English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (13 milliseconds)
English Persian
field محل توزیع نیرو و انرژی مغناطیسی یا الکتریکی
fielded محل توزیع نیرو و انرژی مغناطیسی یا الکتریکی
fields محل توزیع نیرو و انرژی مغناطیسی یا الکتریکی
Other Matches
record گیرندهای که سیگنالهای الکتریکی را به مغناطیسی تبدیل میکند تا داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
might نیرو انرژی
energy distribution توزیع انرژی
electric energy انرژی الکتریکی
hydraulic fluid سیال ترکم ناپذیری برای انتقال و توزیع نیرو درسیستم
mechanical energy reservoir منبع انرژی الکتریکی
worked انتقال انرژی برابرحاصلضرب نیرو در جابجایی نقطه اثر ان
work انتقال انرژی برابرحاصلضرب نیرو در جابجایی نقطه اثر ان
magnetic energy انرژی مغناطیسی
power اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
powering اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
generator دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی
powered اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
core وسیله تبدیل اشعه به انرژی الکتریکی
cores وسیله تبدیل اشعه به انرژی الکتریکی
generators دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی
powers اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
magnetic field energy انرژی میدان مغناطیسی
magnetic energy storage منبع انرژی مغناطیسی
noises که از طریق میدان الکتریکی یا مغناطیسی
noise که از طریق میدان الکتریکی یا مغناطیسی
polar دارای قطب مغناطیسی یا الکتریکی متقارن
electromagnetism خاصیت مغناطیسی حاصل ازجریانهای الکتریکی
flux فلوی مغناطیسی شار الکتریکی یامغناطیسی
electromagnetic ایجاد میدان مغناطیسی در اثر نیروی الکتریکی
gyromagnetic وابسته به خواص مغناطیسی جسم الکتریکی چرخنده
wall energy انرژی در واحد سطح مرزمشترک بین حوزههای مغناطیسی مختلف الجهت
electrode sweep جمع اوری مین با استفاده ازکابل الکتریکی یا مغناطیسی
inductance اندازه گیری حجم انرژی وسیله که در میدان مغناطیسی میتواند ذخیره کند
magnetic قطعه الکترومغناطیسی که سیگنالهای الکتریکی را به میدان مغناطیسی تبدیل میکند
polar motion وسیله نشان دادن حرکات قطعات یا مایعات سیال بااستفاده از انرژی مغناطیسی حرکت قطبی
electro magnet اهنی که در تحت تاثیر قوه برق خاصیت مغناطیسی پیداکند اهنربای الکتریکی
impedance اندازه گیری تاثیر مدار الکتریکی روی سیگنال مغناطیسی شده دارد پس از اعمال ولتاژ
electromagnet اهنی که بوسیله جریان برق خاصیت مغناطیسی پیدا میکند اهن ربای الکتریکی مغناطیس برقی
virtual level تراز انرژی سیستم هستهای داخل اتم که انرژی برانگیزش ان کمتر از کمترین انرژی جداشده از ذره هستهای بیشتر است
recorders وسیلهای همراه موتور, نوک خواندن / نوشتن ومدار برای ضبط سیگنالهای الکتریکی روی نوار مغناطیسی
recorder وسیلهای همراه موتور, نوک خواندن / نوشتن ومدار برای ضبط سیگنالهای الکتریکی روی نوار مغناطیسی
coulomb's law نیروی بین دوبار الکتریکی یا مغناطیسی باحاصل ضرب بارهای انهانسبت مستقیم و با مربع فاصله انها از هم نسبت عکس دارد
magnetic tape موتور و دستگاه چرخان که به سیگنالهای الکتریکی امکان ضبط روی نوار مغناطیسی یا چرخش روی آن می دهند
magnetic tapes موتور و دستگاه چرخان که به سیگنالهای الکتریکی امکان ضبط روی نوار مغناطیسی یا چرخش روی آن می دهند
read گیرندهای که سیگنالهای ذخیره شده روی رسانه ذخیره سازی مغناطیسی را می خواند و به حالت الکتریکی اصلی تبدیل میکند
reads گیرندهای که سیگنالهای ذخیره شده روی رسانه ذخیره سازی مغناطیسی را می خواند و به حالت الکتریکی اصلی تبدیل میکند
functional distribution توزیع درامدبه عوامل تولید و مطالعه نحوه این توزیع
service peculiar امور اختصاصی یک قسمت یایک نیرو مخصوص یک نیرو
magnetic induction چگالی شار مغناطیسی اندوکسیون مغناطیسی چگالی میدان مغناطیسی چگالی خطوط قوای مغناطیسی
pair production تغییر شکل انرژی سینتیک فوتون یا هر ذره پر انرژی به جرم
intrinsic energy انرژی موجود در یک ترکیب شیمیایی انرژی ذاتی
gini coefficient شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
electrostatic ذخیره سازی داده به صورت ناحیههای بار الکتریکی کوچک روی وسیله الکتریکی
PSU مدار الکتریکی که حاوی ولتاژ مستقیم است و نیز سطح دلتادی از منبع جریان به سایر مدارهای الکتریکی
transducer دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
poisson distribution این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است
energy transition عبور انرژی [ عبور عرضه انرژی ازسوخت سنگواره ای به سوخت پایدار ]
functional distribution of income توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
softest که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
mediums مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
