Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
cone of silence
مخروط سکوت رادیویی فضای مخروطی خلاء رادیویی بالای برج مراقبت
Other Matches
radio silence
سکوت رادیویی
listening silence
سکوت رادیویی
maintain watch
مراقبت دایمی از پیام یک فرستنده رادیویی
radio interference
تداخل امواج رادیویی انترفرنس رادیویی
radio button
شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
radioed
رادیویی
radio
رادیویی
radioing
رادیویی
broadcasting
رادیویی
radios
رادیویی
electronic locator
فلزیاب رادیویی
facsimiles
عکس رادیویی
facsimiles
عکاسی رادیویی
radio telescope
تلسکوپ رادیویی
metal locator
فلزیاب رادیویی
facsimile
عکس رادیویی
radio metal locator
فلزیاب رادیویی
facsimile
عکاسی رادیویی
space radiation
تشعشع رادیویی
r.f.
بسامد رادیویی
radio frequency
فرکانس رادیویی
call sign
معرف رادیویی
call signs
معرف رادیویی
radiographic
مخابرات رادیویی
radio link
پیوند رادیویی
telephotography
عکاسی رادیویی
telephoto
عکاسی رادیویی
receivers
گیرنده رادیویی
receiver
گیرنده رادیویی
hertzian wave
موج رادیویی
radio horizon
افق رادیویی
receiving set
گیرنده رادیویی
radio ferquency
بسامد رادیویی
radio dicipline
انضباط رادیویی
radio detection
اکتشاف رادیویی
radio match
رویارویی رادیویی
radio control
فرمان رادیویی
radio compass
قطبنمای رادیویی
radio call sign
معرف رادیویی
radio broadcasting
پخش رادیویی
radio beacon
بیکن رادیویی
radio alimeter
فرازیاب رادیویی
radio frequencies
فرکانسهای رادیویی
radio sextant
سکستانت رادیویی
radmail
پست رادیویی
radio navigation
ناوبری رادیویی
radiophotograph
عکس رادیویی
radiometeorograph
هوانگار رادیویی
radio interference
پارازیت رادیویی
radiographic
عکس رادیویی
radio telescopes
تلسکوپ رادیویی
radio waves
امواج رادیویی
radio wave
موج رادیویی
radio receiver
گیرنده رادیویی
faxing
عکاسی رادیویی
wave
موج رادیویی
radiophoto
عکاسی رادیویی
phototelegraphy
عکاسی رادیویی
waved
موج رادیویی
waves
موج رادیویی
waving
موج رادیویی
transmitters
فرستنده رادیویی
compere
مجریبرنامهتلویزیونییا رادیویی
fax
عکاسی رادیویی
faxed
عکاسی رادیویی
faxes
عکاسی رادیویی
play by play
پخش رادیویی
wirephoto
عکاسی رادیویی
transmitter
فرستنده رادیویی
skip zone
منطقه کور رادیویی
radio frequency interference
تداخل فرکانس رادیویی
wave front
جبهه امواج رادیویی
groundwave
موجهای رادیویی زمینی
radio
پیام رادیویی فرستادن
rawinsonde
جهت یاب رادیویی
radiograph
پوتونگار عکس رادیویی
radiotelegraphic
تلگراف رادیویی کردن
high power radio station
ایستگاه رادیویی بزرگ
telemetry
مسافت سنجی رادیویی
radios
پیام رادیویی فرستادن
radioed
پیام رادیویی فرستادن
radioing
پیام رادیویی فرستادن
direction finder
جهت یاب رادیویی
radiographs
پوتونگار عکس رادیویی
radio approach
دستگاه تقرب رادیویی
radio astronomy
اختر شناسی رادیویی
tactical call sign
معرف رادیویی تاکتیکی
radio frequency transformer
مبدل بسامد رادیویی
net call sign
معرف رادیویی شبکه
broadcasting station
ایستگاه رادیویی فرستنده
radiotelegraph
تلگراف رادیویی کردن
play by play
پخش رادیویی مسابقه
