English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (22 milliseconds)
English Persian
smokehouse محل دود دادن گوشت ماهی وپوست دباغی وغیره
Other Matches
leaching دباغی بوسیله اب نمک وپوست درخت وغیره تصفیه خاک
timbale خوراکی مرکب از گوشت ماهی وجوجه وپنیر وغیره
cannery کارخانهای که گوشت ومیوه وغیره رادرقوطی کنسرو میکند
The cat ate the whole mouse. گربه تمام موش راخورد ( گوشت ،استخوان وغیره )
canneries کارخانهای که گوشت ومیوه وغیره رادرقوطی کنسرو میکند
bisk ماهی وغیره درست میکنند
gill نهر کوچک گوشت ماهی
pickerel اردک ماهی کوچک گوشت اردک ماهی
rissoles کوفته گوشت یا ماهی که باخمیرنان سرخ کنند
rissole کوفته گوشت یا ماهی که باخمیرنان سرخ کنند
sparling ماهی قزل الا دارای گوشت لذید
To air the clothes (bed-sheets etc). آفتابب دادن لباس ،( ملحفه وغیره )
fob فریب دادن جیب جلیقه مخصوص ساعت وغیره
frankly رک وپوست کنده
Bluntly. Without mincing words. صاف وپوست کنده
salami گوشت خوک ویا گوشت گاو خشک شده
man-to-man <idiom> مستقیم یارک وپوست کنده
To give it straight from the shoulder. مطلبی راصاف وپوست کنده گفتن
To give it to someone straight from the shoulder . To tell someonestraight صاف وپوست کنده مطلبی را به کسی گفتن
smoking room اتاق مخصوص دود دادن ماهی وامثال ان
tanneries دباغی
tannery دباغی
tanning دباغی
tannage دباغی
cordwainery دباغی
kinnikinic برگ وپوست گیاهانی که سرخ پوستان امریکایی باتنباکوبکارمیبرند
straight from the shoulder <idiom> راست وپوست کنده گفتن ،بیغل غش صحبت کردن
kinnikinnick برگ وپوست گیاهانی که سرخ پوستان امریکایی باتنباکوبکارمیبرند
kinnikinnic برگ وپوست برخی گیاهان که هندیهای امریکایی بجای تنباکوبکارمیبرند
kipped چرم دباغی
taw دباغی کردن
kip چرم دباغی
tanbark مازوی دباغی
tan دباغی کردن
kipping چرم دباغی
To stay the course . تا آخر ماندن ( به مسابقه و مبارزه وغیره تا آخر ادامه دادن )
rawhide پوست دباغی نشده
rawhides پوست دباغی نشده
kipskin چرم دباغی نشده
tanyard محل خمرههای دباغی
tannage چرم دباغی شده
pomace گوشت سیب گوشت میوه
tan مازوی دباغی پوست مازو
horsehide پوست خام یا دباغی شده اسب
pomfret یکجور ماهی خوراکی دراقیانوس هندو اقیانوس ارام ماهی سیم دریایی
sea horse موجود افسانهای که نصف بدنش اسب ونصف دیگرش ماهی بوده گراز ماهی
heck ماهی بند:بندی که ماهی رادررودخانه نگاه میدارد
escolar نوعی ماهی فلس دارخشن بنام لاتین ruvettuspretiosus که شبیه ماهی خال مخالی است
club steak قسمتی از گوشت ران گاو گوشت گاو بریان شده
curriery محل تهیه چرم دباغی شده برای کار
mackerel ماهی خال مخالی ماهی اسقومری
haddock ماهی روغن کوچک قسمی ماهی
guppy ماهی گول بچه زا ماهی ابنوس
fishes ماهی صید کردن ماهی گرفتن
fished ماهی صید کردن ماهی گرفتن
fish ماهی صید کردن ماهی گرفتن
guppies ماهی گول بچه زا ماهی ابنوس
grayfish نوعی ماهی روغن سگ ماهی
sea calf گوساله ماهی سگ ماهی
et cetera وغیره
etcaetera وغیره
And so on and so forth. Etcetera et cetera . وغیره وغیره
teleost ماهی استخوانی وابسته به ماهی استخوانی
dale خلیج وغیره
sheeting ملافه وغیره
snapping قفلکیف وغیره
pile پرزقالی وغیره
dales خلیج وغیره
piled پرزقالی وغیره
snaps قفلکیف وغیره
snap قفلکیف وغیره
snapped قفلکیف وغیره
sashes حمایل نظامی وغیره
propellor پروانه هواپیماوکشتی وغیره
station ایستگاه اتوبوس وغیره
Dont move . Hold it. Keep stI'll. بی حرکت ( در عکاسی وغیره )
stationed ایستگاه اتوبوس وغیره
stations ایستگاه اتوبوس وغیره
ratoon نهال موز وغیره
snout لوله کتری وغیره
tamp سوراخی را با شن وغیره پرکردن
sash حمایل نظامی وغیره
dollop دسته علف وغیره
pillboxes قوطی حب دارو وغیره
dollops دسته علف وغیره
seance جلسه احضارارواح وغیره
pillbox قوطی حب دارو وغیره
snouts لوله کتری وغیره
trap زانویی مستراح وغیره
service charge سرویس مهمانخانه وغیره
clop لنگی اسب وغیره
propeller پروانه هواپیماوکشتی وغیره
subsidence تخفیف درد وغیره
To score a goal . گل زدن ( درفوتبال وغیره )
tubes لوله خمیرریش وغیره
tube لوله خمیرریش وغیره
vase گلدان نقره وغیره
dossal پشتی صندلی وغیره
dossel پشتی صندلی وغیره
