English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
arr مخفف ترتیب داده شده
Other Matches
random processing پردازش داده به ترتیب مورد نیاز و نه ترتیب ذخیره شده
reformat فرمت کردن دیسکی که حاوی داده است و پاک کردن داده به این ترتیب
data set ترتیب داده
daa ترتیب دستیابی داده ها
data access arangement ترتیب دستیابی داده ها
selective مرتب کردن بخشی از داده ها به ترتیب
selectively مرتب کردن بخشی از داده ها به ترتیب
ranks ذخیره داده به ترتیب , طبق اندازه و اهمیت
reads ترتیب رویدادها برای ذخیره و بازیابی داده
basic روش ذخیره و بازیابی بلاکهای داده به ترتیب
R/W cycle ترتیب رویدادها برای بازیابی و ذخیره داده
read ترتیب رویدادها برای ذخیره و بازیابی داده
ranked ذخیره داده به ترتیب , طبق اندازه و اهمیت
basics روش ذخیره و بازیابی بلاکهای داده به ترتیب
rank ذخیره داده به ترتیب , طبق اندازه و اهمیت
alphasort مرتب کردن داده به ترتیب حروف الفبا
merges ترکیب دو فایل داده که هنوز ترتیب خود را دارند
merge ترکیب دو فایل داده که هنوز ترتیب خود را دارند
sequential access رسانه ذخیره سازی که داده در آن به ترتیب دستیابی میشود
message ترتیب داده در ابتدای پیام که حاوی اطلاعات مسیر و مقصد است
messages ترتیب داده در ابتدای پیام که حاوی اطلاعات مسیر و مقصد است
mikes مخفف اسم خاص میکائیل مخفف کلمه میکروفون
mike مخفف اسم خاص میکائیل مخفف کلمه میکروفون
serials حافظهای که در آن داده به ترتیب ذخیره شده است که فقط امکان دستیابی ترتیبی میدهد
flags ترتیب کدها در شبکه ارسال بسته برای معرض شروع و خاتمه یک فریم داده
flag ترتیب کدها در شبکه ارسال بسته برای معرض شروع و خاتمه یک فریم داده
serial حافظهای که در آن داده به ترتیب ذخیره شده است که فقط امکان دستیابی ترتیبی میدهد
ended ترتیب حروف برای بیان اینکه داده یک ترمینال یا وسیله جانبی ارسال شده است
ends ترتیب حروف برای بیان اینکه داده یک ترمینال یا وسیله جانبی ارسال شده است
end ترتیب حروف برای بیان اینکه داده یک ترمینال یا وسیله جانبی ارسال شده است
sequential داده یا دستوراتی که به ترتیب پردازش می شوند , به ترتیبی که دستیابی می شوند
schedule ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
scheduled ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
schedules ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
collocation ترتیب نوبت و ترتیب پرداخت بدهی به طلبکاران
enquiry تقاضا برای داده یا اطلاع از وسیله یا پایگاه داده . دستیابی به داده در حافظه کامپیوتر بدون تغییر داده
chain 1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
chains 1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
firing order ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح
CSMA CD پروتکل ارتباط شبکهای که مانع ارسال همزمان دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و در زمان مناسب ارسال کنند برای ارسال داده در اینترنت به کار می رود
batting order ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
parallels داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallel بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallels بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
paralleling بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallel داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallelled بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
paralleling داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
paralleled بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallelling داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallelling بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
paralleled داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallelled داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
source حرکت داده بین دو شبکه که داده را با Taken بررسی میکند و داده را به ایستگاه صحیح می فرستد
searchingly روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
searches روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
searching storage روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
