Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (34 milliseconds)
English
Persian
crayon
مداد ابرو نقاشی کردن
crayons
مداد ابرو نقاشی کردن
Other Matches
pencils
مداد ابرو
pencil
مداد ابرو
pencilling
مداد ابرو
line drawing
نقاشی با مداد وقلم
line drawings
نقاشی با مداد وقلم
vorticism
مکتب نقاشی کوبیسم انگلیسی که در نقاشی از صنایع جدیدنیز استفاده کرده
oil on canvas
[painting technique]
رنگ روغنی نقاشی روی کرباس
[شیوه نقاشی]
picturing
نقاشی کردن
pictured
نقاشی کردن
impaint
نقاشی کردن
bepaint
نقاشی کردن
pictures
نقاشی کردن
brush
نقاشی کردن
brushes
نقاشی کردن
picture
نقاشی کردن
fresco
نقاشی ابرنگی کردن
frescoes
نقاشی ابرنگی کردن
mezzotinto
نقاشی سایه روشن کردن
mezzotint
نقاشی سایه روشن کردن
To fake an oil – painting .
یک تابلوی نقاشی قلابی درست کردن
paint
نگارگری کردن نقاشی کردن
contour
نقاشی کردن طراحی کردن
paints
نگارگری کردن نقاشی کردن
lipstick
مداد لب
pencilling
مداد
pencil
مداد
lipsticks
مداد لب
pencils
مداد
whose pencil?
مداد کی
whose pencil?
مداد که
lead pencil
مداد
pencilling
مداد رنگی
leadpencil
مداد سربی
colored pencil
مداد رنگی
graphite
مغز مداد
six d. pencils
شش دو جین مداد
pencil
مداد رنگی
pencils
مداد رنگی
portcrayon
مداد گیر
john's pencil
مداد جان
erasers
مداد پاک کن
sharpeners
مداد تراش
plumbago
مغز مداد
eraser
مداد پاک کن
sharper
مداد تراش
pastel
مداد رنگی
sharpener
مداد تراش
image
تغییر دادن یا تنظیم کردن یک تصویر با استفاده از بسته نرم افزاری نقاشی یا برنامه ویرایش تصاویر خاص
images
تغییر دادن یا تنظیم کردن یک تصویر با استفاده از بسته نرم افزاری نقاشی یا برنامه ویرایش تصاویر خاص
crayon
مداد رنگی مومی
pencilled
با مداد کشیده شده
pencil
هر چیزی شبیه مداد
pencilling
هر چیزی شبیه مداد
infernal stone
مداد نیترات دارژان
crayons
مداد رنگی مومی
pencils
هر چیزی شبیه مداد
credit
ابرو
reputation
ابرو
brows
ابرو
street gutter
ابرو
canals
ابرو
watercourse
ابرو
brow
ابرو
canal
ابرو
credits
ابرو
low dwon
بی ابرو
credited
ابرو
ditches
ابرو
crediting
ابرو
wash out
ابرو
reputations
ابرو
creditability
ابرو
braced
خط ابرو
dishonorable
بی ابرو
low down
بی ابرو
brace
خط ابرو
low-down
بی ابرو
eyebrows
ابرو
prestige
ابرو
eyebrow
ابرو
bristling
ابرو
gutter
ابرو
gutters
ابرو
accolade
خط ابرو
accolades
خط ابرو
ditched
ابرو
ditch
ابرو
apt words
ابرو
dishonourable
بی ابرو
Whose pencil is this ?
این مداد مال کیست ؟
pastel
<adj.>
رنگهای خفیف
[با مداد رنگی]
mark sensing
علامت زدن با مداد نرم
Not to turn a hair. Not to bat an eyelid.
