Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
gearbox stud
محور کوچک داخل جعبه دنده
Other Matches
oil gear
جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
epicyclic transmission
یک یاچند چرخ دنده که در داخل یاخارج چرخ دنده دیگری حرکت می کنند
gear box
جعبه دنده
transmissions
جعبه دنده
transmission
جعبه دنده
gear case
جعبه دنده
gear
جعبه دنده
drive mechanism
جعبه دنده
gearing
جعبه دنده
gearboxes
جعبه دنده
gearbox
جعبه دنده
geared
جعبه دنده
transmission case
جعبه دنده
gears
جعبه دنده
quick change gearbox
جعبه دنده نورتون
gear change box
جعبه تعویض دنده
gear case
پوسته جعبه دنده
bevel gear drive
جعبه دنده مخروطی
transmission grease
گریس جعبه دنده
planetary gear
جعبه دنده خورشیدی
gear quadrant
ماهک جعبه دنده
gear box
جعبه دنده گیرباکس
transmission oil
روغن جعبه دنده
steering gear
جعبه دنده فرمان
gearbox position
وضعیت جعبه دنده
reduction gear
جعبه دنده تبدیل سرعت
speed reduction gear
جعبه دنده کاهنده سرعت
reduction gear
جعبه دنده کاهنده سرعت
transmission ratio
نسبت تبدیل جعبه دنده
transmission oil pump
پمپ روغن جعبه دنده
epicyclic transmission
جعبه دنده اپی سیکلیک
aircraft arresting gear
جعبه دنده دستگاه مهارهواپیما
gearbox flange
لبه برامده جعبه دنده
gear friction losses
تلفات اصطکاکی جعبه دنده
boring bit
چرخ دنده داخل گرد
piv variable speed transmission
جعبه دنده با سرعت متغیر گیربکس "پی ای وی "
gear guard
جعبه محافظ برای چرخ دنده ها
gear cluster
مجموعه چرخ دنده هایی که جزیی از یک محور میباشد
gear ratio
نسبت سرعتهای دورانی محورهای ورودی و خروجی یک جعبه دنده
concentric shafts
شفتهای هم محور که داخل یکدیگر قرار گرفته اند
back gear shaft
محور چرخ دنده هایی که به پایه نظام ماشین تراش متصل می شوند
casket
جعبه کوچک
caskets
جعبه کوچک
pyx
جعبه کوچک صندوقچه
cremorne
[پنجره لولادار با چرخ دنده های کوچک]
cremone
[پنجره لولادار با چرخ دنده های کوچک]
cassettes
جعبه کوچک جای جواهرات
cassette
جعبه کوچک جای جواهرات
espangnolette
[پنجره لولا دار با چرخ دنده های کوچک]
glove compartment
جعبه کوچک مخصوص اچار وغیره در جلو اتومبیل
glove compartments
جعبه کوچک مخصوص اچار وغیره در جلو اتومبیل
inflexed
منحنی یا کج شده بطرف داخل یا خارج و یابطرف پایین ویابطرف قطب و محور منحرف شده
container
جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
containers
جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
pin
میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
pinning
میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
pinned
میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
coordinated turn
دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
aluminum pigmented dope
لعاب یا پرداخت که داخل ان تکههای کوچک الومینیوم بصورت معلق پراکنده شده است
sight alinement
تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
silicon
قطعه کوچک سیلکون در داخل و روی سطح ای که مدار کامل یا تابع منط قی ایجاد شده است .