searched روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
search روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
data processing پبشرفت تدریجی داده ها فرایند داده ها روند داده ها
tail داده تشخیص داده شده در انتهای لیست داده
data preparation امایش داده ها اماده سازی داده مهیاسازی داده ها
tailed داده تشخیص داده شده در انتهای لیست داده
tails داده تشخیص داده شده در انتهای لیست داده
privacy قانونی که کاربران غیر محغاز نمیتوانند درباره افراد خصوصی از پایگاه داده ها داده دریافت کنند یا هر شخص فقط میتواند اطلاعات مربوط به خودش را در پایگاه داده بداند
CD دیسک درایوی که به کامپیوتراجازه میدهد داده ذخیره شده روی ROM-CD را بخواند داده خوان از یک اشعه لیزر برای خواندن الگوهای سطح ROM-CD استفاده میکند که معرف بیت داده هستند
CDs دیسک درایوی که به کامپیوتراجازه میدهد داده ذخیره شده روی ROM-CD را بخواند داده خوان از یک اشعه لیزر برای خواندن الگوهای سطح ROM-CD استفاده میکند که معرف بیت داده هستند
sql زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و معروف استاندارد که برای تولید پرسش هایی برای داده از پایگاه داده ها به کار می رود
structures زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structuring زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structure زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
queries زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
query زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
querying زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
queried زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
who're مخفف are who
acronyms مخفف
mitigative مخفف
abbreviated مخفف
e'er مخفف ever
aren't مخفف not are
abbreviations مخفف ها
pl مخفف جا
acronym مخفف
abbreviation مخفف
token [symbol, abbreviation] مخفف
logogram مخفف
shorthand symbol مخفف
obj مخفف شی
what's مخفف is what
who'll مخفف shall who
didn't مخفف not did
grammalogue مخفف
o' مخفف of
wouldn't مخفف not would
D.I.Y مخفف!yourself it Do
ft مخفف پا
who's مخفف is who
wasn't مخفف not was
cl مخفف یک ماشین پر
tech مخفف فنی
saxes مخفف saxophone
e.g مخفف مثلا
deli مخفف delicatessen
sax مخفف saxophone
techs مخفف فنی
SW مخفف southwest
condo مخفف آپارتمان
SS مخفف مقدس
dept مخفف بخش
St مخفف مقدس
STD مخفف معیار
delis مخفف delicatessen
Sr مخفف ارشد
Cpl مخفف سرجوخه
congrats مخفف تبریک
depts مخفف بخش
condos مخفف آپارتمان
STDs مخفف معیار
Supt مخفف Superintendent
Sgt مخفف گروهبان
sq مخفف توالی
abbreviation مخفف تلخیص
temp مخفف temporary
abbreviations مخفف تلخیص
fem مخفف مونث
BS مخفف ترازنامه
fig. مخفف دیاگرام
Aug مخفف افزونهای
usu مخفف معمول
vac مخفف vacation
asst مخفف دستیار
vacs مخفف vacation
Apr مخفف آوریل
approx مخفف تقریبی
yrs مخفف سالها
yr مخفف سال
yds مخفف یارد
yd مخفف یارد
hrs مخفف ساعت
Feb مخفف فوریه
temps مخفف temporary
tsp مخفف teaspoon
TV مخفف تلویزیون
TVs مخفف تلویزیون
Capt مخفف ناخدا
cals مخفف کالیفرنیا
cal. مخفف کالیفرنیا
C.O مخفف شرکت
UK مخفف بریتانیا
Univ مخفف جهانی
in. مخفف اینچ
ed. مخفف ویرایشگر
et al مخفف و دیگران
etc مخفف و غیره
Fri مخفف جمعه
VIPs مخفف کلمات
permed مخفف permanent
perming مخفف permanent
perms مخفف permanent
HP مخفف پرنیرو
hr مخفف ساعت
HRH مخفف والاحضرت
poss مخفف تملک
HM مخفف هکتومتر
gms مخفف گرم
pp مخفف صفحات
LVs مخفف لاویان
LV مخفف لاویان
gm مخفف گرم
hols مخفف تعطیلات
pantos مخفف pantomime
nightie مخفف nightgown
VIP مخفف کلمات
nighties مخفف nightgown
No. مخفف شماره
perm مخفف permanent
Nos مخفف شماره
mg مخفف میلیگرم
stereos مخفف واژههای
oz مخفف اونس
p.a مخفف سالیانه
max مخفف maximum
panto مخفف pantomime
masc مخفف مذکر
Maj مخفف Major
PR مخفف جفت
tsps مخفف teaspoon
Jun مخفف ژوئن
quin مخفف quintuplet
quins مخفف quintuplet
stereo مخفف واژههای
Jan مخفف ژانویه
retd مخفف در استخدام
kay مخفف کاترین
inst مخفف فوری
info مخفف اطلاعات
Inc مخفف محوطه
kg مخفف بشکه
lib مخفف liberation
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com