English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
low pressure casing محفظه ی فشار ضعیف
Other Matches
low head plant نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
low voltage distribution system شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
low voltage line خط فشار ضعیف
low potential فشار ضعیف
low voltage فشار ضعیف
low tension فشار ضعیف
low voltage switch کلید فشار ضعیف
low voltage projection lamp لامپ فشار ضعیف
low voltage system سیستم فشار ضعیف
low voltage lamp لامپ فشار ضعیف
low voltage installation تاسیسات فشار ضعیف
low pressure discharge تخلیه ی فشار ضعیف
low pressure boiler دیگ فشار ضعیف
low voltage voltmeter ولتمتر فشار ضعیف
low voltage insulator ایزولاتور فشار ضعیف
low voltage plant تاسیسات فشار ضعیف
low voltage transformer ترانسفورماتور فشار ضعیف
low voltage fuse فیوز فشار ضعیف
low pressure lamp لامپ فشار ضعیف
low voltage side سمت فشار ضعیف
low pressure turbine توربین فشار ضعیف
low voltage current جریان فشار ضعیف
low voltage distribution پخش فشار ضعیف
low voltage network شبکه ی فشار ضعیف
low voltage operation کاردر فشار ضعیف
low voltage power station نیروگاه فشار ضعیف
low voltage heating گرمایش فشار ضعیف
low pressure plasma پلاسمای فشار ضعیف
low voltage relay رله فشار ضعیف
low voltage engineering تکنیک فشار ضعیف
low voltage supply منبع فشار ضعیف
low voltage engineering مهندسی فشار ضعیف
low pressure mercury lamp لامپ فشار ضعیف جیوهای
low voltage supply system سیستم تغذیه فشار ضعیف
low voltage winding سیم پیچی فشار ضعیف
low voltage wiring سیم کشی فشار ضعیف
low voltage operation فرایند کار فشار ضعیف
low voltage arc قوس نوری فشار ضعیف
low tension battery باتری فشار ضعیف رادیو
low tension winding سیم پیچ فشار ضعیف
p سیم پیچ فشار ضعیف
low voltage system شبکه ی فشار ضعیف تاسیسات فشارضعیف
hypotension فشار خیلی ضعیف وغیرعادی رگها
vapor pressure فشار مولکولهای بخار روی دیواره فرف یا محفظه برابر فشارهای جزئی یا سهمی
multi chamber نوعی محفظه احتراق درموتورهای توربین که در ان محفظه ها دورتادورقرارگرفته اند
buffer chamber جان لوله محفظه ضربت گیر محفظه دافع
low tension دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
softies پسر ضعیف وزن نما ادم ضعیف وسست عنصر
softy پسر ضعیف وزن نما ادم ضعیف وسست عنصر
softie پسر ضعیف وزن نما ادم ضعیف وسست عنصر
torch pot [محفظه مشعل سوخت محفظه سوخت پاش توربینی]
ullage فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
palls ضعیف شدن ضعیف کردن
palling ضعیف شدن ضعیف کردن
pall ضعیف شدن ضعیف کردن
palled ضعیف شدن ضعیف کردن
cabin pressure فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
weak constitution بنیه ضعیف ضعف بنیه مزاج ضعیف
pressurized cabin اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
compensating relief valve شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
crankcase upper half قسمت فوقانی محفظه لنگ محفظه لنگ فوقانی
pitot static system سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
cabin pressurization safety valve شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
compressor pressure ratio نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic دارای فشار یکسان خط هم فشار
incasement محفظه
enclosure محفظه
container محفظه
containers محفظه
housing محفظه
envelope محفظه
encasement محفظه
chamber محفظه
guard assembly محفظه
chambers محفظه
envelopes محفظه
cavity محفظه
cavities محفظه
enclosures محفظه
lacuna محفظه
resonating cavity محفظه تشدید
computer enclosure محفظه کامپیوتر
system unit محفظه سیستم
shields محفظه سپرشدن
shield محفظه سپرشدن
combustor محفظه احتراق
starting chamber محفظه استارت
primer pouch محفظه چاشنی
mould cavity محفظه قالب
potpourris محفظه عطر
potpourri محفظه عطر
breech ring محفظه کولاس
