Total search result: 201 (18 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
switching |
مدار الکترونیکی که میتواند پیام ها را از یک خط یا مدار د مرکز کنترل به دیگری ارسال کند |
|
|
Other Matches |
|
duplex |
مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام |
duplexes |
مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام |
composite circuit |
مدار الکترونیکی که از چندین مدار و قطعه کوچکتر تشکیل شده است |
forward |
ارسال پیام پست الکترونیکی که از کاربر دیگری دریافت کرده اید |
forwarded |
ارسال پیام پست الکترونیکی که از کاربر دیگری دریافت کرده اید |
duplex |
مدار الکترونیکی برای ارسال داده در دو جهت همزمان |
duplexes |
مدار الکترونیکی برای ارسال داده در دو جهت همزمان |
transistor |
وسیله الکترونیکی نیمه هادی که جریان را در یک مدار کنترل میکند. |
transistors |
وسیله الکترونیکی نیمه هادی که جریان را در یک مدار کنترل میکند. |
flip-flops |
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند |
flip-flopped |
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند |
flip-flopping |
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند |
flip-flop |
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند |
InBox |
خصوصیات سیستم پیام گذاری پنجره که میتواند پیام الکترونیکی کاربر را نگه دارد که شامل پیام ارسالی روی شبکه |
MTA |
نرم افزاری که پیام پستی جدید را متوقتا ذخیره میکند و پس به مقصد صحیح می فرستد. در بیشتر برنامههای کاربردی پست الکترونیکی عوامل ارسال پیام مقصدی وجود دارند. هر یک برای یک نوع روش ارسال . |
receipt notification |
خصوصیتی در بیشتر برنامههای پست الکترونیکی که یک پیام خودکار را ارسال میکند برای تایید اینکه پیام دریافت شده است |
adder |
مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد |
adders |
مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد |
strobe |
ا ز یک مدار الکترونیکی |
primary |
که کانالهای B جداگانه را که میتواند ارسال سیگنال و کنترل پاس چند کیلوبایت در ثانیه را که روی کانال D ارسال می کنند را پشتیبانی کند |
gate |
مدار الکترونیکی که تابع OR را انجام میدهد |
gates |
مدار الکترونیکی که تابع NOR را انجام میدهد |
gates |
مدار الکترونیکی که تابع OR را انجام میدهد |
gate |
مدار الکترونیکی که تابع NOR را انجام میدهد |
point of sale |
سیستمی که از ترمینال کامپیوتر در نقط ه فروش سایت برای ارسال الکترونیکی یا کنترل ارسال مشابه قیمت گذاری محصول و.. استفاده میشود |
usenet |
که هرکاربر میتواند پیامی بیفزاید یا به پیام دیگری چیزی اضافه کند |
amplifier |
مدار الکترونیکی که قدرت یک سیگنال را افزایش میدهد |
NOR function = |
مدار الکترونیکی یا قطعهای که تابع NOR را انجام میدهد |
peripheral |
و تنها محدود به سرعت مدار الکترونیکی است |
NOT function |
مدار الکترونیکی یا قطعه که تابع NOT را انجام میدهد |
NAND function |
مدار الکترونیکی که دارای تابع NAND است |
amplifiers |
مدار الکترونیکی که قدرت یک سیگنال را افزایش میدهد |
nonlinear |
مدار الکترونیکی که خروجی آن نسبت به ورودی خط ی تغییر نمیکند |
communication |
مدار الکترونیکی که به کامپیوتر اجازه ارتباط با مودم میدهد |
fanning |
بیشترین تعداد ورودی ها که یک مدار یا قطعه میتواند با آن کار کند |
fan |
بیشترین تعداد ورودی ها که یک مدار یا قطعه میتواند با آن کار کند |
fans |
بیشترین تعداد ورودی ها که یک مدار یا قطعه میتواند با آن کار کند |
fanned |
بیشترین تعداد ورودی ها که یک مدار یا قطعه میتواند با آن کار کند |
pad |
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت |
pads |
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت |
combinational |
مدار الکترونیکی که از چندین عنصر متصل تشکیل شده است |
control circuit |
مدار کنترل |
inferior planet |
سیارهای که مدار گردش ان کوچکتر از مدار زمین میباشد |
ate |
که میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را در مورد خطاها یا اشتباهها بررسی کند |
logic |
مدار الکترونیکی که از چندین دروازههای منط قی مثل EXOR,OR,AND تشکیل شده |
populated board |
یک تخته مدار چاپی که حاوی تمام مولفه ها الکترونیکی خود میباشد |
circulation control |
مدار کنترل حرکات |
store |
