English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
unfinanced مخارج پرداخت نشده
Other Matches
matt فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matte فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
unobligated اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
postpaid مخارج پستی قبلا پرداخت شده
sets of bill نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
postpaid پاکت تمبردار یا امانتی که قبلا مخارج پست ان پرداخت میشود
bareboat charter ضمانت نامه تضمین حرکت کشتی و پرداخت مخارج پرسنل ان
outstandingly پرداخت نشده
outstanding پرداخت نشده
unpaid پرداخت نشده
unpolished پرداخت نشده
unobligated هزینه پرداخت نشده
unliquidated obligation هزینههای پرداخت نشده
assemble capital stock سرمایه پرداخت نشده
unliquidated obligation تعهدات پرداخت نشده
outstanding accounts حسابهای پرداخت نشده
charges forward هزینه هایی که بوسیله مشتری پرداخت خواهد شد مخارج حمل که بعد از تحویل کالا به مشتری از او دریافت میشود
deferred liability بدهیی که درسر رسید پرداخت نشده است
blank bill براتی که در ان محل پرداخت قید نشده باشد
program cost مخارج اجرای یک برنامه مخارج پیش بینی شده
accrued interest بهره ای که عاید شده ولی هنوز پرداخت نشده است
inseparable cost حالتی که چند نوع کالا در یک واحدتولیدی ساخته شود و هزینه و مخارج هر یک نسبت به کل مخارج اختیارا" تعیین گردد
unpremediated پیش بینی نشده الهام نشده غیر منتظره
unbaoked سوار نشده رام نشده بی پشتیبان
unborn هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
unbroke رام نشده سوقان گیری نشده
undisciplined تربیت نشده تادیب نشده بی انتظام
uncommitted غیر متعهد نشده تعهد نشده
unpicked نچیده گزین نشده انتخاب نشده
unresolved تصمیم نگرفته حل نشده تصفیه نشده
progress payment پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
interim financing پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
unsought جستجو نشده کشف نشده
unset جایگزین نشده جاانداخته نشده
undirected رهبری نشده راهنمایی نشده
unredeemed جبران نشده سبک نشده
unsifted الک نشده رسیدگی نشده
irredenta انجام نشده جبران نشده
untried امتحان نشده محاکمه نشده
uncharged محسوب نشده رسمامتهم نشده
unasked خواسته نشده پرسیده نشده
inconsummate تکمیل نشده انجام نشده
usance مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
unintended saving پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
fate پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
droppage کسری پرداخت کسر پرداخت
fates پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
expenses مخارج
disbursements مخارج
spending مخارج
outlays مخارج
expenditures مخارج
outgoing مخارج
aggregate expenditures مخارج کل
tax evasion عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
postage مخارج پستی
reasonable scale مخارج متعارفه
tax expenditures مخارج مالیاتی
superstitious uses مخارج خرافاتی
rate of spending نرخ مخارج
rate of spending میزان مخارج
actual expenses مخارج واقعی
public expenditures مخارج عمومی
social outlays مخارج اجتماعی
porterage مخارج باربری
freight charges مخارج حمل
management expenses مخارج مدیریت
luxury spending مخارج تجملی
licence fee مخارج پروانه
indirect expenses مخارج غیرمستقیم
wage costs مخارج دستمزد
wasteful expenditures مخارج بیهوده
incidental expenses مخارج اتفاقی
welfare expenditures مخارج رفاهی
estimate of costs تخمین مخارج
travelling expenses مخارج سفر
expense accounts حساب مخارج
expense account حساب مخارج
expenditure approach روش مخارج
expenditure مخارج صرف
management expenses مخارج اداری
marginal outlays مخارج نهائی
foot پرداختن مخارج
capital expenditure مخارج سرمایهای
operating cost مخارج عملیاتی
budget expenditures مخارج بودجه
national spending مخارج ملی
national expenditures مخارج ملی
holding costs مخارج نگهداری
municipal spending مخارج شهرداری
cost estimate تخمین مخارج
portage مخارج باربری
military spending مخارج نظامی
costs of proceedings مخارج عدلیه
