Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (3 milliseconds)
English
Persian
storehouse
مخزن انبار کالا
storehouses
مخزن انبار کالا
storeroom
مخزن انبار کالا
Other Matches
field storage
انبار کردن کالا در صحرا انبار مهمات در فضای باز کوپه مهمات روباز
storehouses
مخزن انبار
warehouse
انبار مخزن
storehouse
مخزن انبار
warehouses
انبار مخزن
watering place
اب انبار مخزن
repertory
انبار مخزن
dump
مخزن انبار کردن
warehouse
انبار کردن مخزن
warehouses
انبار کردن مخزن
ware room
انبار کردن مخزن
stock room
انبار کالا
hold
انبار کالا
holds
انبار کالا
depots
انبار کالا
stowage
انبار کالا
storeroom
انبار کالا
depot
انبار کالا
warehouse
انبار کالا
warehouses
انبار کالا
strike below
بردن کالا به انبار
storage
ذخیره سازی انبار کالا
out of stock
<adj.>
غیر موجودی کالا
[در انبار]
snake out
خارج کردن کالا از انبار ناو
stowage
حق انبارداری انبار کردن کالا در کشتی
stock certificate
گواهی موجودی کالا در انبار گواهی سهم
law of demand
براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
supporting goods
موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
cob web theorem
ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است .
caged storage
قسمتی از انبار که برای نگهداری اقلام مخصوص وخطرناک در نظر گرفته شده انبار محصور
transire
برگ ترخیص کالا از گمرک اجازه عبور کالا
stockpiling
ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpile
ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiled
ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiles
ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
department stores
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department store
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
stockpile
پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiling
پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiles
پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
dump
انبار موقتی زاغه مهمات انبار
stockpiled
پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
barter with someone
با کسی دادوستد کالا با کالا کردن
shelf life
مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
bin storage
انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز
to barter
[to trade by barter]
دادوستد کالا با کالا کردن
say's law
از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
cash on delivery
فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
freightliner
شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
demand elasticity
درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
throughput capacity
فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
consignee
گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
c & f
قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
bin storage space
فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
custodial record
پروندههای سوابق انبار سوابق انبار
stock number
شماره فنی انبار شماره انبار
storage tank
مخزن
stank
مخزن
vessels
مخزن
vessel
مخزن
reservoir
مخزن
fount
مخزن
reservoirs
مخزن
thesaurus
مخزن
receptacle
مخزن
receptacles
مخزن
tank
مخزن
depository
مخزن
sump
مخزن
sumps
مخزن
store
مخزن
storing
مخزن
pond
مخزن
cisterns
مخزن اب
repertoire
مخزن
cisterns
مخزن
reservedness
مخزن
quartering
مخزن
repositories
مخزن
repository
مخزن
bomb
مخزن
bombed
مخزن
bombed out
مخزن
bombs
مخزن
feed tank
مخزن اب
thesauruses
مخزن
ponds
مخزن
cistern
مخزن اب
cistern
مخزن
pools
مخزن
pooled
مخزن
caches
مخزن
cache
مخزن
water tank
مخزن اب
storage
مخزن
moderator tank
مخزن
ice cream container
مخزن
pool
مخزن
warehouse
مخزن
warehouses
مخزن
pond
مخزن گودال
collecting tank
شاه مخزن
vents
دریچه مخزن
vent
دریچه مخزن
venting
دریچه مخزن
reservoir pressure
فشار مخزن
winter storage
مخزن زمستانه
vented
دریچه مخزن
ponds
مخزن گودال
blessed folder
مخزن فرعی
canisters
مخزن خرج
canister
مخزن خرج
annual storage
مخزن سالانه
fountains
مخزن چشمه
fountain
مخزن چشمه
card stacker
مخزن کارت
carryover storage
مخزن سالیان
weekly storage
مخزن هفتگی
wet bulb temperature
دمای تر مخزن
wet bulb thermometer
دماسنج تر مخزن
pump cistern
مخزن تلمبه
collecting tank
مخزن مادر
tank
حوض مخزن
water tower
برج مخزن اب
water towers
برج مخزن اب
hot water storage tank
مخزن اب جوش
duplicated
مخزن دوتایی
petrol tank
مخزن بنزین
gas storage
مخزن بنزین
fuel tank
مخزن سوخت
feed tank
مخزن سوخت
duplicating
مخزن دوتایی
duplicates
مخزن دوتایی
drum magazine
مخزن استوانهای
daily storage
مخزن روزانه
powder magazine
مخزن باروت
peak tank
مخزن نوک
oxygen cylinder
مخزن اکسیژن
cooling water tank
مخزن اب سرد
mercury tank
مخزن جیوه
maximum water level
ترازطبیعی مخزن
magazine feed
تغذیه مخزن
cotainer
مخزن فرف
duplicate
مخزن دوتایی
septic tank
مخزن فاضل اب
seasonal storage
مخزن فصلی
acid tank
مخزن اسید
acid receiver
مخزن اسید
reservoir
ذخیره مخزن اب
magazines
مخزن ماسه
septic tank
مخزن پلشتی
surge chamber
مخزن تعادل
air chamber
مخزن هوا
tanker
مخزن سوخت
reservoirs
ذخیره مخزن اب
system floder
مخزن سیستم
total reservoir storage
گنجایش کل مخزن
seminal vesicle
مخزن منی
tankers
مخزن سوخت
magazine
مخزن ماسه
tankage
مخزن سازی
fuel reserve tank
مخزن ذخیره سوخت
cooling tank
مخزن سرد کننده
gate
دریچه تنظیم اب در مخزن سد
liquid air container
مخزن هوای مایع
gates
دریچه تنظیم اب در مخزن سد
gasoline dump
مخزن موقتی بنزین
normal pool level
تراز بهنجار مخزن
bunker
مخزن مواد اولیه
tank
در مخزن جای دادن
dry bulb thermometer
دماسنج خشک مخزن
dry bulb temperature
دمای خشک مخزن
dozzle
مخزن کمکی تغذیه
magazine
مخزن فشنگ خشاب
bin
مخزن مواد اولیه
bins
مخزن مواد اولیه
magazines
مخزن فشنگ خشاب
magazine feeding attachment
تجهیزات تغذیه مخزن
gun room
مخزن مهمات درکشتی
dry tank space
مخزن بار خشک
bunkers
مخزن مواد اولیه
magazines
مخزن خشاب اسلحه
magazine
مخزن خشاب اسلحه
reservoir of knowledge
مخزن یا گنج دانش
accumulator tank
مخزن جمع کننده
tankage
گنجایش تانک یا مخزن
bulk loading
بارگیری مخزن به طور یک جا
road tanker
اتومبیل مخزن دار
bulk liquid storage space
حجم کلی مخزن
available storage capacity
گنجایش مفید مخزن
rail tanker
واگن مخزن دار
useable reservoir storage
گنجایش مفید مخزن
thief sample
نمونه مایع مخزن ناو
forepeak
مخزن جلو وپایین کشتی
wash out valve
شیر تخلیه رسوبات در مخزن
silo
مخزن زیرزمینی غلات و غیره
ingot feeder head
مخزن کمکی تغذیه شمش
cenote
مخزن طبیعی وتحت الارضی اب
peak tank
مخزن زیر سینه ناو
bulk production
تخلیه سوخت از تانکر به مخزن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com