سیستم ارتباطی پست الکترونیکی که پیام را پیش از ارسال مجدد ذخیره میکند |
storing |
سیستم ارتباطی پست الکترونیکی که پیام را پیش از ارسال مجدد ذخیره میکند |
message |
نرم افزاری که پیام پستی جدید را موقت ذخیره میکند و پس به مقصد اصلی ارسال میکند. در برخی برنامههای کاربردی پست الکترونیکی چندین عامل ارسال داده وجود دارند هر یک برای یک نوع روش . |
messages |
نرم افزاری که پیام پستی جدید را موقت ذخیره میکند و پس به مقصد اصلی ارسال میکند. در برخی برنامههای کاربردی پست الکترونیکی چندین عامل ارسال داده وجود دارند هر یک برای یک نوع روش . |
pinned |
یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد |
pin |
یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد |
pinning |
یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد |
circuits |
مدار الکترونیکی که از چندین دروازه منط ق تشکیل شده است مثل :Exor , OR , And |
plugs |
مدار الکترونیکی کوچک که به راحتی وارد سیستم میشود تا توانش را افزایش دهد |
circuit |
مدار الکترونیکی که از چندین دروازه منط ق تشکیل شده است مثل :Exor , OR , And |
plugging |
مدار الکترونیکی کوچک که به راحتی وارد سیستم میشود تا توانش را افزایش دهد |
plug |
مدار الکترونیکی کوچک که به راحتی وارد سیستم میشود تا توانش را افزایش دهد |
enabled |
استفاده ازسیگنال الکترونیکی برای آغاز فرآیند یا دستیالی به یک تابع روی قطعه یا مدار |
enable |
استفاده ازسیگنال الکترونیکی برای آغاز فرآیند یا دستیالی به یک تابع روی قطعه یا مدار |
filters |
مدار الکترونیکی که فرکانسهای خاص اجازه عبور میدهد و دیگران باید متوقف باشند |
enables |
استفاده ازسیگنال الکترونیکی برای آغاز فرآیند یا دستیالی به یک تابع روی قطعه یا مدار |
enabling |
استفاده ازسیگنال الکترونیکی برای آغاز فرآیند یا دستیالی به یک تابع روی قطعه یا مدار |
filter |
مدار الکترونیکی که فرکانسهای خاص اجازه عبور میدهد و دیگران باید متوقف باشند |
blind carbon copy |
در پست الکترونیکی روش ارسال پیام به چندین کاربر که برای سایرین شناخته شده نیست |
blind copy receipt |
در پست الکترونیکی روش ارسال پیام به چندین کاربر که برای سایرین شناخته شده نیست |
mask design |
اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد |
tails |
کد کنترل برای ارسال سیگنال در انتهای پیام |
tail |
کد کنترل برای ارسال سیگنال در انتهای پیام |
tailed |
کد کنترل برای ارسال سیگنال در انتهای پیام |
wracks |
فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو |
rack |
فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو |
racks |
فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو |
wracked |
فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو |
racked |
فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو |
communication |
وسیله الکترونیکی که ارسال داده و router مسیر را کنترل میکند |
piggyback |
اتصال در مدار مجتمع به صورت موازی . یک روی دیگری برای حفظ فضا |
piggybacks |
اتصال در مدار مجتمع به صورت موازی . یک روی دیگری برای حفظ فضا |
base band |
مدار ارتباطی که سیگنالهای محدود را در باند پایه ارسال کند |
parallelling |
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد |
port |
مدار و اتصالی که امکان ارسال و دریافت داده موازی میدهد |
baseband |
مدار ارتباطی که سیگنالهای محدود را در باند پایه ارسال کند |
parallels |
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد |
parallelled |
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد |
paralleled |
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد |
parallel |
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد |
paralleling |
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد |
interfaces |
مدار کامپیوتری را اتصالی که به داده موازی امکان ارسال و دریافت میدهد. |
interface |
مدار کامپیوتری را اتصالی که به داده موازی امکان ارسال و دریافت میدهد. |
Eudora |
برنامه نرم افزاری تجاری معروف برای ارسال و دریافت مدیریت پیام های پست الکترونیکی از طریق اینترنت |
telecommuting |
که توسط مودم به مرکز اصلی شرکت وصل است و امکان ارسال پیام و داده فراهم میکند |
powder train |
مدار خرج مدار باروت |
firing circuit |
