Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
burner cans
محفظه احتراق موتورهای توربینی
Other Matches
air impingment starter
نوعی استارتر در موتورهای توربینی کوچک
turbocharger
شارژری در موتورهای پیستونی که توسط توربینی درمسیر گازهای خروجی کارمیکند
multi chamber
نوعی محفظه احتراق درموتورهای توربین که در ان محفظه ها دورتادورقرارگرفته اند
turbosupercharger
سوپر شارژی در موتورهای پیستونی که توسط توربینی درمسیر گازهای خروجی کارمیکند
torch pot
[محفظه مشعل سوخت محفظه سوخت پاش توربینی]
carbon seal
وسیلهای مقاوم در برابرگرما که در موتورهای توربینی برای جلوگیری ازخروج یا نشت روغن ازمحفظه یاتاقان بکار میرود
plug nozzle
نازلی در موتورهای راکت بامحفظه احتراق حلقوی وپیچشی
air turbine starter
استارتری در موتورهای توربینی که توسط هوای فشرده توربین کوچکی را که توسط چرخدنده هایی باکمپرسور درگیراست میچرخاند
combustion area
محفظه احتراق
combustion chamber
محفظه احتراق
combustor
محفظه احتراق
cannular
محفظه احتراق حلقوی شکل
can annular
محفظه احتراق حلقوی شکل
burner compartment
قسمتی از روپوش موتور که روی محفظه احتراق قرارگرفته است
charactristic lenght
نسبت حجم محفظه احتراق به مساحت دهانه ورودی موتوردر راکت
residence time
مدت زمانیکه قطرات کوچک سوخت در محفظه احتراق توربین گاز میمانند
multipropellant
سوخت راکت متشکل از دو یاچند جزء که بصورت مجزا به محفظه احتراق وارد میشوند
buffer chamber
جان لوله محفظه ضربت گیر محفظه دافع
crossfiring
اتصال کوتاه بین دو سیم درسیستم احتراق که باعث احتراق نابهنگام میشود
premature ignition
احتراق نابهنگام احتراق بیموقع
turbojet
جت توربینی
ullage
فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
turboblower
دمنده توربینی
turboblower
بادبزن توربینی
turbine pump
پمپ توربینی
stellite
الیاژهای سخت جهت ساختن موتورهای پیستونی
critical grid current
جریان احتراق شبکه ولتاژ احتراق شبکه
bore hole pump
تلمبه توربینی چاه عمیق
turboprop
ملخ توربینی ناو یا هواپیما
turbos
پیشوندی بمعنی توربینی ووابسته به توربین
turbo
پیشوندی بمعنی توربینی ووابسته به توربین
gas trubine
توربینی که توسط گاز کار وحرکت میکند
jet a
سوخت موتور توربینی که دردمای 04 درجه منجمدمیشود
cetane rating
اشل عددی برای سنجش میزان بهسوزی سوختهای موتورهای دیزل
waste gate
مکانیزم کنترلی برای توربین گازهای خروجی موتورهای دارای توربوشارژر
attitude motor
موتورهای راکت کوچک برای کنترل وضعیت رسانگر فضایی در حال حرکت
best economy mixture
نسبت متناسب سوخت و بنزین در موتورهای پیستونی جهت حصول بیشترین برد پروازی
turbostarter
استارتر موتوراصلی که توسط توربینی میچرخد که خودتوسط خروج گاز به حرکت درامده
crankcase upper half
قسمت فوقانی محفظه لنگ محفظه لنگ فوقانی
turbopump
پمشی که توسط توربینی که بوسیله گازهای حاصل ازسوختن سوختهای راکت به چرخش درامده به حرکت درمی اید
compressor bleed air
هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود
gasoline
سوخت موتورهای بنزینی بنزین موتور بنزین
chamber
محفظه
chambers
محفظه
guard assembly
محفظه
containers
محفظه
encasement
محفظه
housing
محفظه
enclosure
محفظه
cavities
محفظه
cavity
محفظه
container
محفظه
envelopes
محفظه
lacuna
محفظه
enclosures
محفظه
envelope
محفظه
incasement
محفظه
breech ring
محفظه کولاس
intake chamber
محفظه ورودی
incubators
محفظه رشد
breech
محفظه کولاس
pinches
پایه محفظه
pinch
پایه محفظه
computer enclosure
محفظه کامپیوتر
breech recess
محفظه کولاس
card cage
محفظه کارت
air chamber
محفظه هوا
circular cell
محفظه گرد
primer pouch
محفظه چاشنی
potpourris
محفظه عطر
starting chamber
محفظه استارت
cases
فرف محفظه
case
فرف محفظه
mould cavity
محفظه قالب
resonating cavity
محفظه تشدید
ootheca
محفظه تخم
system unit
محفظه سیستم
incubator
محفظه رشد
shields
محفظه سپرشدن
shield
محفظه سپرشدن
gas chamber
محفظه باروت
oil pan
محفظه کارتر
gas chambers
محفظه باروت
potpourri