softer که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
soft که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
medium مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
ferromagnetic material هر مادهای که بار مغناطیسی را نگه می دارد بتواند مغناطیسی شود
magnetic tapes پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
magnetic tape پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
magnetic ink character recognition تشخیص کاراکترهای جوهرمغناطیسی بازشناسی کاراکتربا جوهر مغناطیسی دخشه شناسی مرکب مغناطیسی
taped پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
tapes پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
tape پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
degauss پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار مغناطیسی یا نوک خواندن / نوشتن
magnetic skin effect جابجایی فوران مغناطیسی اثر پوستی مغناطیسی
magnetic blowout خاموش کردن مغناطیسی وزش مغناطیسی
european unclear a energy agency اداره انرژی هستهای اروپا یکی از سازمانهایی که درسال 8591 در بطن سازمان همکاری اقتصادی اروپا و به منظور تولید انرژی اتمی وبرای مقاصد صلح امیز درکشورهای اروپای غربی ایجاد شده است
permalloy خانوادهای ار الیاژهای اهن و نیکل که از نظر مغناطیسی نرم میباشند و تحت نیروهای مغناطیسی کم نفوذپذیری وگذردهی زیادی از خود نشان میدهند
fission to yield ratio توان بمب اتمی نسبت انرژی شکافت اتمی به انرژی حاصله از پرتاب بمب
magnaflux نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
magnetic reluctance مقاومت مغناطیسی رلوکتانس مغناطیسی
magnetic flow فوران مغناطیسی فلوی مغناطیسی
magnetic ritation گردش مغناطیسی دوران مغناطیسی
magnetic deflector یکسوکننده مغناطیسی اشکارساز مغناطیسی
electrical and otherwise الکتریکی و غیر الکتریکی
anti- ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
magnetic flux density چگالی شار مغناطیسی چگالی خطوط قوا اندوکسیون مغناطیسی
sound absorption خاصیت تبدیل انرژی صوتی خاصیت جذب انرژی صوتی
distributions پخش توزیع اماد توزیع کردن پخش کردن
distribution پخش توزیع اماد توزیع کردن پخش کردن
reluctivity مقاومت مغناطیسی ویژه ضریب مقاومت مغناطیسی
dispersion پراکندگی شار مغناطیسی پراکندگی فوران مغناطیسی
magnetic nuclear resonance تشدید مغناطیسی هسته رزونانس مغناطیسی هسته
magnetic flux فلوی مغناطیسی شار القاء شار مغناطیسی
gas electric generating set مولد برق بنزینی- الکتریکی مولد برق گاز الکتریکی
forces نیرو
powers نیرو
powered نیرو
tucking نیرو
tucks نیرو
tuck نیرو
powering نیرو
equipotential هم نیرو
high-powered پر نیرو
vigour نیرو
letter of attorney نیرو
life blood نیرو
sinewless بی نیرو
line of force خط نیرو
vis نیرو
vim نیرو
vigor نیرو
load نیرو
loads نیرو
troop carrier نیرو بر
material نیرو
materials نیرو
tonus نیرو
sapless بی نیرو
PR نیرو
zips نیرو
equipollent هم نیرو
thrusting نیرو
thrust نیرو
energy نیرو
force نیرو
energies نیرو
leverage نیرو
zip نیرو
zipped نیرو
zipping نیرو
pep نیرو
gut نیرو
thrusts نیرو
puissance نیرو
strength نیرو
strengths نیرو
blood نیرو
gutting نیرو
fibreless بی نیرو
power نیرو
forcing نیرو
guts نیرو
dissemination توزیع
issues توزیع
issue توزیع
issued توزیع
dispensation توزیع
t distribution توزیع تی
allotments توزیع
marketing توزیع
distribution توزیع
distributions توزیع
allotment توزیع
dispensations توزیع
repartition توزیع
coupled زوج نیرو
couples جفت نیرو
mechanical disadvantage نیرو گیری
impoverish بی نیرو کردن
load factor ضریب نیرو
couples زوج نیرو
extend باحداکثر نیرو
extending باحداکثر نیرو
energizes نیرو بخشیدن
energises نیرو بخشیدن
load spread انتشار نیرو
mecanical advantage نیرو دهی
couple جفت نیرو
energize نیرو بخشیدن
energizing نیرو بخشیدن
couple زوج نیرو
energising نیرو بخشیدن
impoverishes بی نیرو کردن
impoverishing بی نیرو کردن
mechanics نیرو برد
extends باحداکثر نیرو
superpowers ابر نیرو
weakening کم نیرو شدن
energised نیرو بخشیدن
order of battle ترتیب نیرو
power mains شبکه نیرو
power down قطع نیرو
dynamometer نیرو سنج
ti lift one's head نیرو گرفتن
pound force پوند نیرو
weakens کم نیرو شدن
invigorating نیرو بخش
weakened کم نیرو شدن
weaken کم نیرو شدن
superpower ابر نیرو
army نیرو زمینی
armies نیرو زمینی
field of force میدان نیرو
powerlessly با نداشتن نیرو
super power ابر نیرو
impoverished بی نیرو کردن
breaths نیرو جان
breath نیرو جان
powered توان نیرو
power system شبکه نیرو
torque گشتاور نیرو
power قدرت نیرو
powers قدرت نیرو
application of a force فرود نیرو
generations تولید نیرو
generation تولید نیرو
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com