Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
grig
مخلوق کوچک مرغ پا کوتاه
Other Matches
skye terrier
سگ کوچک وپا کوتاه اسکاتلندی
mini
کوتاه شده مینی کامپیوتر کوچک
dachshunds
نوعی سگ کوچک با پاهایی کوتاه و بدنی دراز.
dachshund
نوعی سگ کوچک با پاهایی کوتاه و بدنی دراز.
wight
مخلوق
creatures
مخلوق
creature
مخلوق
uncreated
غیر مخلوق
being
افریده مخلوق
increate
غیر مخلوق
created
افریده- مخلوق
immanence
بودن خدا در مخلوق
blastie
مخلوق اعجوبه و زشت
immanency
بودن خدا در مخلوق
merman
مخلوق نیمه ماهی ونیمه مرد
caissa
الهه شطرنج مخلوق سر ویلیام جونز
aposteriori
از معلول بعلت رسیده از مخلوق بخالق پی برده استنتاجی
blast
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
blasts
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
short lunge
نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
shorthorn
جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
pantywaist
شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
petty cash
صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
gemmule
یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
widget
آلت کوچک
[ابزار ]
[اسباب مکانیکی کوچک]
short quard
سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
jigger
بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
increments
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
increment
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
pig board
تخته کوچک برای موجهای کوچک
pannikin
لیوان کوچک پیمانه کوچک
knobble
برامدگی کوچک گره کوچک
hurdle step
جهش کوتاه روی یک پا پیش از شیرجه جهش کوتاه پیش از پریدن از روی خرک
applet
1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
small-scale
طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
small scale
طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
linter
ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
storage
1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
davit
جرثقیل کوچک جرثقیل کوچک قایق
pigmy
کوتاه
pigmy
قد کوتاه
low
کوتاه
stocky
کوتاه
stockiest
کوتاه
stockier
کوتاه
concise
کوتاه
of short duration
کوتاه
little
کوتاه
bas relif
کوتاه
liliputian
قد کوتاه
dumpy
کوتاه
pigmies
کوتاه
pigmies
قد کوتاه
curtal
کوتاه
shorter
کوتاه
shortest
کوتاه
stunts
کوتاه
stunting
کوتاه
short
کوتاه
puny
قد کوتاه
pygmies
کوتاه
pygmies
قد کوتاه
synoptic
کوتاه
pygmy
کوتاه
pygmy
قد کوتاه
succinct
کوتاه
scut
دم کوتاه
dwarfish
کوتاه
miniature
کوتاه
miniatures
کوتاه
stunt
کوتاه
succinct
<adj.>
کوتاه
fleeting
<adj.>
کوتاه
short
<adj.>
کوتاه
down
کوتاه
curt
<adj.>
کوتاه
concise
<adj.>
کوتاه
shorter
کوتاه کردن
anecdote
قصهء کوتاه
anecdotes
قصهء کوتاه
an incomprehensive report
گزارش کوتاه
truncated
کوتاه کردن
shorter
کوتاه مدت
popped
پاس کوتاه
short
کوتاه مدت
apophthegm
گفتار لب و کوتاه
pop
پاس کوتاه
truncate
کوتاه کردن
pops
پاس کوتاه
shortest
کوتاه کردن
breeks
شلوار کوتاه
britches
شلوار کوتاه
bunny hop
پرش کوتاه
short run
مدت کوتاه
short run
کوتاه مدت
by pass
اتصال کوتاه
short return
برگشت کوتاه
brachydactyly
کوتاه انگشتی
basso relief
برجسته کوتاه
simply stated
به بیان کوتاه
shortest
کوتاه مدت
punch
کوتاه قطور
punches
کوتاه قطور
short
کوتاه کردن
abridge
کوتاه کردن
novelettes
داستان کوتاه
short lived
کوتاه مدت
short-lived
کوتاه مدت
short test bar
میله کوتاه
novelette
داستان کوتاه
laconically
کوتاه موجز
laconic
کوتاه موجز
short time
کوتاه مدت
short story
داستان کوتاه
short stories
داستان کوتاه
paddle
پاروی کوتاه
paddled
پاروی کوتاه
paddles
پاروی کوتاه
paddling
پاروی کوتاه
shuffling
گام کوتاه
shuffles
گام کوتاه
term paper
رساله کوتاه
truncheon
چماق کوتاه
truncheons
چماق کوتاه
short service line
خط سرویس کوتاه
short shunt
شنت کوتاه
short range
کوتاه مدت
dogmatist
کوتاه فکر
short-range
کوتاه مدت
curt
کوتاه ومختصر
shear
کوتاه کردن
short splice
پیوند کوتاه
unabridged
کوتاه نشده
short term
کوتاه مدت
short term
دوره کوتاه
shuffled
گام کوتاه
short period
دوره کوتاه
punched
کوتاه قطور
idyl
قصیده کوتاه
idyl
چکامه کوتاه
morello
گیلاس دم کوتاه
narrow minded
کوتاه نظر
novelet
داستان کوتاه
novella
رمان کوتاه
short precision
دقت کوتاه
one track
کوتاه فکر
hide bound
کوتاه فکر
hare sighted
کوتاه بین
half timber
الوار کوتاه
half pint
کوتاه تر از مقدارمتوسط
clipping
کوتاه کردن
gnomical
کوتاه لب نویس
piaffer
یورتمه کوتاه
briefly
<adv.>
بصورت کوتاه
compendiously
<adv.>
بصورت کوتاه
knurly
کوتاه قد کوتوله
let us be brief
کوتاه کنیم
jog trot
یورتمه کوتاه
line to line fault
اتصال کوتاه خط به خط
truncating
کوتاه کردن
lop sided
کوتاه و بلند
mezzanine
اشکوب کوتاه
intrim
کوتاه مدت
low frequency wave
موج کوتاه
mezzanines
اشکوب کوتاه
mackinaw
کت کوتاه و سنگین
manakin
ادم کوتاه قد
manikin
ادم کوتاه قد
curtly
<adv.>
بصورت کوتاه
reefs
کوتاه کردن
reef
کوتاه کردن
correption
کوتاه کردن
short blast
بوق کوتاه
conte
داستان کوتاه
short blast
سوت کوتاه
coatee
دامن کوتاه
chiton
قبای کوتاه
short brittle
شکننده- کوتاه
short burst
رگبار کوتاه
chitchat
صحبت کوتاه
short circuit
اتصال کوتاه
hidebound
کوتاه فکر
chip shot
ضربه کوتاه
short drop
دراپ کوتاه
cutty sark
دامن کوتاه
cut off
کوتاه کردن
playlet
نمایش کوتاه
fubsy
کوتاه وکلفت
escopette
قرابینه کوتاه
escopet
قرابینه کوتاه
epigrammatical
کوتاه ونیشدار
easy term
کوتاه مدت
draw in
کوتاه شدن
razee
کوتاه کردن
detruncation
کوتاه شدگی
scutter
دو باگامهای کوتاه
detruncate
کوتاه کردن
truncates
کوتاه کردن
curtailment
کوتاه سازی
shuffle
گام کوتاه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com