English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 56 (6 milliseconds)
English Persian
campground محوطهی اردوگاه
campgrounds محوطهی اردوگاه
Other Matches
graveside محوطهی گور
schoolyard محوطهی مدرسه
schoolyards محوطهی مدرسه
penalty boxes محوطهی پنالتی
penalty box محوطهی پنالتی
gravesides محوطهی گور
housing estates محوطهی خانه سازی
housing estate محوطهی خانه سازی
bivouac اردوگاه
bivouacking اردوگاه
bivouacs اردوگاه
campound اردوگاه
encampment اردوگاه
encampments اردوگاه
camping اردوگاه
cantonment اردوگاه
compound اردوگاه
compounded اردوگاه
compounds اردوگاه
camp اردوگاه
camps اردوگاه
camped اردوگاه
bivouacked اردوگاه
prison camps اردوگاه زندانیان
labor camp اردوگاه کار
refugee camp اردوگاه پناهندگان
picket guard پاسبان اردوگاه
prison camp اردوگاه زندانیان
campoo اردوگاه نظامیان
bivouac اردوگاه موقتی
bivouacs اردوگاه موقتی
bivouacked اردوگاه موقتی
camps اردوگاه نظامی
encamps مستقرشدن در اردوگاه
camped اردوگاه نظامی
encamp مستقرشدن در اردوگاه
camp اردوگاه نظامی
encamped مستقرشدن در اردوگاه
encamping مستقرشدن در اردوگاه
bivouacking اردوگاه موقتی
concentration camp اردوگاه کار اجباری
campgrounds محل گردهمآیی در اردوگاه
campground محل گردهمآیی در اردوگاه
concentration camps اردوگاه کار اجباری
rehabilitation اردوگاه استراحت تسلی دادن
Where is the location of this camp ? محل این اردوگاه کجاست ؟
boot camp اردوگاه تعلیمات نظامی نیروی دریایی
internment camp بازداشتگاه غیر نظامیان اردوگاه پناهندگان
boot camps اردوگاه تعلیمات نظامی نیروی دریایی
quarantining اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantined اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantine اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantines اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
logistics شعبهای از فنون نظامی که درباره فن لشکرکشی و وسائط نقلیه وتهیه اردوگاه واذوقه ومهمات لازمه درطی لشکرکشی بحث میکند
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com