military expenditure مخارج نظامی
operating expenses مخارج عملیاتی
ransom وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransoms وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
due bill در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
free of all charges بدون هیچگونه مخارج
sumptuary law قانون تحدید مخارج
deduction of expenses کسر مخارج [اقتصاد]
overhead مخارج کلی سرجمع
marginal propensity to expend میل نهائی به مخارج
noncash expenditures مخارج غیر نقدی
outlays هزینههای سرمایهای مخارج
marginal propensity to spend میل نهائی به مخارج
marginal propensity to expend تمایل نهائی به مخارج
incomplete انجام نشده پر نشده
support a family متکفل مخارج خانوادهای بودن
time cost curve منحنی مخارج برحسب زمان
You need spare no expense . نگران خرج ( مخارج ) آن نباش
all the expenses fell on him تمام مخارج به گردن اوافتاد
unintended investment سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
self support اتکاء بخود تکفل مخارج خود
To cut down expenses . خرج را کم کردن ( مخارج راپایین آوردن )
rool crush اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
f.o.b قیمت کالا بدون احتساب مخارج حمل و بیمه
carnet اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
claim for indemnification ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
ability to pay principle of taxation اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
subscribing تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribed تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribes تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribe تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
real balance effect اثر پیگو اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مخارج مصرفی
optimum schedule مطلوبترین برنامه اجرائی برنامه ایکه مخارج پروژه رابه حداقل می رساند
sumptuary law قانونی که با منع استفاده از بعضی اموال مصرفی جلو مخارج مصرفی زیاد را می گیرد
submarginal land زمین مطلقا" بی حاصل زمینی که چنان بی حاصل باشد که مخارج سرمایه گذاری و کارگر را نتواندجبران کند
dividend warrant چک پرداخت سود سهام اجازه پرداخت سود سهام
wagners law براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
dynamic condition شرایط و مقتضیات پویای اقتصادی تغییر شرایط اقتصادی ناشی از تحول سلیقه تقاضا کنندگان وهزینه و مخارج تولید ونسبت جمعیت
unbowed خم نشده
uncharged پر نشده
unbacked رام نشده
unpublished چاپ نشده
outstandingly وصول نشده
unpremediated تصور نشده
imperforate منگنه نشده
unguarded حساب نشده
in quires صحافی نشده
unguarded حراست نشده
unearned کسب نشده
unquestioned استنتاق نشده
unnormalized هنجار نشده
unleached سفید نشده
unlicked لیسیده نشده
unquestioned بحث نشده
unquestioned بررسی نشده
unsought کاوش نشده
non switched line خط گزینه نشده
unpublished نشر نشده
custom uncleared ترخیص نشده
unspotted ننگین نشده
unsaturate اشباع نشده
unsaturated اشباع نشده
unconnected وصل نشده
opened واریز نشده
open واریز نشده
unwashed شسته نشده
unworn کهنه نشده
intemerate بی ناموس نشده
innascible زایده نشده
in sheets صحافی نشده
unworn استعمال نشده
inedited منتشر نشده
opens واریز نشده
unthickened تغلیظ نشده
unsaved پس انداز نشده
unset ثابت نشده
wound less زخمی نشده
unshod نعل نشده
inedited چاپ نشده
unsight دیده نشده
unsocialized اجتماعی نشده
unfinished تمام نشده
unstudied مطالعه نشده
increate افریده نشده
unfulfilled انجام نشده
uninvited دعوت نشده
unattached اعزام نشده
unattached توفیق نشده
unsung ستایش نشده
unsung سروده نشده
sightless دیده نشده
unseen مشاهده نشده
unseen مکشوف نشده
tenantless اشغال نشده
the date was not specified نشده بود
unaccommodated فراهم نشده
savaging رام نشده
savages رام نشده
unabated کاسته نشده
unclaimed مطالبه نشده
uncut از هم جدا نشده
unfulfilled اجرا نشده
undisturbed مختل نشده
uncommitted تقبل نشده
haggard رام نشده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com