Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (9 milliseconds)
English	Persian
transmission	مخابره مخابرات
transmissions	مخابره مخابرات
Other Matches
communication operation instructions (co	دستور کار مخابرات دستورالعمل مخابرات
analog transmission	انتقال یا مخابره قیاسی مخابره انالوگ
serial transmission	مخابره سری مخابره نوبتی
agent authentication	معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
service message	پیام ازمایش خط مخابره پیام مخصوص شروع مخابره
communication	مخابرات
electric communication	مخابرات
communication	ارتباط و مخابرات
telecommunications	مخابرات تلگرافی
communication center	مرکز مخابرات
signal center	مرکز مخابرات
signal bridge	پل مخابرات ناو
signalled	رسته مخابرات
signal axis	محور مخابرات
signal communications	ارتباط و مخابرات
signal corps	رسته مخابرات
transmissions	مخابرات ارسال
intercom	مخابرات داخلی
intercoms	مخابرات داخلی
telecommunication traffic	ترافیک مخابرات
telecommunication technique	تکنیک مخابرات
telecommunication network	شبکه مخابرات
transmission	مخابرات ارسال
subscriber line	خط مشترک [مخابرات]
signal panel	پرده مخابرات
signal corps	قسمت مخابرات
signaled	رسته مخابرات
panels	پرده مخابرات
marking panel	پرده مخابرات
panel	پرده مخابرات
communication theory	تئوری مخابرات
panel code	کد پرده مخابرات
radiographic	مخابرات رادیویی
communication technician	تکنیسین مخابرات
communication receiver	گیرنده مخابرات
interphone	مخابرات داخلی
communication engineer	مهندس مخابرات
signal	رسته مخابرات
communication engineering	مهندسی مخابرات
data link	محور مخابرات
communications	ارتباط و مخابرات
intercept	نفوذکردن در شبکه مخابرات
intercepted	نفوذکردن در شبکه مخابرات
intercommunication	مخابرات داخلی یکان
helio	ایینه ویژه مخابرات
master station	پست اصلی مخابرات
intercepts	نفوذکردن در شبکه مخابرات
communication chief	رئیس مخابرات یکان
communication and electronics	رسته مخابرات و الکترونیک
area signal center	مرکز مخابرات منطقه
communication network	شبکه ارتباط و مخابرات
communication technician	تعمیر کارفنی مخابرات
signal operation instruction	دستور کار مخابرات
standing operating procedures	روش جاری مخابرات
intercepting	نفوذکردن در شبکه مخابرات
panel	پرده شبکه مخابرات
strangle	در مخابرات یعنی دستگاه
cordless phone	تلفن بی سیم [مخابرات]
cordless [cordless telephone]	تلفن بی سیم [مخابرات]
panels	پرده شبکه مخابرات
signalled	علایم مخابراتی مخابرات
signaled	علایم مخابراتی مخابرات
signal	علایم مخابراتی مخابرات
cordless telephone	تلفن بی سیم [مخابرات]
digital subscriber line [DSL]	خط مشترک دیجیتال [مخابرات ]
transmissions	مخابره
trafficked	مخابره
communication	مخابره
trafficking	مخابره
messages	مخابره
traffics	مخابره
traffic	مخابره
message line	خط مخابره
message	مخابره
traffick	مخابره
despatch	مخابره
transmission	مخابره
cordless phone	گوشی تلفن بی سیم [مخابرات]
wigway	ارتباط و مخابرات به وسیله پرچم
teletypewriter	دستگاه تایپ مخابرات تلگرافی
cordless telephone	گوشی تلفن بی سیم [مخابرات]
sign off	علایم ختم مخابرات یامکالمات
asymmetric digital subscriber line [ADSL]	خط مشترک دیجیتال نامتقارن [مخابرات ]
phone extension	شماره تلفن فرعی [مخابرات]
cryptofacility	تاسیسات مربوط به مخابرات رمز
spring loaded	فنری کلید ناپایدار در مخابرات
cordless [cordless telephone]	گوشی تلفن بی سیم [مخابرات]
neutral transmission	مخابره خنثی
parallel transmission	مخابره موازی
flag hoist	مخابره با پرچم
polar transmission	مخابره قطبی
retransmission	مخابره مجدد
transmission security	تامین مخابره
transmission rate	سرعت مخابره
transmission rate	نرخ مخابره
transmission error	خطای مخابره
telegraphic message	مخابره تلگرافی
transmittancy	ارسال مخابره
visual communication	مخابره بصری
wirable	قابل مخابره
synchronous transmission	مخابره همگام
syncheronous communications	مخابره همزمان
simplex transmission	مخابره ساده
signal bridge	پل مخابره ناو
transmittance	ارسال مخابره
serial tranmission	مخابره نوبتی
satellite communications	مخابره ماهوارهای
transmittal	ارسال مخابره
telegraphed	مخابره تلگرافی
telegram	مخابره تلگرافی
transmissions	مخابره کردن
transmission	مخابره کردن
data communication	مخابره داده ها
data transmission	مخابره داده ها
data transmission	مخابره داده
communicating	مخابره کردن
squawks	مخابره کردن
telegrams	مخابره تلگرافی
telegraphing	مخابره تلگرافی
telegraphs	مخابره تلگرافی
analog transmission	مخابره قیاسی
asynchronous transmission	مخابره ناهمگام
asynchronous transmission	مخابره غیرهمزمان
boat call	مخابره با قایق
telegraph	مخابره تلگرافی
synchronous transmission	مخابره همزمان
digital transmission	مخابره دیجیتال
squawked	مخابره کردن
flag	پرچم مخابره
duplex transmission	مخابره دو رشتهای
flags	پرچم مخابره
signal	مخابره کردن
signaled	مخابره کردن
end of transmission	انتهای مخابره
signalled	مخابره کردن
duplex transmission	مخابره دورشتهای
dispateh	مخابره کردن
squawk	مخابره کردن
wire	مخابره کردن
wires	مخابره کردن
tele communication	مخابرات تلفنی وغیره ازمسافات دور
radiographs	پیام رادیوتلگرافی فرستادن مخابرات رادیویی
cryptocompromise	تولید خطر برای مخابرات رمز
radiograph	پیام رادیوتلگرافی فرستادن مخابرات رادیویی
communication deception	گول زدن دشمن در ارتباط و مخابرات
despatches	مخابره کردن ارسال
despatched	مخابره کردن ارسال
despatching	مخابره کردن ارسال
start stop transmission	مخابره قطع و وصلی
semaphore	مخابره با پرچم دستی
dispatched	مخابره کردن ارسال
jam	مانع مخابره شدن
jammed	مانع مخابره شدن
jams	مانع مخابره شدن
radio	با بی سیم مخابره کردن
radioed	با بی سیم مخابره کردن
dispatch	مخابره کردن ارسال
radioing	با بی سیم مخابره کردن
radios	با بی سیم مخابره کردن
transmitted data	دادههای مخابره شده
dispatches	مخابره کردن ارسال
aerogram	مخابره با تلگراف بی سیم
semaphore	مخابره بوسیله پرچم
radiogram	مخابره پیام با بی سیم
radiograms	مخابره پیام با بی سیم
helio	ایینه مخابره پیام
radiotelegram	مخابره تلگراف بیسیم
etb	انتهای بلاک مخابره
half duplex transmission	مخابره دو نیم رشتهای
multiplex	تسهیم مخابره ترکیبی
end of transmission block	انتهای بلاک مخابره
retransmit	دوباره مخابره کردن
lights out	علائم مخابرات بوسیله نور هنگام خاموشی
loran	تعیین خط سیر هواپیمایاکشتی بوسیله مخابرات رادیویی
demodulate	از مخابرات رادیویی مطالب رمزی کشف کردن
signalled	مخابره کردن علامت دادن
squawk box	دستگاه مخابره داخلی ناو
toll calls	مخابره تلفنی خارج شهری
toll call	مخابره تلفنی خارج شهری
wigwag	ارتباط یا مخابره بوسیله پرچم
signaled	مخابره کردن علامت دادن
intercom	دستگاه مخابره داخل ساختمان
intercoms	دستگاه مخابره داخل ساختمان
semaphore	بوسیله پرچم مخابره کردن
alphabet code flag	پرده مخابره حروف یا اعداد
blinker yardarm	چراغ مخابره دکل کشتی
signal	مخابره کردن علامت دادن
heliographic	مربوط به مخابره تلگراف افتابی
high bit-rate digital subscriber line [HDSL]	خط مشترک دیجیتال برای نرخ بیت بالا [مخابرات ]
walkie-talkies	دستگاه مخابره یا رادیوی ترانزیستوری کوچک
wireless	بابی سیم تلگراف مخابره کردن
walkie talkie	دستگاه مخابره یا رادیوی ترانزیستوری کوچک
phototelegraphyt	مخابره تلگرافی عکس عکسبرداری رادیویی
walkie-talkie	دستگاه مخابره یا رادیوی ترانزیستوری کوچک
telephoto	دستگاه مخابره عکس ازمسافات دور
intercommunication	رابطه یا مخابره بین چند مرکز
wirelesses	بابی سیم تلگراف مخابره کردن
teleprinters	تله تایپ ماشین ثبت مخابرات تلگرافی دور نویس
teleprinter	تله تایپ ماشین ثبت مخابرات تلگرافی دور نویس
phonopore	اسبابی که بوسیله ان مخابرات تلفنی را ازتوی سیم تلگراف می گذراند

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com