Dictiornary-Farsi | مخابره قطبی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (12 milliseconds)

English	Persian
polar transmission	مخابره قطبی


Other Matches

analog transmission	انتقال یا مخابره قیاسی مخابره انالوگ
polar regions	مناطق قطبی زمین سرزمینهای قطبی
serial transmission	مخابره سری مخابره نوبتی
agent authentication	معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
service message	پیام ازمایش خط مخابره پیام مخصوص شروع مخابره
polar plot	روش بردن نقاط روی نقشه یا مختصات قطبی تعیین محل نقاط به طریقه مختصات قطبی
dipole dipole bond	پیوند دو قطبی- دو قطبی
orientation forces	نیروهای دو قطبی- دو قطبی
polar stereographic	سیستم تهیه نقشه قطبی سیستم نقشه برداری قطبی
circumpolar constellation	صورتهای فلکی دور قطبی صورتهای فلکی پیرا قطبی
despatch	مخابره
traffic	مخابره
trafficked	مخابره
trafficking	مخابره
transmission	مخابره
traffics	مخابره
transmissions	مخابره
communication	مخابره
traffick	مخابره
messages	مخابره
message line	خط مخابره
message	مخابره
transmission	مخابره مخابرات
flag hoist	مخابره با پرچم
transmission	مخابره کردن
serial tranmission	مخابره نوبتی
transmissions	مخابره مخابرات
neutral transmission	مخابره خنثی
transmissions	مخابره کردن
parallel transmission	مخابره موازی
transmission security	تامین مخابره
signal bridge	پل مخابره ناو
transmission rate	نرخ مخابره
transmission error	خطای مخابره
telegraphic message	مخابره تلگرافی
synchronous transmission	مخابره همزمان
synchronous transmission	مخابره همگام
syncheronous communications	مخابره همزمان
simplex transmission	مخابره ساده
satellite communications	مخابره ماهوارهای
end of transmission	انتهای مخابره
duplex transmission	مخابره دورشتهای
asynchronous transmission	مخابره ناهمگام
asynchronous transmission	مخابره غیرهمزمان
transmission rate	سرعت مخابره
digital transmission	مخابره دیجیتال
boat call	مخابره با قایق
duplex transmission	مخابره دو رشتهای
data transmission	مخابره داده
data transmission	مخابره داده ها
analog transmission	مخابره قیاسی
dispateh	مخابره کردن
retransmission	مخابره مجدد
telegram	مخابره تلگرافی
telegrams	مخابره تلگرافی
telegraph	مخابره تلگرافی
telegraphed	مخابره تلگرافی
telegraphing	مخابره تلگرافی
telegraphs	مخابره تلگرافی
data communication	مخابره داده ها
transmittal	ارسال مخابره
flag	پرچم مخابره
wirable	قابل مخابره
signal	مخابره کردن
transmittance	ارسال مخابره
transmittancy	ارسال مخابره
squawks	مخابره کردن
communicating	مخابره کردن
wire	مخابره کردن
wires	مخابره کردن
flags	پرچم مخابره
visual communication	مخابره بصری
signaled	مخابره کردن
squawk	مخابره کردن
signalled	مخابره کردن
squawked	مخابره کردن
bipolar	دو قطبی
unipolar	تک قطبی
unipolar	یک قطبی
dipole	دو قطبی
diode	دو قطبی
polar	قطبی
arctic	قطبی
double pole	دو قطبی
homopolar	هم قطبی
etb	انتهای بلاک مخابره
multiplex	تسهیم مخابره ترکیبی
half duplex transmission	مخابره دو نیم رشتهای
radios	با بی سیم مخابره کردن
end of transmission block	انتهای بلاک مخابره
dispatches	مخابره کردن ارسال
dispatched	مخابره کردن ارسال
despatched	مخابره کردن ارسال