مدار چاشنی مدار انفجار |
coincidence element |
مدار الکترونیکی که یک سیگنال خروجی تولید میکند وقتی که دو ورودی همزمان اتفاق میافتد یا دو کلمه دودویی معادل باشند |
coincidence circuit |
مدار الکترونیکی که یک سیگنال خروجی تولید میکند وقتی که دو ورودی همزمان اتفاق میافتد یا دو کلمه دودویی معادل باشند |
BCC |
گونهای از برنامههای پست الکترونیکی که یک کاربر یک پیام را به چندین کاربر در یک زمان ارسال میکند |
modulator |
مدار الکترونیکی که سیگنال را طبق سیگنال اعمال شده تغییر میدهد |
vim |
مجموعه استانداردهای Apple, Novell , Borland ,IBM که حاوی روش ارسال پیام های پست الکترونیکی بین برنامههای کاربردی است |
outputs |
مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان خروجی یا ارسال داده به وسیله یا ماشین دیگر میدهد |
output |
مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان خروجی یا ارسال داده به وسیله یا ماشین دیگر میدهد |
one hook |
مدار انفجاری که فقط به یک عامل انفجاری نیاز دارد مدار یک عامله |
unclocked |
مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت |
logic |
مدار الکترونیکی یک عملوند منط قی اعمال میکند به سیگنال ورودی و خروجی تولید میکند |
transistor |
معروفترین خانواده دروازه و طرح مدار ترانزیستوری که ترانزیستورهای دو قط بی آن مستقیماگ کنترل میشود. |
transistors |
معروفترین خانواده دروازه و طرح مدار ترانزیستوری که ترانزیستورهای دو قط بی آن مستقیماگ کنترل میشود. |
automatic |
کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند |
automatics |
کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند |
port [software] |
دریچه ای [مدار و اتصالی] که امکان ارسال و دریافت داده را میدهد [نرم افزار] [رایانه شناسی] |
SMT |
روش تولید تختههای مدار که قط عات الکترونیکی مستقیماگ روی سطح آن و نه روی سوراخهای آن نصب شده اند |
port |
مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان خارج کردن یا ارسال داده به ماشین دیگر یا وسیله دگر میدهد |
transmissions |
وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است |
transmission |
وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است |
universal |
مدار مجتمع مجزا که تمام عملیات سری به موازی و واسط را انجام میدهد که بین کامپیوتر و خط وط ارسال لازم است |
serials |
اتصال و مدار برای تبدیل داده موازی در کامپیوتر از حالت سری به صورتی که هر بیت یک بار روی سیم ارسال شوند |
serial |
اتصال و مدار برای تبدیل داده موازی در کامپیوتر از حالت سری به صورتی که هر بیت یک بار روی سیم ارسال شوند |
surface mount technology |
روش ساخت تختههای مدار که قط عات الکترونیکی مستقیماگ روی سطح تخته قرار دارند به جای اینکه در سوراخها قرار بگیرد و در آن محل جا شوند |
de bounce |
مدار الکترونیکی که ازانتخاب بیش ازیک کلید که بیش از یک سیگنال ایجاد میکند جلوگیری میکند |
chain |
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد |
chains |
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد |
quoting |
خصوصیتی در پستهای الکترونیکی که امکان پاسخ دادن به پیام به همراه متن پیام اصلی میدهد |
interface |
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط |
interfaces |
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط |
gradient circuit |
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین |
controlled net |
شبکه مخابراتی کنترل شده مدار کنترل شده مخابراتی |
serials |
مدار مبدل داده موازی در کامپیوتر به سری . که امکان ارسال و دریافت داده سری از قطعه دیگر را می دهند |
serial |
مدار مبدل داده موازی در کامپیوتر به سری . که امکان ارسال و دریافت داده سری از قطعه دیگر را می دهند |
cascade control |
چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری |
messages |
روش ارسال پیام ذخیره و ارسال که در Novell استفاده میشود |
message |
روش ارسال پیام ذخیره و ارسال که در Novell استفاده میشود |
lockout |
مانع کاربر شدن از ارسال پیام به صورت ارسال پیاپی روی شبکه |
lockouts |
مانع کاربر شدن از ارسال پیام به صورت ارسال پیاپی روی شبکه |
letter |
نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا.. |
letters |
نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا.. |