vases گلدان نقره وغیره
dower لانه خرگوش وغیره
shell پوست فندق وغیره
frontlet پیشانی اسب وغیره
shelling پوست فندق وغیره
shells پوست فندق وغیره
curlicue تزئینات خطاطی وغیره
coronal هاله خورشید وغیره
coronel هاله خورشید وغیره
coequal درشان ومقام وغیره
furnace تون حمام وغیره
furnaces تون حمام وغیره
reducing تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
nephews پسربرادر زن و خواهر شوهر وغیره
skyrocketed ازدیاد سریع قیمت وغیره
skyrockets ازدیاد سریع قیمت وغیره
skyrocketing ازدیاد سریع قیمت وغیره
sick bays بهداری کشتی ودانشکده وغیره
skyrocket ازدیاد سریع قیمت وغیره
tank farm محوطه مخازن نفت وغیره
choreography رقص مخصوصا درتئاتر وغیره
tailpiece ارایش ته فصل کتاب وغیره
sick bay بهداری کشتی ودانشکده وغیره
barns انبار کاه و جو وکنف وغیره
Please pay the bearer . دروجه حامل بپردازید ( چک وغیره )
cess سرازیری کنار رودخانه وغیره
downswing تنزل کارهای تجارتی وغیره
loge جای ویژه در تاتر وغیره
copartner سهیم وشریک در تجارت وغیره
closures دریچه درب بطری وغیره
To turn over the pages . ورق زدن ( کتاب وغیره )
horologe ساعت مچی ودیواری وغیره
barn انبار کاه و جو وکنف وغیره
lysis زوال وفساد سلول وغیره
floated بستنی مخلوط با شربت وغیره
float بستنی مخلوط با شربت وغیره
The kI'lled and the wounded. کشته وزخمی ( در جنگ وغیره )
hob با دندانه ماشین وغیره بریدن
hobs با دندانه ماشین وغیره بریدن
eversion برگرداندن پلک چشم وغیره
To be decorated . نشان گرفتن ( مدال وغیره )
hides پوست خام گاووگوسفند وغیره
hide پوست خام گاووگوسفند وغیره
stancher بند اور خون وغیره
My hair stood on end . مو بر بدنم راست شد ( از وحشت وغیره )
spinule خارهای ریز چرخ وغیره
To hit a wining streak. شانس آوردن ( درقمار وغیره )
speedup ازدیاد تولید یا سرعت وغیره
sick berth بهداری کشتی ودانشکده وغیره
blear تاری حاصل از اشک وغیره
floats بستنی مخلوط با شربت وغیره
Known and unknown . معلوم ومجهول ( درریاضیا ؟ وغیره )
wreckage لاشه هواپیما یا ماشین وغیره
closure دریچه درب بطری وغیره
nephew پسربرادر زن و خواهر شوهر وغیره
basting گوشت
granulation tissue گوشت نو
flesh گوشت
meats گوشت
proud flesh گوشت نو
pulpless بی گوشت
preserved meat گوشت
viand گوشت
brawn گوشت
flesh and blood گوشت
meat گوشت
flesh-and-blood گوشت
taxidermy پرکردن پوست حیوانات با کاه وغیره
In a state of despair(anxiety,etc). درحالت یأس ونومیدی (تشویش وغیره )
ticks انواع ساس وکنه وغریب گز وغیره
To behead ( decapitate ) someone . کسی را گردن زدن (با شمشیر وغیره )
workbenches میز کار مکانیکی و نجاری وغیره
backboard تختهء پشت قاب عکس وغیره
To decay . To go bad . فاسد شدن ( مواد خوراکی وغیره )
fuller's earth خاکی که درصافی اب وغیره بکار میرود
brakeman متصدی ترمز ماشین وترن وغیره
speed limits حداکثر سرعت مجز در جاده ها وغیره
speed limit حداکثر سرعت مجز در جاده ها وغیره
workbench میز کار مکانیکی و نجاری وغیره
No vacancies. جاموجود نیست ( درهتل ؟رستوران وغیره )
ticked انواع ساس وکنه وغریب گز وغیره
giblet احشاء خوراکی مرغ خانگی وغیره
A concession امتیاز بهره برداری ( از معادن وغیره )
stow away مسافرت قاچاقی کردن باکشتی وغیره
To climb down. پایین آمدن ( از کوه ،نردبان وغیره )
To dismount from a horse(bicycle). از اسب ( دوچرخه وغیره ) پایین آمدن
wreckage piece تکه ای از لاشه هواپیما یا ماشین وغیره
tele communication مخابرات تلفنی وغیره ازمسافات دور
suspended animation وقفه موقت فعالیتهای حیاتی وغیره
tick انواع ساس وکنه وغریب گز وغیره
I have a toothache (headache). دندانم ( سرم وغیره ) درد می کند
pailette زینت الات بدلی مانندمنجوق وغیره
Black and white. سیاه وسفید ( عکس ؟ فیلم وغیره )
citriculture کاشتن مرکبات مانند لیمووپرتقال وغیره
A strong (weak)coffee (tea,etc. ) قهوه ( چای وغیره ) پررنگ (کم رنگ )
lictor پیشرو حاکم وغیره متصدی مجازات
stenotype دستگاه ضبط مکالمات سخنرانی وغیره
mannite ماده قندی شیر خشت وغیره
To knock someone down. کسی رازمین زدن ( درکشتی وغیره )
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com