radio call sign
معرف ایستگاه رادیویی
spotter
کمک مفسر رادیویی
sweep jamming
امواج سیار پارازیت رادیویی
twin sideband
ارتباط رادیویی دو باندی یا دوعنصری
rf
Frequency Radio فرکانس رادیویی
coastal refraction
انعکاس ساحلی امواج رادیویی
r f power supply
منبع توان بسامد رادیویی
radmail
وسیله ارسال پیام رادیویی
screenplay
نمایشنامه رادیویی وسینمایی یاتلویزیونی
radio range station
ایستگاه ناوبری رادیویی هواپیماها
back scattering
پخش معکوس امواج رادیویی
garbage
واسط رادیویی از کانالهای مجاور
back scattering
توزیع معکوس امواج رادیویی
screenplays
نمایشنامه رادیویی وسینمایی یاتلویزیونی
screenwriter
نویسنده نمایشنامههای رادیویی وتلویزیونی
radio frequency amplifier
فزون ساز بسامد رادیویی
high frequency radio station
ایستگاه رادیویی فرکانس بالا
screenwriters
نویسنده نمایشنامههای رادیویی وتلویزیونی
radiographs
پیام رادیوتلگرافی فرستادن مخابرات رادیویی
beacons
امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
beacon
امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
fade
از سیگنال رادیویی یا لکتریکی کم توان تر شدن
influence mine
مین حساس به تاثیر امواج رادیویی
station break
وقفه برنامه فرستنده رادیویی وتلویزیونی
high frequency radio direction finding
جهت یابی رادیویی فرکانس بالا
fades
از سیگنال رادیویی یا لکتریکی کم توان تر شدن
phototelegraphyt
مخابره تلگرافی عکس عکسبرداری رادیویی
radiograph
پیام رادیوتلگرافی فرستادن مخابرات رادیویی
coastal refraction
تغییر جهت امواج رادیویی در برخورد به ساحل
radio relay
رله بی سیم تقویت ارسال پیام رادیویی
loran
تعیین خط سیر هواپیمایاکشتی بوسیله مخابرات رادیویی
vocoder
وسیله کوتاه کردن عرض باندفرکانس رادیویی
radio procedures
روشهای مخابره با بی سیم روش مکالمات رادیویی
We finally succeed in making a radio contact.
عاقبت توانستیم یک تماس رادیویی برقرار کنیم
demodulate
از مخابرات رادیویی مطالب رمزی کشف کردن
radiolocation
تعیین محل نقاط با استفاده ازامواج رادیویی
listening silence
به گوش بودن از نظر رادیویی بدون ارسال پیام
low frequency
امواج رادیویی دارای تناوب اندک دون بسامد
radio range
ایستگاه ناوبری رادیویی یاتعیین محل هدفها به وسیله بی سیم
microwave hop
یک کانال رادیویی ریزموج میان انتن بشقابی که متوجه یکدیگر هستند
high frequency
فرکانس رادیویی بین 3 تا 03مگاهرتز مورد استفاده درمخابرات هوا به دریا
glideslope
شعاع رادیویی سیستم فرود باالات دقیق برای ایجاد یک راهنمای قوی
homing
روش تعقیب و ردیابی امواج رادیویی یا رادار و پیدا کردن ایستگاه فرستنده ان
meaconing
گرفتن و رله علایم رادیویی برای گیج کردن سیستم ناوبری دشمن
homing device
رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها
manipulative deception
تغییر فرکانس یا دستکاری دروسایل فرستنده خودی برای گول زدن دشمن فریب رادیویی عمدی
rf
ورقه نازک فلزی که اطراف یک کابل پیچیده شده که مانع ارسال سیگنالهای واسط فرکانس رادیویی میشود
space above property
فضای قسمت بالای ملک
squelch circuit
یک نوع مدار رادیویی است که وفیفه ان کم کردن صداهای اضافی متن پیامها و یا ازبین بردن خرخر صدای رادیواست
aerospace