ebam |
Addressed ElectricBeam دستگاه ذخیره الکترونیکی که از مدارهای الکترونیکی برای کنترل اشعهای از یک سطح نیمه هادی اکسید فلز خوانده یا در ان می نویسد استفاده میکندemory |
weather central |
مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی |
carrier |
پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت |
carriers |
پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت |
overflowed |
وضعیتی در شبکه که تعداد ارسال ها از حد بیشتر باشد و به مسیر دیگری ارسال می شوند |
overflow |
وضعیتی در شبکه که تعداد ارسال ها از حد بیشتر باشد و به مسیر دیگری ارسال می شوند |
overflows |
وضعیتی در شبکه که تعداد ارسال ها از حد بیشتر باشد و به مسیر دیگری ارسال می شوند |
UA |
نرم افزاری که اطمینان حاصل میکند که پیام پستی اطلاعات ابتدایی صحیح دارد و سپس آنرا به عامل ارسال می فرستدتا پیام را به مقصد بفرستد |
control and reporting center |
تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی |
codress |
نوعی پیام که کلیه متن ان فقط به رمز ارسال میشود گیرندگان رمزی پیام باادرس رمزی |
TCP/IP |
پروتکل ارسال داده در شبکه ها وسیستمهای ارتباطی . اغلب در شبکههای مبتنی برUnix استفاده میشود این پروتکل برای تمام ارتباط تحت کنترل مرکز استفاده میشود |
synchronous |
ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دو وسیله با یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسالی هم سان با سیگنال ساعت است |
polynomial code |
سیستم تشخیص خطا که از مجموعهای از قوانین ریاضی اعمال شده به پیام پیش از ارسال و سپس پس از دریافت یا تولید مجدد پیام اصلی تشکیل شده است |
capacitor |
عنصر الکترونیکی که میتواند بار الکتریکی ذخیره کند |
trunk exchange |
مرکز تلفن با سیستم الکترونیکی |
signal center |
مرکز پیام |
message center |
مرکز پیام |
replied |
پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی |
replies |
پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی |
reply |
پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی |
replying |
پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی |
message switching center |
مرکز گزینش پیام |
shouted |
نوشتن پیام یا بیت الکترونیکی با حروف بزرگ |
shouts |
نوشتن پیام یا بیت الکترونیکی با حروف بزرگ |
shouting |
نوشتن پیام یا بیت الکترونیکی با حروف بزرگ |
shout |
نوشتن پیام یا بیت الکترونیکی با حروف بزرگ |
whole blood center |
مرکز کنترل و اهداء خون مرکز جمع اوری خون |
mail |
پیام های الکترونیکی از و به کاربران صفحه آگهی یا شبکه |
mails |
پیام های الکترونیکی از و به کاربران صفحه آگهی یا شبکه |
electronic fund transfer |
ارسال الکترونیکی دارائی |
objects |
ترتیب عبور پیام ها از یک شی به دیگری |
objecting |
ترتیب عبور پیام ها از یک شی به دیگری |
direct objects |
ترتیب عبور پیام ها از یک شی به دیگری |
objected |
ترتیب عبور پیام ها از یک شی به دیگری |
indirect objects |
ترتیب عبور پیام ها از یک شی به دیگری |
object |
ترتیب عبور پیام ها از یک شی به دیگری |
battery control central |
مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار |
electronic control |
کنترل الکترونیکی |
themes |
مدار |
circuits |
مدار |
circuit |
مدار |
zones |
مدار |
absis |
مدار |
pivoted |
مدار |
pivots |
مدار |
pivot |
مدار |
or circuit |
مدار OR |
orbited |
مدار |
and gate |
مدار AND |
orbit |
مدار |
zone |
مدار |
orbits |
مدار |
track circuit |
مدار خط |
electric circuit |
مدار |
theme |
مدار |
acknowledging |
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است |
acknowledge |
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است |
acknowledges |
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است |
transmissions |
ارسال پیام |
transmission |
ارسال پیام |
tactical air controler |
افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی |
answer/originate |
که میتواند داده دریافت یا ارسال کند |
acknowledged mail |
تابعی که به فرستنده اعلام میکند پیام پستی الکترونیکی خوانده شده است |
composited circuit |
مدار تک سیم |
simplex |
مدار یک طرفه |
ground return circuit |
مدار تک سیم |