محفظه عطر
lighting
احتراق
firing
احتراق
seeting on fire
احتراق
ignition
احتراق
explosion
احتراق
inflammation
احتراق
explosions
احتراق
combustion
احتراق
arson
احتراق
oxidization
احتراق
deflagration
احتراق
burning
احتراق
chamber furnace
کوره محفظه دار
caisson
[محفظه یا صندوق زیرآبی]
to tip something into a container
[British E]
چیزی را در محفظه ای ریختن
reaction chamber
محفظه فعل و انفعال
low pressure casing
محفظه ی فشار ضعیف
disk unit enclosure
محفظه واحد دیسک
gas port
محفظه عبور گاز
floppy disk case
محفظه فلاپی دیسک
crankcase
محفظه میل لنگ
carter
محفظه میل لنگ
canisters
محفظه گلوله افشان
reliquary
محفظه عتیقه باقیمانده
gasholders
محفظه نگاهداری گاز
reliquaries
محفظه عتیقه باقیمانده
acoustical sound enclosure
محفظه عایق صوتی
hoppers
محفظه خوراک دستگاه
hopper
محفظه خوراک دستگاه
gasholder
محفظه نگاهداری گاز
canister
محفظه گلوله افشان
breech chamber
محفظه خرج انفجار
gas chamber
محفظه اعدام با گاز
gas chambers
محفظه اعدام با گاز
ignition current
جریان احتراق
ignition control
کنترل احتراق
ignition by contact
احتراق تماسی
ignition by incandescence
احتراق التهابی
ignition cable
کابل احتراق
ignition charge
خرج احتراق
ignition choke
پیچک احتراق
ignition circuit
مدار احتراق
ignition condition
حالت احتراق
igniting spark
جرقه احتراق
igniting point
نقطه احتراق
heat value
گرمای احتراق
heating value
گرمای احتراق
hot bulb ignition
احتراق سرسرخ
ignitability
قابلیت احتراق
ignitable
قابل احتراق
igniter switch
سوئیچ احتراق
igniter switch
کلید احتراق
ignitibility
قابلیت احتراق
ignitible
قابل احتراق
igniting agent
عامل احتراق
ignition device
وسیله احتراق
ignition lag
تاخیر احتراق
inexplosive
غیرقابل احتراق
single ignition
احتراق تک برقی
ignition
اشتعال احتراق
sulfur
اصل احتراق
surface burning
احتراق سطحی
triple ignition
احتراق سه برقی
sulphur
اصل احتراق
firing accessories
لوازم احتراق
timing
زمان احتراق
premature ignition
احتراق زودرس
pre ignition
زود احتراق
ignition pulse
پالس احتراق
ignition pulse
ضربه احتراق
ignition pulse
ایمپولز احتراق
ignition spark
جرقه احتراق
ignition switch
کلید احتراق
ignition voltage
ولتاژ احتراق
internal combustion
احتراق داخلی
magneto ignition
احتراق با مگنت
misfiring
احتراق ناقص
heat of combustion
گرمای احتراق
firing order
ترتیب احتراق
combustiblity
قابلیت احتراق
base ignition
احتراق تحتانی
combustion efficiency
راندمان احتراق
combustion efficiency
بازده احتراق
advanced ignition
اوانس احتراق
two spark ignition
احتراق دو جرقهای
duplex ignition
احتراق دوگانه
firing position
موقعیت احتراق
flame out
قطع احتراق
flash point
نقطه احتراق
external combustion
احتراق خارجی
combustion
اشتعال احتراق
dual ignition
احتراق دو برقی
combustible
احتراق پذیر
combustibility
قابلت احتراق
burning brand
نوع احتراق
combustible
قابل احتراق
housed
قرار دادن یک وسیله در یک محفظه
crankcase supercharger
سوپرشارژر محفظه میل لنگ
ignitor
محفظه حامل باروت اشتعال
rhumbatron
نوع متداول محفظه تشدید
house
قرار دادن یک وسیله در یک محفظه
cavities
سوراخ حفره یا محفظه قالب
houses
قرار دادن یک وسیله در یک محفظه
cavity
سوراخ حفره یا محفظه قالب
dewar
محفظه عایق حرارتی با دوجداره
dual ignition system
سیستم احتراق دوتایی
internal combustion engines
موتور احتراق داخلی
combustor
سیستم احتراق توربین
ignition by contact breaking
احتراق با قطع کنتاکت
jump spark ignition
احتراق با جرقه جهنده
compression ingition
احتراق توسط فشار
preignition
احتراق قبل از وقت
make and break ignition
احتراق با قطع و وصل
maximum gate trigger current
جریان احتراق حداکثر
maximum gate trigger voltage
ولتاژ احتراق حداکثر
molar enthalpy of combusion
انتالپی مولی احتراق
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com