Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 29 (1 milliseconds)
English	Persian
transformer	محول
transformers	محول
Other Matches
lippen	محول کردن
assigned role	نقش محول
vests	محول کردن
vest	محول کردن
relegating	محول کردن
relegated	محول کردن
relegates	محول کردن
relegate	محول کردن
to turn over	محول کردن برگرداندن
delegating	وکالت دادن محول کردن به
delegate	وکالت دادن محول کردن به
delegated	وکالت دادن محول کردن به
delegates	وکالت دادن محول کردن به
relegate	محول کردن به جای بدتر فرستادن
relegated	محول کردن به جای بدتر فرستادن
relegating	محول کردن به جای بدتر فرستادن
relegates	محول کردن به جای بدتر فرستادن
buck passer	شخصی که مسئولیت خود را بدیگران محول میکند
to delegate one's powers to somebody	اقتدار و اختیار خود را به کسی محول کردن [اصطلاح رسمی]
assigns	مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigning	مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assign	مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigned	مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
devolves	تفویض کردن محول کردن
devolved	تفویض کردن محول کردن
devolve	تفویض کردن محول کردن
devolving	تفویض کردن محول کردن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com