breech recess محفظه کولاس
breech محفظه کولاس
pinch پایه محفظه
pinches پایه محفظه
intake chamber محفظه ورودی
oil pan محفظه کارتر
ootheca محفظه تخم
combustion chamber محفظه احتراق
combustion area محفظه احتراق
incubator محفظه رشد
incubators محفظه رشد
gas chambers محفظه باروت
gas chamber محفظه باروت
case فرف محفظه
circular cell محفظه گرد
cases فرف محفظه
card cage محفظه کارت
air chamber محفظه هوا
hopper محفظه خوراک دستگاه
reaction chamber محفظه فعل و انفعال
caisson [محفظه یا صندوق زیرآبی]
hoppers محفظه خوراک دستگاه
disk unit enclosure محفظه واحد دیسک
canisters محفظه گلوله افشان
gasholder محفظه نگاهداری گاز
carter محفظه میل لنگ
reliquaries محفظه عتیقه باقیمانده
canister محفظه گلوله افشان
gas chambers محفظه اعدام با گاز
gas chamber محفظه اعدام با گاز
to tip something into a container [British E] چیزی را در محفظه ای ریختن
crankcase محفظه میل لنگ
acoustical sound enclosure محفظه عایق صوتی
breech chamber محفظه خرج انفجار
gas port محفظه عبور گاز
gasholders محفظه نگاهداری گاز
reliquary محفظه عتیقه باقیمانده
floppy disk case محفظه فلاپی دیسک
chamber furnace کوره محفظه دار
can annular محفظه احتراق حلقوی شکل
houses قرار دادن یک وسیله در یک محفظه
house قرار دادن یک وسیله در یک محفظه
rhumbatron نوع متداول محفظه تشدید
cannular محفظه احتراق حلقوی شکل
cavities سوراخ حفره یا محفظه قالب
cavity سوراخ حفره یا محفظه قالب
ignitor محفظه حامل باروت اشتعال
burner cans محفظه احتراق موتورهای توربینی
dewar محفظه عایق حرارتی با دوجداره
crankcase supercharger سوپرشارژر محفظه میل لنگ
housed قرار دادن یک وسیله در یک محفظه
Thermos قمقمه محفظه یافرف عهایق حرارت
cartridge جعبه پلاستیکی که محفظه جوهر است
time capsule محفظه محتوی اثار تاریخی وفرهنگی
crankcase explusion سرو صدای داخل محفظه لنگ
vault storage محفظه یا انبار ضد حریق وبتون ارمه
crankcase bottom o.lower half قسمت تحتانی محفظه لنگ کف کارتر
cartridges جعبه پلاستیکی که محفظه جوهر است
Thermoses قمقمه محفظه یافرف عهایق حرارت
ccd محفظه هایی برای ذخیره داده
flooder غرق کننده محفظه مین زیرابی
crankcase محفظه کارتر پوسته میل لنگ
piezoelectric ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
panels بخش مسط ح محفظه با قط عات کنترل و سوکت
to break into something از محفظه ای [با زور وارد شدن و] دزدی کردن
equipment bay محفظه یا جعبهای که تجهیزات الکترونیکی در ان نصب میشود
panel بخش مسط ح محفظه با قط عات کنترل و سوکت
energy absorber مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
impluse level سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
high voltage transformer ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
burner compartment قسمتی از روپوش موتور که روی محفظه احتراق قرارگرفته است
interior label بجای اینکه برچسب خارجی یا فیزیکی روی محفظه باشد
cartridges محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه
charactristic lenght نسبت حجم محفظه احتراق به مساحت دهانه ورودی موتوردر راکت
cartridge محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه
toner محفظه پلاستیکی برای تونر پودری که در چاپگر لیزری استفاده میشود
pitot pressure فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
clear one's ears متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
residence time مدت زمانیکه قطرات کوچک سوخت در محفظه احتراق توربین گاز میمانند
asthenic ضعیف
slender ضعیف
wonky ضعیف
slackest ضعیف
slack ضعیف
weaknesses ضعیف
weakest ضعیف
soft ضعیف
fainter ضعیف
adynamic ضعیف
fragile ضعیف
languorous ضعیف
puny ضعیف
leans ضعیف
leaned ضعیف
lean ضعیف
softest ضعیف
softer ضعیف
anile ضعیف
anemic ضعیف
defective ضعیف
faints ضعیف
faintest ضعیف
fainted ضعیف
faint ضعیف
pusillanimous ضعیف
feeblish ضعیف
weakling ضعیف
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com