English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
northing محور عرضی نقشه
Other Matches
nose up چرخش حول محور عرضی وخارج شدن محور طولی ازوضعیت تراز بطرف اوج
transverse axis محور عرضی
y axis محور عرضی مختصات
transverse cardan shaft محور کاردان عرضی
tumple گردش حول محور عرضی
phugoid oscillation نوسانهای با پریود طولانی هواپیما حول محور عرضی
pitch control کنترل دوران هواپیما حول محور عرضی در هواپیماهای عمود پروازو در سرعت نسبی کم یا صفر
canard رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
canards رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
sight alinement تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
countershaft محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
crossbars خط عرضی صلیب میله عرضی
crossbar خط عرضی صلیب میله عرضی
wheelbases فاصله بین محور جلوو محور عقب اتومبیل برحسب اینچ
wheelbase فاصله بین محور جلوو محور عقب اتومبیل برحسب اینچ
rate integration gyro ژایرویی با یک درجه ازادی که محور خروجی ان با مایع چسبناکی به محور دوران متصل شده
axis of signal communication محور ارتباط و مخابرات محور ارتباطات
maps نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
map نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
strategies طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategy طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
conformal projection نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
line route map نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
docking plan نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
control map نقشه مخصوص بررسی صحت بقیه نقشه ها
cartographer ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
hyetography نقشه کشی از بارندگی نمایش بارش با نقشه
cartographers ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
mapping نقشه کشی کردن تهیه نقشه
topographic map نقشه عوارض نما نقشه توپوگرافی
storage map نقشه انباره نقشه انبارش
transect بطور عرضی برش کردن برش عرضی کردن
orthographic تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
plot تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plots تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plotted تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
geodesy نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
map sheet شماره برگ نقشه از سریهای مختلف برگ نقشه
vignetting سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
spandrel لچک [در فرش های لچک ترنج، لچک ها معمولا یک چهارم ترنج بوده و یا دارای نقشه مشابه و یا نقشه متفاوت می باشند.]
outline assembly drawing نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
common control کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
traversed عرضی
crossbars خط عرضی
traverses عرضی
crosser عرضی
crosses عرضی
transverse عرضی
crossest عرضی
traversing عرضی
cross عرضی
lateral عرضی
traverse عرضی
crossbar خط عرضی
map compilation تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
geodetic datum سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
sagrod مهار عرضی
latitude band نوار عرضی
radial load بار عرضی
accident صفت عرضی
cross brace گیره عرضی
transverse wave موج عرضی
cross head تیر عرضی
cross beam تیر عرضی
axis خط طولی یا عرضی
accidents صفت عرضی
sag rod مهار عرضی
shape of cross section نیمرخ عرضی
transversal section برش عرضی
baselinesman خط نگهدار خط عرضی
transection برش عرضی
collateral ganglia عقدههای عرضی
phenomenally عارضی عرضی
frame دنده عرضی
transverse acceleration شتاب عرضی
radial play بازی عرضی
cross fall شیب عرضی
phenomenal عارضی عرضی
transversal wave موج عرضی
transverse stress تنش عرضی
profiles مقطع عرضی
lateral forces نیروهای عرضی
profiling مقطع عرضی
lateral route جاده عرضی
traversing fire اتش عرضی
trimmed joist تیر عرضی
lateral shifts تغییرات عرضی
lateral stability پایداری عرضی
deflection sweep درو عرضی
lateral tell سبقت عرضی
transverse reinforcement ارماتور عرضی
profiled مقطع عرضی
profile مقطع عرضی
transverse section مقطع عرضی
transverse valley دره عرضی
