English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 138 (10 milliseconds)
English Persian
oil pan محفظه کارتر
Search result with all words
crankcase محفظه کارتر پوسته میل لنگ
crankcase bottom o.lower half قسمت تحتانی محفظه لنگ کف کارتر
Other Matches
multi chamber نوعی محفظه احتراق درموتورهای توربین که در ان محفظه ها دورتادورقرارگرفته اند
buffer chamber جان لوله محفظه ضربت گیر محفظه دافع
crankcase sump کارتر
crankcase کارتر
oil sump کارتر
oil pan کارتر
carter جعبه کارتر
crankcase جعبه کارتر
torch pot [محفظه مشعل سوخت محفظه سوخت پاش توربینی]
oil pan جعبه کارتر خودرو
crankcase ventilator هواکش کارتر اتومبیل
Jimmy Carter has cancer. جیمی کارتر بیماری سرطان دارد.
ullage فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
crankcase upper half قسمت فوقانی محفظه لنگ محفظه لنگ فوقانی
container محفظه
cavities محفظه
cavity محفظه
containers محفظه
enclosures محفظه
enclosure محفظه
chamber محفظه
housing محفظه
envelopes محفظه
envelope محفظه
chambers محفظه
encasement محفظه
incasement محفظه
guard assembly محفظه
lacuna محفظه
intake chamber محفظه ورودی
pinches پایه محفظه
pinch پایه محفظه
ootheca محفظه تخم
computer enclosure محفظه کامپیوتر
air chamber محفظه هوا
card cage محفظه کارت
mould cavity محفظه قالب
circular cell محفظه گرد
combustion area محفظه احتراق
incubators محفظه رشد
breech ring محفظه کولاس
breech recess محفظه کولاس
combustion chamber محفظه احتراق
combustor محفظه احتراق
breech محفظه کولاس
cases فرف محفظه
incubator محفظه رشد
primer pouch محفظه چاشنی
gas chambers محفظه باروت
case فرف محفظه
shields محفظه سپرشدن
gas chamber محفظه باروت
potpourri محفظه عطر
shield محفظه سپرشدن
potpourris محفظه عطر
resonating cavity محفظه تشدید
starting chamber محفظه استارت
system unit محفظه سیستم
gas port محفظه عبور گاز
canister محفظه گلوله افشان
canisters محفظه گلوله افشان
to tip something into a container [British E] چیزی را در محفظه ای ریختن
low pressure casing محفظه ی فشار ضعیف
floppy disk case محفظه فلاپی دیسک
disk unit enclosure محفظه واحد دیسک
gas chamber محفظه اعدام با گاز
crankcase محفظه میل لنگ
reliquaries محفظه عتیقه باقیمانده
caisson [محفظه یا صندوق زیرآبی]
carter محفظه میل لنگ
reliquary محفظه عتیقه باقیمانده
acoustical sound enclosure محفظه عایق صوتی
gasholders محفظه نگاهداری گاز
gasholder محفظه نگاهداری گاز
breech chamber محفظه خرج انفجار
reaction chamber محفظه فعل و انفعال
hopper محفظه خوراک دستگاه
hoppers محفظه خوراک دستگاه
gas chambers محفظه اعدام با گاز
chamber furnace کوره محفظه دار
rhumbatron نوع متداول محفظه تشدید
ignitor محفظه حامل باروت اشتعال
house قرار دادن یک وسیله در یک محفظه
dewar محفظه عایق حرارتی با دوجداره
housed قرار دادن یک وسیله در یک محفظه
houses قرار دادن یک وسیله در یک محفظه
crankcase supercharger سوپرشارژر محفظه میل لنگ
cavities سوراخ حفره یا محفظه قالب
cavity سوراخ حفره یا محفظه قالب
burner cans محفظه احتراق موتورهای توربینی
can annular محفظه احتراق حلقوی شکل
cannular محفظه احتراق حلقوی شکل
vault storage محفظه یا انبار ضد حریق وبتون ارمه
flooder غرق کننده محفظه مین زیرابی
cartridge جعبه پلاستیکی که محفظه جوهر است
time capsule محفظه محتوی اثار تاریخی وفرهنگی
ccd محفظه هایی برای ذخیره داده
Thermoses قمقمه محفظه یافرف عهایق حرارت
Thermos قمقمه محفظه یافرف عهایق حرارت
crankcase explusion سرو صدای داخل محفظه لنگ
cartridges جعبه پلاستیکی که محفظه جوهر است
to break into something از محفظه ای [با زور وارد شدن و] دزدی کردن
panel بخش مسط ح محفظه با قط عات کنترل و سوکت
panels بخش مسط ح محفظه با قط عات کنترل و سوکت
equipment bay محفظه یا جعبهای که تجهیزات الکترونیکی در ان نصب میشود
interior label بجای اینکه برچسب خارجی یا فیزیکی روی محفظه باشد
burner compartment قسمتی از روپوش موتور که روی محفظه احتراق قرارگرفته است
toner محفظه پلاستیکی برای تونر پودری که در چاپگر لیزری استفاده میشود
cartridge محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه
cartridges محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه
charactristic lenght نسبت حجم محفظه احتراق به مساحت دهانه ورودی موتوردر راکت
residence time مدت زمانیکه قطرات کوچک سوخت در محفظه احتراق توربین گاز میمانند
vapor pressure فشار مولکولهای بخار روی دیواره فرف یا محفظه برابر فشارهای جزئی یا سهمی
multipropellant سوخت راکت متشکل از دو یاچند جزء که بصورت مجزا به محفظه احتراق وارد میشوند
plenum chamber محفظه اب بندی شده درتوربینهای گاز که سبب ملایم کردن و گرفتن نوسانات جریان هوا میگردد
carbon tracking باقیمانده بسیار ناچیز کربن که در اثر تخلیه الکتریکی درداخل دینام دلکو یا محفظه شمع باقی میماند
helmzhold resonator محفظه توخالی که تنها با یک سوراخ کوچک به محیط خارج مرتبط است و در ازای فرکانس معینی به تشدید درمی اید
ignite اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
ignited اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
ignites اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
igniting اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
trackball وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
electrostatic محفظه فلزی که با ماده حساس پوشیده شده است . و متصل به زمین است که آن را از واسط ها حفظ میکند
slaves محفظه داده که داده را از باس اصلی می گیرد
slave محفظه داده که داده را از باس اصلی می گیرد
slaving محفظه داده که داده را از باس اصلی می گیرد
slaved محفظه داده که داده را از باس اصلی می گیرد
coriolis effect پاسخهای فیزیولوژیکی شخصی که داخل یک محفظه در حال دوران در هر جهت بجز جهت موازی با محورهادرحال حرکت است
conex محفظه حمل بار اطاق بار
chip وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند
chips وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند
container جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
containers جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
card کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
cards کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com