English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 26 (3 milliseconds)
English Persian
specially مخصوصا
special مخصوصا
chiefly مخصوصا
above all مخصوصا
in chief مخصوصا
of all [things or people] <adv.> مخصوصا [چیزی یا کسی]
Other Matches
designedly مخصوصا"
for the nonce مخصوصا`
exclusively مخصوصا"
particularly مخصوصا"
especially مخصوصا"
specifically مخصوصا"
he of all people مخصوصا او [از همه]
hypercatalectic مخصوصا در اخر
today of all days مخصوصا امروز
pantomime نمایش صامت مخصوصا باماسک
pantomimes نمایش صامت مخصوصا باماسک
choreography رقص مخصوصا درتئاتر وغیره
one's pet aversion چیزی که شخص مخصوصا ازان بیزار است
play footsie <idiom> باهمکارخود لاس زدن مخصوصا دریک جو سیاسی
achloropsia نوعی نابینایی درمورد رنگها مخصوصا رنگ سبز
simscript زبان برنامه نویسی سطح بالاکه مخصوصا" برای کاربردهای شبیه سازی طراحی شده است
mumps یک زبان برنامه نویسی که مخصوصا" برای بکارگیری رکوردهای پزشکی طراحی شده است System assachusetsulti-Programming
target market بازاری که سخت افزار یا نرم افزار مخصوصا برای ان طراحی شود
actinism خاصیت نیروی تشعشعی مخصوصا در نواحی مرئی وغیرمرئی ماوراء بنفش که خاصیت شیمیایی پیدا میکند
nubus NUbus به اداپتوری نیاز داردکه مخصوصا" برای گیرندههای 69 سوزنی طراحی ان طراحی شده گذر گسترشی سریع کامپیوترacintosh
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com