Dictiornary-Farsi | محفظه فعل و انفعال | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 140 (7 milliseconds)

English	Persian
reaction chamber	محفظه فعل و انفعال


Other Matches

multi chamber	نوعی محفظه احتراق درموتورهای توربین که در ان محفظه ها دورتادورقرارگرفته اند
buffer chamber	جان لوله محفظه ضربت گیر محفظه دافع
affect	انفعال
affects	انفعال
passivity	انفعال
torch pot	[محفظه مشعل سوخت محفظه سوخت پاش توربینی]
interaction	فعل و انفعال
semiosis	فعل و انفعال
interplay	فعل و انفعال
detached affect	انفعال گسلیده
affectability	انفعال پذیری
reaction	انفعال عکس العمل
reactions	انفعال عکس العمل
ullage	فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
autocatalysis	اثر مجاورتی خود بخودجسمی در فعل و انفعال شیمیایی
crankcase upper half	قسمت فوقانی محفظه لنگ محفظه لنگ فوقانی
guard assembly	محفظه
chamber	محفظه
chambers	محفظه
housing	محفظه
enclosure	محفظه
enclosures	محفظه
container	محفظه
containers	محفظه
encasement	محفظه
cavity	محفظه
incasement	محفظه
cavities	محفظه
envelope	محفظه
envelopes	محفظه
lacuna	محفظه
incubators	محفظه رشد
incubator	محفظه رشد
card cage	محفظه کارت
breech recess	محفظه کولاس
potpourris	محفظه عطر
system unit	محفظه سیستم
oil pan	محفظه کارتر
breech	محفظه کولاس
breech ring	محفظه کولاس
air chamber	محفظه هوا
mould cavity	محفظه قالب
pinches	پایه محفظه
pinch	پایه محفظه
primer pouch	محفظه چاشنی
circular cell	محفظه گرد
gas chambers	محفظه باروت
computer enclosure	محفظه کامپیوتر
ootheca	محفظه تخم
resonating cavity	محفظه تشدید
combustion area	محفظه احتراق
potpourri	محفظه عطر
gas chamber	محفظه باروت
case	فرف محفظه
starting chamber	محفظه استارت
combustor	محفظه احتراق
shield	محفظه سپرشدن
intake chamber	محفظه ورودی
shields	محفظه سپرشدن
combustion chamber	محفظه احتراق
cases	فرف محفظه
disk unit enclosure	محفظه واحد دیسک
carter	محفظه میل لنگ
hopper	محفظه خوراک دستگاه
chamber furnace	کوره محفظه دار
crankcase	محفظه میل لنگ
breech chamber	محفظه خرج انفجار
canisters	محفظه گلوله افشان
gasholders	محفظه نگاهداری گاز
gasholder	محفظه نگاهداری گاز
to tip something into a container [British E]	چیزی را در محفظه ای ریختن
hoppers	محفظه خوراک دستگاه
gas chambers	محفظه اعدام با گاز
gas port	محفظه عبور گاز
canister	محفظه گلوله افشان
gas chamber	محفظه اعدام با گاز
acoustical sound enclosure	محفظه عایق صوتی
reliquary	محفظه عتیقه باقیمانده
reliquaries	محفظه عتیقه باقیمانده
caisson	[محفظه یا صندوق زیرآبی]
low pressure casing	محفظه ی فشار ضعیف
floppy disk case	محفظه فلاپی دیسک
dewar	محفظه عایق حرارتی با دوجداره
ignitor	محفظه حامل باروت اشتعال
rhumbatron	نوع متداول محفظه تشدید
crankcase supercharger	سوپرشارژر محفظه میل لنگ
house	قرار دادن یک وسیله در یک محفظه
housed	قرار دادن یک وسیله در یک محفظه
houses	قرار دادن یک وسیله در یک محفظه
cannular	محفظه احتراق حلقوی شکل
can annular	محفظه احتراق حلقوی شکل
cavity	سوراخ حفره یا محفظه قالب
burner cans	محفظه احتراق موتورهای توربینی
cavities	سوراخ حفره یا محفظه قالب
crankcase	محفظه کارتر پوسته میل لنگ
Thermoses	قمقمه محفظه یافرف عهایق حرارت
Thermos	قمقمه محفظه یافرف عهایق حرارت
vault storage	محفظه یا انبار ضد حریق وبتون ارمه
cartridge	جعبه پلاستیکی که محفظه جوهر است
cartridges	جعبه پلاستیکی که محفظه جوهر است
crankcase bottom o.lower half	قسمت تحتانی محفظه لنگ کف کارتر
crankcase explusion	سرو صدای داخل محفظه لنگ
ccd	محفظه هایی برای ذخیره داده
flooder	غرق کننده محفظه مین زیرابی
time capsule	محفظه محتوی اثار تاریخی وفرهنگی
panel	بخش مسط ح محفظه با قط عات کنترل و سوکت
panels	بخش مسط ح محفظه با قط عات کنترل و سوکت
to break into something	از محفظه ای [با زور وارد شدن و] دزدی کردن
equipment bay	محفظه یا جعبهای که تجهیزات الکترونیکی در ان نصب میشود
interior label	بجای اینکه برچسب خارجی یا فیزیکی روی محفظه باشد
burner compartment	قسمتی از روپوش موتور که روی محفظه احتراق قرارگرفته است
toner	محفظه پلاستیکی برای تونر پودری که در چاپگر لیزری استفاده میشود
cartridge	محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه
cartridges	محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه
charactristic lenght	نسبت حجم محفظه احتراق به مساحت دهانه ورودی موتوردر راکت
residence time	مدت زمانیکه قطرات کوچک سوخت در محفظه احتراق توربین گاز میمانند
multipropellant	سوخت راکت متشکل از دو یاچند جزء که بصورت مجزا به محفظه احتراق وارد میشوند
vapor pressure	فشار مولکولهای بخار روی دیواره فرف یا محفظه برابر فشارهای جزئی یا سهمی
plenum chamber	محفظه اب بندی شده درتوربینهای گاز که سبب ملایم کردن و گرفتن نوسانات جریان هوا میگردد
carbon tracking	باقیمانده بسیار ناچیز کربن که در اثر تخلیه الکتریکی درداخل دینام دلکو یا محفظه شمع باقی میماند
helmzhold resonator	محفظه توخالی که تنها با یک سوراخ کوچک به محیط خارج مرتبط است و در ازای فرکانس معینی به تشدید درمی اید
ignited	اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
ignites	اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
igniting	اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
ignite	اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
trackball	وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
electrostatic	محفظه فلزی که با ماده حساس پوشیده شده است . و متصل به زمین است که آن را از واسط ها حفظ میکند
slaving	محفظه داده که داده را از باس اصلی می گیرد
slave	محفظه داده که داده را از باس اصلی می گیرد
slaved	محفظه داده که داده را از باس اصلی می گیرد
slaves	محفظه داده که داده را از باس اصلی می گیرد
coriolis effect	پاسخهای فیزیولوژیکی شخصی که داخل یک محفظه در حال دوران در هر جهت بجز جهت موازی با محورهادرحال حرکت است
conex	محفظه حمل بار اطاق بار
chips	وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند
chip	وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند
container	جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
containers	جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
card	کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
cards	کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن