با بیشترین کارایی
fanned
بیشترین تعداد ورودی ها که یک مدار یا قطعه میتواند با آن کار کند
resolution
بیشترین تعداد خط وط که یه تصویر را روی صفحه LRT تشکیل میدهند
untimate load
بیشترین نیروئی که هر جزء سازهای بدون شکستن بایدتحمل کند
tolerance
بیشترین اختلاف مجاز بین ابعاد واقعی و اسمی یک قطعه
fan
بیشترین تعداد ورودی ها که یک مدار یا قطعه میتواند با آن کار کند
limits
محدودههای بیشترین حد از پیش تعیین شده برای اعداد در کامپیوتر
key
مهمترین ترمینال در سیستم کامپیوتری یا آنکه بیشترین تقدم را دارد
tolerances
بیشترین اختلاف مجاز بین ابعاد واقعی و اسمی یک قطعه
limiting velocity
بیشترین سرعت هواپیما تحت زاویه معین نسبت به افق
fans
بیشترین تعداد ورودی ها که یک مدار یا قطعه میتواند با آن کار کند
fanning
بیشترین تعداد ورودی ها که یک مدار یا قطعه میتواند با آن کار کند
activity
بیشترین تعداد کارهایی که در یک سیستم چند منظوره قابل اجراست
activities
بیشترین تعداد کارهایی که در یک سیستم چند منظوره قابل اجراست
resolutions
بیشترین تعداد خط وط که یه تصویر را روی صفحه LRT تشکیل میدهند
Shannon's Law
قانونی که بیشترین گنجایش محل اطلاعات را برای خط ارتباطی بیان کند
rate
بیشترین خروجی وسیله که باید با مشخصات ابتدایی تط ابق داشته باشد
rates
بیشترین خروجی وسیله که باید با مشخصات ابتدایی تط ابق داشته باشد
aggregates
بیشترین سرعتی که داده روی کانال مشخص میتواند ارسال شود
limit load
بیشترین باری که ممکن است در حالتی بر یک جزء یا قطعه وارد شود
aggregate
بیشترین سرعتی که داده روی کانال مشخص میتواند ارسال شود
duty rated
بیشترین تعداد عملیات که یک وسیله در یک زمان با مشخصات معلوم میتواند انجام دهد
best angle of climb airspeed
سرعتی در هواپیما که بیشترین افزایش ارتفاع دریک نقطه معین را سبب میشود
minimal tree
درfکه گرههای آن به روش بهینه سازماندهی شده اند تا بیشترین کارایی را داشته باشند
best economy mixture
نسبت متناسب سوخت و بنزین در موتورهای پیستونی جهت حصول بیشترین برد پروازی
cruise control
کنترل عملکرد موتور برای بدست اوردن بیشترین راندمان قدرت و مصرف سوخت
fan
بیشترین تعداد ورودیهای که یک مداریا قطعه میتواند بدون محدود کردن نیرویش تحمل کند
fanned
بیشترین تعداد ورودیهای که یک مداریا قطعه میتواند بدون محدود کردن نیرویش تحمل کند
fanning
بیشترین تعداد ورودیهای که یک مداریا قطعه میتواند بدون محدود کردن نیرویش تحمل کند
fans
بیشترین تعداد ورودیهای که یک مداریا قطعه میتواند بدون محدود کردن نیرویش تحمل کند
wein law
طول موج بیشترین شدت تابش حاصل از منبع جسم داغ با دمای مطلق نسبت عکس دارد
fixed point notation =
نمایش عدد که محل ارقام و نقط ه اعشاری را در کامپیوتر نگه می دارد تا بیشترین تعداد اعداد قابل مدیریت را محدود کند
lines
محصول
harvested
محصول
line
محصول
harvest
محصول
products
محصول
product
محصول
return
[on something]
محصول
outputs
محصول
output
محصول
commodities
محصول
crops
محصول
crop
محصول
commodity
محصول
proceeds
محصول
yielded
محصول
fabric
محصول
fabrics
محصول
yield
محصول
cropped
محصول
yields
محصول
harvests
محصول
total product
محصول کل
auctioneering device
وسیلهای که بیشترین یا کمترین سیگنال را از تعدادی سیگنال ورودی انتخاب میکند
infinity
حجم بسیار بسیار بزرگ که از بیشترین حد تصور هم بزرگتر باشد
crop rent
اجاره محصول
condensate
محصول میعان
coemption
خرید کل محصول
net product
محصول خالص
distillate
محصول تقطیر
last year's produce
محصول پارسال
by product
محصول جنبی
overhead product
محصول سبک
brands
نام محصول
branding
نام محصول
average product
محصول متوسط
average output
محصول متوسط
mass market product
محصول پر فروش
adduct
محصول افزایشی
marginal product
محصول نهائی
brand
نام محصول
coproduct
محصول فرعی
by product
محصول فرعی
intermediate product
محصول واسطه
incross
اولادیا محصول
artifact
محصول مصنوعی
artifacts
محصول مصنوعی
products
محصول حاصلضرب
end product
محصول نهایی
emblements
محصول زمین
margin product
اضافه محصول
product
محصول حاصلضرب
fehling reagent
محصول فهلینگ
fehling solution
محصول فهلینگ
off year
سال کم محصول
finished product
محصول نهائی
fission product
محصول انشقاق
high grade product
محصول درجه یک
gross yield
محصول ناخالص
artefacts
محصول مصنوعی
artefact
محصول مصنوعی
eluate
محصول شویش
over production
محصول زیادی
by-product
محصول فرعی
diversity of product
تنوع محصول
product diversification
تنوع محصول
by-product
محصول ضمنی
by-products
محصول فرعی
by-products
محصول ضمنی
foison
محصول فراوان
portfolio
نمونه محصول
volatility product
محصول فرار
universal product code
کد جامع محصول
yield
محصول حاصل
yielded
محصول حاصل
yields
محصول حاصل
released
گونه یک محصول
fabric
محصول تولید
fabrics
محصول تولید
turn over
محصول بازده
standing crop
محصول سرپا
program product
محصول برنامه
product mix
ترکیب محصول
toil
محصول رنج
toiled
محصول رنج
toiling
محصول رنج
releases
گونه یک محصول
release
گونه یک محصول
model
نوع یک محصول
model
گونه یک محصول
modeled
نوع یک محصول
modelled
نوع یک محصول
modelled
گونه یک محصول
models
نوع یک محصول
models
گونه یک محصول
product differentiation
اختلاف محصول
home-grown
محصول خانه
cash crop
محصول فروشی
production
فراورده محصول
production
تولید محصول
product capabilities
خواص محصول
produced
ساختن محصول
productions
محصول عمل
modeled
گونه یک محصول
produces
ساختن محصول
product liability
مسئولیت محصول
product differentiation
تفاوت محصول
produce
ساختن محصول
productions
تولید محصول
productions
فراورده محصول
outputs
برونداد محصول
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com