square ball پاس عرضی
horizontal plane صفحه عرضی
transverse plane صفحه عرضی
sides way نوسان عرضی
transverse scale مقیاس عرضی
accidentalism فلسفه عرضی
latitude band کمربند عرضی
accidentalism فلسفهء عرضی
transverse joint درز عرضی
timber دنده عرضی
transverse fault گسل عرضی
cross section مقطع عرضی
cross roll نورد عرضی
cross piece تیر عرضی
leak coil بوبین عرضی
cross linking اتصال عرضی
transverse bulkhead تیغه عرضی
cross hole سوراخ عرضی
transverse bracing تقویت عرضی
cross feed تغذیه عرضی
cross cut برش عرضی
cross compartment دهلیز عرضی
cross brace مهار عرضی
cross section برش عرضی
cross section نیمرخ عرضی
crossed belt تسمه عرضی
cross traverse تراورس عرضی
cross trail جاده عرضی
transverse crack ترک عرضی
northing مختصات عرضی
abeam جهت عرضی
athwart به طور عرضی
rafters تیر عرضی طاق
thwart نشیمنگاه عرضی قایق
career courses دورههای عرضی نظامی
thwarted نشیمنگاه عرضی قایق
transverse test specimen نمونه ازمایش عرضی
transection برش یا مقطع عرضی
transverse fatigue test ازمایش خستگی عرضی
transverse bending test ازمایش خمش عرضی
broadside aerial تشعشع کننده عرضی
transverse conductance مقدار هدایت عرضی
backward pass پاس عرضی یا به عقب
rafter تیر عرضی طاق
cross hole nut مهره با سوراخ عرضی
cross wall دیوار پلهای عرضی
crossrial carriage پاگیر تیر عرضی
valley cross section نیمرخ عرضی دره
swinging of flow نوسانات عرضی جریان
crossing target هدفهای متحرک عرضی
brace تیر تقویت عرضی
shrouds بکسلهای عرضی ناو
braced تیر تقویت عرضی
cross tree رابط عرضی دکلها
cross slide کشوی لغزنده عرضی
cross sectional data دادههای برش عرضی
cross barred دارای میلههای عرضی
counter-brace تیر تقویت عرضی
latitude band نوار عرضی زمینی
cross-tree [رابط عرضی دکلها]
accidental غیر مترقبه عرضی
section of valley نیمرخ عرضی دره
cross section سطح مقطع عرضی
cross level buble حباب تراز عرضی
traverse حرکت عرضی یا مورب
enfilade درو عرضی کردن
cross sectional area سطح مقطع عرضی
traversed حرکت عرضی یا مورب
traversing حرکت عرضی یا مورب
traverses حرکت عرضی یا مورب
cross-aisle [گوشواره عرضی کلیسا]
computer aided design and drafting طراحی و نقشه کشی به کمک کامپیوتر طراحی و نقشه کشی کامپیوتری
bench mark شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
keel ستون عرضی مرکزی ناو
keels ستون عرضی مرکزی ناو
cross-gable [سه گوشی کنار شیروانی عرضی]
terete استوانهای شکل در برش عرضی
cross folding test ازمایش چین خوردگی عرضی
cross trail جاده سرتاسری عرضی در منطقه
I have nothing more to say . دیگر عرضی نیست ( ندارم )
head string خط عرضی فرضی وسط میزبیلیارد
lateral tell پیشگیری هواپیما در حرکت عرضی
broad beam headlamp نور افکن با تشعشع عرضی
balkline خط عرضی روی میز بیلیارد
balking قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
balked قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
stocked ازادکردن ماهی پرورشی در اب میله عرضی لنگر
stock ازادکردن ماهی پرورشی در اب میله عرضی لنگر
toggle میله عرضی انتهای زنجیریابندبرای پیچاندن وکنترل ان
balk قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
baulking قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
frame قاب زهوار دور دنده عرضی نرده
toggles میله عرضی انتهای زنجیریابندبرای پیچاندن وکنترل ان
baulks قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
baulked قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
Could I have a word with you ? عرضی داشتم (چند کلمه صحبت دارم )
balkline spot نقطه مرکزی خط عرضی روی میز بیلیارد
balks قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
grid navigation ناوبری از روی نقشه ناوبری از روی خطوط شبکه نقشه
projection سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
trimsize اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
projections سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
polar stereographic سیستم تهیه نقشه قطبی سیستم نقشه برداری قطبی
trig list لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
ante-chapel [قسمتی از نیایشگاه خصوصی شبیه گوشواره عرضی کلیسا با فضار ورودی مجزا]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com