خم به ابرو نیاوردن
channeling
ابرو ابراهه
channels
ابرو ابراهه
hip
ابرو درهای
hips
ابرو درهای
channeled
ابرو ابراهه
channel
ابرو ابراهه
box gutter
ابرو صندوقهای
indignities
هتک ابرو
channelled
ابرو ابراهه
indignity
هتک ابرو
weephole
ابرو دیوار
names
ابرو علامت
braced
اتل ابرو
brace
اتل ابرو
honor
ابرو ناموس
gutter
ابرو شیروانی
superciliary
مربوط به ابرو
gutters
ابرو شیروانی
aqua
ابرو عرق
reputations
ابرو خوشنامی
not to stir an eyelid
خم به ابرو نیاوردن
wash out
شیار ابرو
name
ابرو علامت
reputation
ابرو خوشنامی
what impaired his reputation
چه چیز به ابرو
scrawls
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawling
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawled
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawl
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
slats
چوب مداد میله پشت صندلی
slat
چوب مداد میله پشت صندلی
scowled
ابرو درهم کشی
scowl
ابرو درهم کشی
culvert
مجرای سر پوشیده ابرو
fauxpas
خبط یاخطایی که ابرو
scowls
ابرو درهم کشی
scowling
ابرو درهم کشی
culverts
مجرای سر پوشیده ابرو
To pluck ones eyebrows.
زیر ابرو برداشتن
intercepting ditch
ابرو بالای خاکبرداری
detector crayon
مداد دستگاه اکتشاف ش م ر میله کشف کننده
pastellist
پیکر نگاری که با مداد رنگی کار میکند
highbrow
دارای ابرو وپیشانی بلند
ditch
ابرو کنار راه کنده
to pucker up the brow
در هم کشیدن گره بر ابرو زدن
glabella
برامدگی پیشانی میان دو ابرو
ditched
ابرو کنار راه کنده
ditches
ابرو کنار راه کنده
To make eyes.
چشم و ابرو آمدن (نازو غمزه ).
marking ink
مداد رنگی پاک نشدنی که برای رنگ زنی و نشان گذاری بکارمیرود
paintings
نقاشی
portraits
نقاشی
canvases
نقاشی
pictorial art
نقاشی
canvas
نقاشی
the brush
نقاشی
portrait
نقاشی
daubry
نقاشی بد
daubery
نقاشی بد
painting
نقاشی
oil paintings
نقاشی بارنگ
living picture
پرده نقاشی
portraiture
نقاشی از صورت
water colour
نقاشی ابرنگی
tablature
تصویر نقاشی
watercolor
نقاشی ابرنگ
pastel
نقاشی بامدادرنگی
tableaux
پرده نقاشی
palette knife
کاردک نقاشی
palette knives
کاردک نقاشی
illusiansm
نقاشی سه بعدی
easel
سه پایه نقاشی
easels
سه پایه نقاشی
wall painting
نقاشی دیواری
nocturne
نقاشی از منظره شب
nocturnes
نقاشی از منظره شب
tableau
پرده نقاشی
tableaus
پرده نقاشی
paysage
نقاشی دورنما
picture gallery
اطاق نقاشی
white ground technique
اسلوب نقاشی
drawing key
کپیه نقاشی
miniatures
نقاشی باتذهیب
miniature
نقاشی باتذهیب
pencils
نقاشی مدادی
mirror drawing
نقاشی از ایینه
his painting lacked repose
نقاشی وی توافق
pencilling
نقاشی مدادی
pencil
نقاشی مدادی
graphic
مربوط به نقاشی
animation
نقاشی متحرک
sand painting
نقاشی روی شن
animations
نقاشی متحرک
painted
نقاشی شده
aquarelle
نقاشی اب و رنگی
aqua relle
نقاشی اب و رنگی
illusionism
نقاشی از منافرخیالی
paint
رنگ نقاشی
paints
رنگ نقاشی
spackle
بتونه نقاشی
pallet knife
کاردک نقاشی
painting and the like
نقاشی و مانند ان
scumble
رنگهای نقاشی
plychromy
نقاشی رنگارنگ
finger painting
نقاشی با انگشت
fresco
نقاشی دیواری
oil painting
نقاشی بارنگ
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com