dispatch	مخابره کردن ارسال
despatching	مخابره کردن ارسال
despatches	مخابره کردن ارسال
helio	ایینه مخابره پیام
radiogram	مخابره پیام با بی سیم
retransmit	دوباره مخابره کردن
jam	مانع مخابره شدن
jammed	مانع مخابره شدن
radio	با بی سیم مخابره کردن
start stop transmission	مخابره قطع و وصلی
radiotelegram	مخابره تلگراف بیسیم
semaphore	مخابره بوسیله پرچم
semaphore	مخابره با پرچم دستی
radioing	با بی سیم مخابره کردن
transmitted data	دادههای مخابره شده
aerogram	مخابره با تلگراف بی سیم
radioed	با بی سیم مخابره کردن
jams	مانع مخابره شدن
radiograms	مخابره پیام با بی سیم
terminal voltage	ولتاژ قطبی
triode	لامپ سه قطبی
polar bond	پیوند قطبی
polar compound	ترکیب قطبی
polar angle	زاویه قطبی
single contact switch	کلید یک قطبی
moment of a dipole	گشتاور دو قطبی
one pole switch	کلید یک قطبی
polar variable	متغیر قطبی
hexode	لامپ شش قطبی
loadstar	ستاره قطبی
lodestar	ستاره قطبی
lodestaror load	ستاره قطبی
magnetic doublet	دو قطبی مغناطیسی
multi contact	چند قطبی
multipolar	چند قطبی
north star	ستاره قطبی
hexod	لامپ شش قطبی
polar coordinate	مختصات قطبی
polar relay	رله قطبی
polarized relay	رله قطبی
polar solvent	حلال قطبی
polarization current	جریان قطبی
polar vector	بردار قطبی
unipolarity	حالت یک قطبی
polar vortex	ورتکس قطبی
polar winds	بادهای قطبی
polaris	ستاره قطبی
two terminal network	شبکه دو قطبی
two electrode valve	لامپ دو قطبی
polar coordinates	مختصات قطبی
polar diagram	نقشه قطبی
polar distance	فاصله قطبی
polar molecule	مولکول قطبی
polestar	ستاره قطبی
pole armature	ارمیچر قطبی
polarizing filter	صافی قطبی
unipolar armature	ارمیچر تک قطبی
crystal rectifier	دو قطبی بلورین
polarizing	قطبی کردن
polarizes	قطبی کردن
polarize	قطبی کردن
Pole Star	ستاره قطبی
fitchet	گربه قطبی
polarising	قطبی کردن
multipole	چند قطبی
foumart	گربه قطبی
polarises	قطبی کردن
electric doublet	دو قطبی الکتریسیته
electric dipole	دو قطبی الکتریسیته
dipole moment	گشتاور دو قطبی
bipolar cells	یاختههای دو قطبی
diode	لامپ دو قطبی
dipolar ion	یون دو قطبی
aurora	شفق قطبی
dipole antenna	انتن دو قطبی
arctic regions	مناطق قطبی
arctic regions	نواحی قطبی
arctic basin	حوضچه قطبی
dipole interaction	بر هم کنش دو قطبی
four pole	چهار قطبی
polarity	ویژگی قطبی
zwitterion	یون دو قطبی
polarized	قطبی شده
polarity	تمایل قطبی
polarization	قطبی شدگی
polarities	ویژگی قطبی
polarization	قطبی سازی
polarised	قطبی کردن
polarities	تمایل قطبی
intercom	دستگاه مخابره داخل ساختمان
signal	مخابره کردن علامت دادن
alphabet code flag	پرده مخابره حروف یا اعداد
signaled	مخابره کردن علامت دادن
toll calls	مخابره تلفنی خارج شهری
toll call	مخابره تلفنی خارج شهری
wigwag	ارتباط یا مخابره بوسیله پرچم
intercoms	دستگاه مخابره داخل ساختمان
squawk box	دستگاه مخابره داخلی ناو
signalled	مخابره کردن علامت دادن
semaphore	بوسیله پرچم مخابره کردن
blinker yardarm	چراغ مخابره دکل کشتی
heliographic	مربوط به مخابره تلگراف افتابی
arctic	مربوطه به نواحی قطبی
bipolar affective disorder	اختلال عاطفی دو قطبی
polar coordinates	مختصات قطبی [ریاضی]
circumpolar stars	ستارگان دور قطبی
molecular dipole moment	گشتاور دو قطبی مولکولی