English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (9 milliseconds)
English Persian
radiographic مخابرات رادیویی
Search result with all words
radiograph پیام رادیوتلگرافی فرستادن مخابرات رادیویی
radiographs پیام رادیوتلگرافی فرستادن مخابرات رادیویی
demodulate از مخابرات رادیویی مطالب رمزی کشف کردن
loran تعیین خط سیر هواپیمایاکشتی بوسیله مخابرات رادیویی
Other Matches
communication operation instructions (co دستور کار مخابرات دستورالعمل مخابرات
cone of silence مخروط سکوت رادیویی فضای مخروطی خلاء رادیویی بالای برج مراقبت
radio interference تداخل امواج رادیویی انترفرنس رادیویی
radio button شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
electric communication مخابرات
communication مخابرات
telecommunication technique تکنیک مخابرات
data link محور مخابرات
telecommunication network شبکه مخابرات
telecommunication traffic ترافیک مخابرات
transmission مخابره مخابرات
transmission مخابرات ارسال
transmissions مخابره مخابرات
transmissions مخابرات ارسال
intercom مخابرات داخلی
subscriber line خط مشترک [مخابرات]
communication center مرکز مخابرات
communication engineer مهندس مخابرات
communication engineering مهندسی مخابرات
communication receiver گیرنده مخابرات
communication technician تکنیسین مخابرات
communication theory تئوری مخابرات
intercoms مخابرات داخلی
signal panel پرده مخابرات
signal communications ارتباط و مخابرات
signal corps رسته مخابرات
signal رسته مخابرات
marking panel پرده مخابرات
panels پرده مخابرات
signal center مرکز مخابرات
panel پرده مخابرات
signal bridge پل مخابرات ناو
communications ارتباط و مخابرات
interphone مخابرات داخلی
signal axis محور مخابرات
signaled رسته مخابرات
panel code کد پرده مخابرات
communication ارتباط و مخابرات
telecommunications مخابرات تلگرافی
signalled رسته مخابرات
signal corps قسمت مخابرات
helio ایینه ویژه مخابرات
master station پست اصلی مخابرات
communication and electronics رسته مخابرات و الکترونیک
area signal center مرکز مخابرات منطقه
intercommunication مخابرات داخلی یکان
communication network شبکه ارتباط و مخابرات
signal operation instruction دستور کار مخابرات
communication technician تعمیر کارفنی مخابرات
cordless phone تلفن بی سیم [مخابرات]
standing operating procedures روش جاری مخابرات
communication chief رئیس مخابرات یکان
intercept نفوذکردن در شبکه مخابرات
signaled علایم مخابراتی مخابرات
signalled علایم مخابراتی مخابرات
cordless [cordless telephone] تلفن بی سیم [مخابرات]
strangle در مخابرات یعنی دستگاه
cordless telephone تلفن بی سیم [مخابرات]
signal علایم مخابراتی مخابرات
intercepted نفوذکردن در شبکه مخابرات
intercepting نفوذکردن در شبکه مخابرات
digital subscriber line [DSL] خط مشترک دیجیتال [مخابرات ]
panel پرده شبکه مخابرات
panels پرده شبکه مخابرات
intercepts نفوذکردن در شبکه مخابرات
radioing رادیویی
radio رادیویی
radioed رادیویی
radios رادیویی
broadcasting رادیویی
cordless telephone گوشی تلفن بی سیم [مخابرات]
teletypewriter دستگاه تایپ مخابرات تلگرافی
wigway ارتباط و مخابرات به وسیله پرچم
sign off علایم ختم مخابرات یامکالمات
phone extension شماره تلفن فرعی [مخابرات]
cordless phone گوشی تلفن بی سیم [مخابرات]
cryptofacility تاسیسات مربوط به مخابرات رمز
cordless [cordless telephone] گوشی تلفن بی سیم [مخابرات]
spring loaded فنری کلید ناپایدار در مخابرات
asymmetric digital subscriber line [ADSL] خط مشترک دیجیتال نامتقارن [مخابرات ]
radio compass قطبنمای رادیویی
radio call sign معرف رادیویی
radio control فرمان رادیویی
radio detection اکتشاف رادیویی
radio ferquency بسامد رادیویی
radio dicipline انضباط رادیویی
radio broadcasting پخش رادیویی
radio beacon بیکن رادیویی
radio alimeter فرازیاب رادیویی
radio receiver گیرنده رادیویی
radio navigation ناوبری رادیویی
radio match رویارویی رادیویی
radio link پیوند رادیویی
radio interference پارازیت رادیویی
radio sextant سکستانت رادیویی
compere مجریبرنامهتلویزیونییا رادیویی
radmail پست رادیویی
space radiation تشعشع رادیویی
telephotography عکاسی رادیویی