فضای هوایی بالای منطقه عملیات
CB
مخفف وابسته به امواج رادیویی که برای استفادهی افراد عادی که میخواهند با فرستندهی خصوصی مخابره کنند کنارگذاشته شده است
consol
دستگاه ناوبری رادیویی صفحه کلید دستگاههای ارتباطی صفحه رادار
radio control
کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
radio countermeasures
اقدامات ضد فرستندههای دشمن پیشگیریهای ضد پخش رادیویی دشمن
radio deception
گول زدن دشمن با بی سیم فریب رادیویی دشمن
galactic noise
تشعشع رادیویی کهکشان صوت پراکنی از جانب کهکشان
mezzanine space
فضای مخصوص گردش هوادر بالای سقف انبار
superheterodyne
گیرنده رادیویی که در ان سیگنال دریافتی با فرکانس نوسانی موضعی به منظورایجاد فرکانس بینابین که سپس با مزیتهای متعددتقویت میشود ترکیب میگردد
nett
شبکه رادیویی تور استتار شبکه
facsimile recorder
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
radiograms
پیام رادیو تلگرافی پیام رادیویی
radiogram
پیام رادیو تلگرافی پیام رادیویی
nets
شبکه رادیویی تور استتار شبکه
net
شبکه رادیویی تور استتار شبکه
listening watch
پست به گوش رادیویی نگهبانی به گوش
wireless network
شبکه ایکه از کابل برای ارسال داده بین دو کامپیوتر استفاده نمیکند و بجای آن از سیگنال رادیویی برای ارسال سیگنال استفاده میکند
normal slump
درازمایش افت مخروطی بتن حالتی است که بتن پس ازنشست شکل مخروطی ناقص خود را حفظ کند
intercept receiver
دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی
polyconic grid
سیستم شبکه بندی مخروطی سیستم مختصات مخروطی
overhead clearance
حاشیه امنیت بالای سر فاصله بالای سر
CDs
DC حافظه فقط خواندنی دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان یک فضای ذخیره سازی با فرفیت بالای ROM برای ذخیره چندین مگابایت داده به کار می رود. داده ها روی سطح دیسک ذخیره می شوند و سپس توسط لیزر قابل خواندن هستند
CD
DC حافظه فقط خواندنی دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان یک فضای ذخیره سازی با فرفیت بالای ROM برای ذخیره چندین مگابایت داده به کار می رود. داده ها روی سطح دیسک ذخیره می شوند و سپس توسط لیزر قابل خواندن هستند
overhead cover
پوشش بالای سر روپوش بالای سر
popped
برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
pops
برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
pop
برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
circular scanning
مراقبت دایرهای منطقه تجسس و مراقبت دایرهای
crest clearing
محوطه تامین بالای مانع حاشیه امنیت بالای مانع
carroty
مخروط
cones
مخروط
cone
مخروط
strobilus
مخروط
pinecones
مخروط کاج
turbinate
وارونه مخروط
cone of dispersion
مخروط پراکندگی
cone of fire
مخروط اتش
reducer
مخروط تقلیلی
frustum
مخروط ناقص
forcing cone
مخروط مقاوم
fastigiate
بشکل مخروط
pinecone
مخروط کاج
steep taper
مخروط کوتاه
parabola
قطع مخروط
alluvial cone
مخروط افکنه
nose cone
مخروط دماغه
parabolas
قطع مخروط
alluvial fan
مخروط افکنه
doldrums
سکوت
calmer
سکوت
calmest
سکوت
stillness
سکوت
glumness
سکوت
calming
سکوت
calms
سکوت
sub silentio
در سکوت
standstil
سکوت
quietism
سکوت
calmed
سکوت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com