countershaft
محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
magnetic tape
جعبه کوچک حاوی چرخ نوار مغناطیسی و انتخاب کد در دستشان نوارخوان و درایو نوار استفاده میشود
magnetic tapes
جعبه کوچک حاوی چرخ نوار مغناطیسی و انتخاب کد در دستشان نوارخوان و درایو نوار استفاده میشود
ungear
از دنده بیرون انداختن بی دنده کردن
magazines
مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
magazine
مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
wheelbase
فاصله بین محور جلوو محور عقب اتومبیل برحسب اینچ
wheelbases
فاصله بین محور جلوو محور عقب اتومبیل برحسب اینچ
limber chest
جعبه حمل مهمات توپخانه جعبه پیش قطار
rate integration gyro
ژایرویی با یک درجه ازادی که محور خروجی ان با مایع چسبناکی به محور دوران متصل شده
nose up
چرخش حول محور عرضی وخارج شدن محور طولی ازوضعیت تراز بطرف اوج
ratline
عملیات عبور دادن مواد وپرسنل بطور پنهانی از مرزیا داخل داخل منطقه دشمن
pinions
دنده پینیون دنده لایتناهی
pinioning
دنده پینیون دنده لایتناهی
spur gear
دنده مهمیزی دنده خاردار
pinion
دنده پینیون دنده لایتناهی
axis of signal communication
محور ارتباط و مخابرات محور ارتباطات
checks
جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
checked
جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
check
جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
box pass
جعبه کالیبر جعبه پاس
intercommand
داخل قسمت داخل یکان
modification kit
جعبه تعمیر یا اصلاح وسیله جعبه وسایل مربوط به اصلاح مدل
nuclide
کلیه مواد داخل هسته اتم اجزای شیمیایی داخل هسته
rougher
دنده دنده کننده
island bases
پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
mortise dead lock
قفل داخل کار قفل داخل درب
sprocket
دنده چرخ زنجیرخور چرخ دنده
petty cash
صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
gemmule
یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
widget
آلت کوچک
[ابزار ]
[اسباب مکانیکی کوچک]
kits
جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
kit
جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
jigger
بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
pig board
تخته کوچک برای موجهای کوچک
increments
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
increment
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
pannikin
لیوان کوچک پیمانه کوچک
knobble
برامدگی کوچک گره کوچک
geap
دنده
strictest
یک دنده
stricter
یک دنده
rib
دنده
strict
یک دنده
hard-nosed
یک دنده
spare ribs
سر دنده
slat
دنده ها
drives
دنده
drive
دنده
costa
دنده
slats
دنده ها
dependum
ته دنده
gear
دنده
gears
دنده
geared
دنده
geared
چرخ دنده
threads
دنده پیچ
thread
دنده پیچ
top radius
گردی سر دنده
toothed wheel
چرخ دنده
rib
دنده میله
cogwheels
چرخ دنده ها
cogs
دنده چرخ
cog
دنده چرخ
gearwheels
چرخ دنده ها
rib
گوشت دنده
pinion
جرخ دنده
gear wheel
چرخ دنده
low gear
دنده کندکن
worm gear
دنده مورب
worm gear
دنده مارپیچی
gear level
دسته دنده
wheelwork
چرخ دنده
reverse gear
دنده معکوس
reverse gears
دنده معکوس
sheath
تیزی دنده
sheaths
تیزی دنده
gear wheels
چرخ دنده ها
longitudinal
دنده طولی
gear cutter
دنده تراش
bendix
دنده استارت
bevel gear
دنده مورب
bevel gear
دنده کرامویل
ribbed
دنده دار
grooved
دنده دار
gearshifts
میله دنده
gearshifts
دنده عوض کن
shifting lever
دسته دنده
cramwheel
دنده کرامویل
cramwheel
دنده مخروطی
stave
دنده بشکه
ratchet
دنده جغجغه ای
spareribs
گوشت دنده
french chop
گوشت دنده
dependum angle
زاویه ته دنده
external thread
دنده خارجی
frame
دنده عرضی
pinwheel
چرخ دنده
cogged wheel
چرخ دنده
cog wheel
چرخ دنده
pinioning
جرخ دنده
cog wheels
چرخ دنده ها
pinions
جرخ دنده
cogged wheels
چرخ دنده ها
timber
دنده عرضی
gearwheel
چرخ دنده
cog
[cogwheel]
چرخ دنده
gears
چرخ دنده
steering gear
دنده سکان
steering gear
دنده فرمان
spur gear
دنده ملخی
cogwheel
چرخ دنده
sprocket
دنده زنجیر
gearshift
میله دنده
gearshift
دنده عوض کن
planetary gear
دنده خورشیدی
jackshaft
دنده دو در اتومبیل
high speed
دنده سریع
cross-rib
دنده ی قوس
chop
گوشت دنده
bendix
دنده بندیکس
laticostate
دنده پهن
gear
چرخ دنده
stick shift
دسته دنده
jackshaft
دنده عقب
tricostate
سه دندهای دارای سه دنده
geared
پوشش دنده دار
high gear
دنده قوی خودرو
controlled stick steering
دسته دنده خودکار
tumble gear
چرخ دنده واسطه
transmission gear
چرخ دنده انتقال
he broke his rib or something
دنده منده اش شکست
gear friction
اصطکاک چرخ دنده
gear cutting
دنده تراشی
[مهندسی]
reduction gear
چرخ دنده کاهنده
gear
پوشش دنده دار
gear assembly
مجموعه چرخ دنده ها
crown gear
چرخ دنده محدب
nut
چرخ دنده ساعت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com