English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
contd مخفف ادامه یافته
Other Matches
filed زمینه اصلی فرش [که عموما تا قسمت حاشیه ادامه یافته و در بعضی از فرش ها کل بافت را در بر می گیرد.]
mike مخفف اسم خاص میکائیل مخفف کلمه میکروفون
mikes مخفف اسم خاص میکائیل مخفف کلمه میکروفون
hold over به تصرف ملک ادامه دادن ادامه دادن
structured programming برنامه نویسی ساختار یافته برنامه نویسی ساختاری برنامه نویسی ساخت یافته
finding یافته
findings یافته
continuation ادامه
going on ادامه
resumption ادامه
continuance ادامه
continuation line خط ادامه
deployed گسترش یافته
appointed <adj.> <past-p.> گسترش یافته
deployed <adj.> <past-p.> گسترش یافته
installed <adj.> <past-p.> گسترش یافته
past پایان یافته
due out خاتمه یافته
downfallen زوال یافته
abroad گسترش یافته
generalized تعمیم یافته
applied <adj.> <past-p.> گسترش یافته
nascent پیدایش یافته
matched تطبیق یافته
instinct with life روح یافته
allocated اختصاص یافته
done وقوع یافته
extended تمدید یافته
awakened اگاهی یافته
linked پیوند یافته
endrgized انرژی یافته
mature economy تکامل یافته
inserted <adj.> <past-p.> گسترش یافته
transferred انتقال یافته
tuned وفق یافته
depauperate تقلیل یافته
transmissive انتقال یافته
structured ساخت یافته
waney کاهش یافته
instinct with force نیرو یافته
glorified تجلیل یافته
wany کاهش یافته
nee تولد یافته
porrect بسط یافته
expanded بسط یافته
organized سازمان یافته
full fledged تکامل یافته
full-fledged تکامل یافته
reopen ادامه دادن
keep ادامه دادن
over run ادامه به کاردادن
discontinue ادامه ندادن
carry-on ادامه دادن
reopens ادامه دادن
discontinued ادامه ندادن
reopened ادامه دادن
carry on ادامه دادن
keeps ادامه دادن
discontinuing ادامه ندادن
reopening ادامه دادن
discontinues ادامه ندادن
keep on ادامه دادن
continuant ادامه دهنده
continuation card کارت ادامه
continuative ادامه دهنده
continue statement حکم ادامه
keep up <idiom> ادامه دادن
discontinuance عدم ادامه
discontinuation عدم ادامه
hold good <idiom> ادامه دادن
hang on <idiom> ادامه دادن
go on <idiom> ادامه دادن
continuable قابل ادامه
bring on ادامه دادن
hold on ادامه دادن
further ادامه دادن
furthered ادامه دادن
furthering ادامه دادن
furthers ادامه دادن
to continue ادامه دادن
for a continuance برای ادامه
go along <idiom> ادامه دادن
duration مدت ادامه
to keep on ادامه دادن
to carry on ادامه دادن
take up ادامه دادن
to drag on or out ادامه دادن
to take up ادامه دادن
continue ادامه دادن
to follow ادامه دادن
extends ادامه دادن
run on ادامه دادن
continues ادامه دادن
extend ادامه دادن
to run on ادامه داشتن
extending ادامه دادن
systematized delusions هذیانهای نظام یافته
inning زمین باز یافته
organising بازار سازمان یافته
developed contries ممالک توسعه یافته
reborn تولد تازه یافته
generalized force نیروی تعمیم یافته
organises بازار سازمان یافته
diminished : تقلیل یافته کاسته
elaborated code رمز بسط یافته
formatted display نمایش شکل یافته
development system سیستم توسعه یافته
generalized coordinates مختصات تعمیم یافته
endarch از مرکزبخارج امتداد یافته
centralized design طراحی تمرکز یافته
extended memory حافظه توسعه یافته
generalized routine روال تعمیم یافته
twice born تولدتازه روحانی یافته
bimanual بادودست انجام یافته
allopatric بتنهایی وقوع یافته
extended precision دقت توسعه یافته
linked subroutine زیربرنامه پیوند یافته
redivivus تولد تازه یافته
structured english انگلیسی ساخت یافته
organizing بازار سازمان یافته
organized market بازار سازمان یافته
structured design طراحی ساختار یافته
organize بازار سازمان یافته
mature economy اقتصاد رشد یافته
organizes بازار سازمان یافته
mature soil خاک تکامل یافته
sort merge program پردازش تعمیم یافته
reduced mass جرم کاهش یافته
reduced form فرم تقلیل یافته
find چیز یافته مکشوف
finds چیز یافته مکشوف
structured walkthroughs بررسیهای ساخت یافته
diminished [قوس تقلیل یافته]
thwart ادامه دادن یا کشیدن
thwarted ادامه دادن یا کشیدن
bide بکاری ادامه دادن
track ادامه گوی در مسیربولینگ
tracked ادامه گوی در مسیربولینگ
tracks ادامه گوی در مسیربولینگ
viability امکان ادامه حیات
transattack period مدت ادامه تک اتمی
sustaining نگهدارنده ادامه دهنده
continuation عمل ادامه دادن
go head ادامه بدهید بفرماید
inability to box ناتوان از ادامه دادن
detainer حکم ادامه توقیف
live on بزندگی ادامه دادن
to press ahead with با زور ادامه دادن
dashes مسیری را ادامه دادن
dwell at اتش را ادامه دادن
follow-through ادامه حرکت پس از ضربه
dash مسیری را ادامه دادن
dashed مسیری را ادامه دادن
fall behind <idiom> درمانده از ادامه راه
keep the home fires burning <idiom> اجازه ادامه دادن
time in ادامه بازی پس از توقف
to set on با زور ادامه دادن
continuator ادامه دهنده مستمر
shorthanded ادامه با بازیگر کمتر
dwell at به تیراندازی ادامه دادن
follow-throughs ادامه حرکت پس از ضربه
acronym مخفف
grammalogue مخفف
o' مخفف of
e'er مخفف ever
acronyms مخفف
pl مخفف جا
ft مخفف پا
D.I.Y مخفف!yourself it Do
didn't مخفف not did
abbreviations مخفف ها
obj مخفف شی
mitigative مخفف
who's مخفف is who
token [symbol, abbreviation] مخفف
wouldn't مخفف not would
logogram مخفف
what's مخفف is what
who'll مخفف shall who
abbreviated مخفف
wasn't مخفف not was
abbreviation مخفف
who're مخفف are who
shorthand symbol مخفف
aren't مخفف not are
complete خاتمه یافته یا کامل شده
less developed countries کشورهای کمتر توسعه یافته
ramus قسمت بر امده واطاله یافته
well ordered بنحو اکمل انجام یافته
extended character set مجمگعه کاراکترهای توسعه یافته
generalized reinforcer تقویت کننده تعمیم یافته
ranker افسر ترفیع یافته افسرصفی
salvage اموال نجات یافته از خطر
salvaged اموال نجات یافته از خطر
salvages اموال نجات یافته از خطر
generalized function تابع تعمیم یافته [ریاضی]
extendeo core حافظه چنبرهای توسعه یافته
Distribution تابع تعمیم یافته [ریاضی]
salvaging اموال نجات یافته از خطر
completed خاتمه یافته یا کامل شده
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com