wirephoto عکاسی رادیویی
receiving set گیرنده رادیویی
radiophotograph عکس رادیویی
radiometeorograph هوانگار رادیویی
radiographic عکس رادیویی
radio waves امواج رادیویی
radio wave موج رادیویی
radio silence سکوت رادیویی
telephoto عکاسی رادیویی
transmitters فرستنده رادیویی
faxes عکاسی رادیویی
faxing عکاسی رادیویی
facsimile عکاسی رادیویی
facsimile عکس رادیویی
facsimiles عکاسی رادیویی
facsimiles عکس رادیویی
radio telescopes تلسکوپ رادیویی
call signs معرف رادیویی
receiver گیرنده رادیویی
receivers گیرنده رادیویی
listening silence سکوت رادیویی
metal locator فلزیاب رادیویی
radio metal locator فلزیاب رادیویی
radio frequencies فرکانسهای رادیویی
electronic locator فلزیاب رادیویی
hertzian wave موج رادیویی
transmitter فرستنده رادیویی
phototelegraphy عکاسی رادیویی
radiophoto عکاسی رادیویی
radio horizon افق رادیویی
radio frequency فرکانس رادیویی
wave موج رادیویی
waved موج رادیویی
waves موج رادیویی
r.f. بسامد رادیویی
waving موج رادیویی
fax عکاسی رادیویی
play by play پخش رادیویی
radio telescope تلسکوپ رادیویی
call sign معرف رادیویی
faxed عکاسی رادیویی
cryptocompromise تولید خطر برای مخابرات رمز
tele communication مخابرات تلفنی وغیره ازمسافات دور
communication deception گول زدن دشمن در ارتباط و مخابرات
wave front جبهه امواج رادیویی
telemetry مسافت سنجی رادیویی
groundwave موجهای رادیویی زمینی
broadcasting station ایستگاه رادیویی فرستنده
spotter کمک مفسر رادیویی
radiographs پوتونگار عکس رادیویی
direction finder جهت یاب رادیویی
skip zone منطقه کور رادیویی
radiograph پوتونگار عکس رادیویی
play by play پخش رادیویی مسابقه
high power radio station ایستگاه رادیویی بزرگ
radio پیام رادیویی فرستادن
radio call sign معرف ایستگاه رادیویی
net call sign معرف رادیویی شبکه
radio approach دستگاه تقرب رادیویی
tactical call sign معرف رادیویی تاکتیکی
radioed پیام رادیویی فرستادن
radiotelegraph تلگراف رادیویی کردن
radiotelegraphic تلگراف رادیویی کردن
radio frequency transformer مبدل بسامد رادیویی
radio frequency interference تداخل فرکانس رادیویی
rawinsonde جهت یاب رادیویی
radios پیام رادیویی فرستادن
radioing پیام رادیویی فرستادن
radio astronomy اختر شناسی رادیویی
lights out علائم مخابرات بوسیله نور هنگام خاموشی
high bit-rate digital subscriber line [HDSL] خط مشترک دیجیتال برای نرخ بیت بالا [مخابرات ]
coastal refraction انعکاس ساحلی امواج رادیویی
back scattering پخش معکوس امواج رادیویی
garbage واسط رادیویی از کانالهای مجاور
screenplay نمایشنامه رادیویی وسینمایی یاتلویزیونی
screenwriters نویسنده نمایشنامههای رادیویی وتلویزیونی
screenwriter نویسنده نمایشنامههای رادیویی وتلویزیونی
screenplays نمایشنامه رادیویی وسینمایی یاتلویزیونی
twin sideband ارتباط رادیویی دو باندی یا دوعنصری
back scattering توزیع معکوس امواج رادیویی
sweep jamming امواج سیار پارازیت رادیویی
radio frequency amplifier فزون ساز بسامد رادیویی
radio range station ایستگاه ناوبری رادیویی هواپیماها
high frequency radio station ایستگاه رادیویی فرکانس بالا
rf Frequency Radio فرکانس رادیویی
radmail وسیله ارسال پیام رادیویی
r f power supply منبع توان بسامد رادیویی
teleprinters تله تایپ ماشین ثبت مخابرات تلگرافی دور نویس
teleprinter تله تایپ ماشین ثبت مخابرات تلگرافی دور نویس
phonopore اسبابی که بوسیله ان مخابرات تلفنی را ازتوی سیم تلگراف می گذراند
fade از سیگنال رادیویی یا لکتریکی کم توان تر شدن
influence mine مین حساس به تاثیر امواج رادیویی
high frequency radio direction finding جهت یابی رادیویی فرکانس بالا
fades از سیگنال رادیویی یا لکتریکی کم توان تر شدن
beacon امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
beacons امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
maintain watch مراقبت دایمی از پیام یک فرستنده رادیویی
phototelegraphyt مخابره تلگرافی عکس عکسبرداری رادیویی
station break وقفه برنامه فرستنده رادیویی وتلویزیونی
vocoder وسیله کوتاه کردن عرض باندفرکانس رادیویی
We finally succeed in making a radio contact. عاقبت توانستیم یک تماس رادیویی برقرار کنیم
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com