English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 61 (5 milliseconds)
English Persian
industrial tribunal محکمه صناعی
Other Matches
court محکمه
tribunal محکمه
tribunals محکمه
forum محکمه
assize محکمه
forums محکمه
court of a محکمه استیناف
court of petty offences محکمه خلاف
arret حکم محکمه
court of first instance محکمه بدایت
the court above محکمه بالاتر
religious court محکمه شرع
police court محکمه خلاف
open court محکمه عمومی
lower court محکمه تالی
criminal court محکمه جنائی
court of minor offence محکمه خلاف
forum دادگاه محکمه
judgments حکم محکمه
judgement حکم محکمه
tribunals دادگاه محکمه
judgements حکم محکمه
tribunal دادگاه محکمه
forums دادگاه محکمه
bench هیات قضات محکمه
dockets دفتر اوقات محکمه
querela دعوی مطروح در محکمه
docketing دفتر اوقات محکمه
docketed دفتر اوقات محکمه
benches هیات قضات محکمه
probate court محکمه امور حسبی
arraignment احضار به محکمه تعقیب
docket دفتر اوقات محکمه
venire faciac حکم احضار به محکمه
court of appeal محکمه استیناف دادگاه پژوهشی
lord chief justice رئیس کل محکمه استیناف انگلستان
out of court settlement توافق بدون محکمه [حقوق]
right of begin حق مدعی در اغازبیان ادعا در محکمه
disciplinary court دادگاه انتظامی محکمه اداری
judicial writ نامه رسمی صادره از محکمه
docked جای محکوم یازندانی در محکمه
docks جای محکوم یازندانی در محکمه
court of appeal دادگاه عالی محکمه استیناف
dock جای محکوم یازندانی در محکمه
courts of appeal محکمه استیناف دادگاه پژوهشی
courts of appeal دادگاه عالی محکمه استیناف
pre audience ترتیب تقدم صحبت اصحاب دعوی در محکمه
consultary response نظر محکمه حقوقی درباره یک دعوی خاص
special pleading علم تهیه لوایح دفاعی و طرح ریزی دفاع در محکمه
rogatory احاله رسیدگی به قضیه مطروحه به دادگاهی غیر از محکمه مطروح فیه
prohibition حکم خودداری از اقدام قضایی که دادگاه عالی به محکمه تالی میدهد
briefer خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefed خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
brief خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefest خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
statute of fraud قوانین ضد کلاهبرداری قوانینی که در سال 7761میلادی در زمان چارلزیازدهم در انگلستان به تصویب رسید و هدف اصلی ان جلوگیری از گواهی دروغ و پیمان شکنی و استفاده نامشروع از عدم حضور ذهن گواهان در محکمه بود
summings up خلاصهای که قاضی محکمه پس از ختم دادرسی و پیش از شروع شور هیات منصفه از جریان دادرسی و ادله ابرازی برای هیات منصفه بیان میکند
summing up خلاصهای که قاضی محکمه پس از ختم دادرسی و پیش از شروع شور هیات منصفه از جریان دادرسی و ادله ابرازی برای هیات منصفه بیان میکند
charges عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charge عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com