English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
English Persian
power amplifying circuit مدار تقویت توان
Other Matches
power factor correction تقویت ضریب توان
maximum power gain تقویت توان حداکثر
power circuit مدار توان
simple circuit مدار توان
positive sequence power in a three phase توان مستقیم مدار سه فازی
fluctuating power of a polyphase system توان نوشی مدار چند فازی
video amplifier دستگاه یا مدار تقویت کننده فرکانسهای سمعی و بصری
integrated نوعی طراحی مدار که قادر به تولید قط عات با توان پایین و کوچک است
duplex مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
duplexes مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
full مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
fullest مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
eight bit system کم توان که CPU آن می توان کلمات هشت بیتی را پردازش کند
power meter دستگاه اندازه گیری توان توان سنج وات متر
ratings توان نامی توان قدرت
rating توان نامی توان قدرت
lsb رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است
watt واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
A jars mouth may be stopped ,a mans cannot. <proverb> در کوزه را مى توان بست اما دهان آدمى را نمى توان بست.
pads ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pad ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
composite circuit مدار الکترونیکی که از چندین مدار و قطعه کوچکتر تشکیل شده است
switching مدار الکترونیکی که میتواند پیام ها را از یک خط یا مدار د مرکز کنترل به دیگری ارسال کند
inferior planet سیارهای که مدار گردش ان کوچکتر از مدار زمین میباشد
volt ampere meter دستگاه اندازه گیری توان فاهری توان فاهری سنج
mini کامپیوتر کوچک با محدوده توان پردازش و دستورات بیشتر از یک ریز کامپیوتر ولی قابل رقابت با سرعت یا توان کنترل داده کامپیوتر mainframe نیست
pinned یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pinning یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pin یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
mask design اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد
firing circuit مدار چاشنی مدار انفجار
powder train مدار خرج مدار باروت
one hook مدار انفجاری که فقط به یک عامل انفجاری نیاز دارد مدار یک عامله
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
telephone repeater دستگاه تقویت صوت تلفنی دستگاه تقویت مکالمه تلفنی
interface 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interfaces 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
gradient circuit مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
invigoration تقویت
fortifications تقویت
consolidation تقویت
boosts تقویت
ampilification تقویت
revival تقویت
afforcement تقویت
reinforcements تقویت ها
alimentation تقویت
magnification factor تقویت
fortification تقویت
boosting تقویت
boost تقویت
abet تقویت
auxesis تقویت
boosted تقویت
revivals تقویت
furtherance تقویت
support تقویت
reinforces تقویت
abetment تقویت
over protection تقویت
gains تقویت
amplification تقویت
gained تقویت
gain تقویت
reinforcement تقویت
nutrition تقویت
strengthening تقویت
reinforce تقویت
strutting تقویت
corroboration تقویت
intensification تقویت
potency توان
isoelectric هم توان
powers توان
powering توان
equipotent هم توان
power توان
powered توان
exponent توان
potential توان
capacitance توان
throughput توان
p توان
ambidextral دو سو توان
oligotrophic کم توان
vigour توان
high-powered پر توان
exponents توان
vigor توان
vim توان
low power توان کم
ambidextrous دو سو توان
bolsters تقویت کردن
regenerator تقویت کننده
interval reinforcement تقویت فاصلهای
intermittent reinforcement تقویت ناپیاپی
relay تقویت کردن
reinforcement of weld تقویت جوش
subsidiaries تقویت کننده
reinforcement schedules برنامههای تقویت
directive gain تقویت انتن
reinforcer تقویت کننده
amplification توسعه تقویت
reenforce از نو تقویت کردن
bolster تقویت کردن
schedules of reinforcement برنامههای تقویت
bolstered تقویت کردن
high fidelity amplifier تقویت کنندههای فا
armor تقویت کردن
negative reinforcement تقویت منفی
concurrent reinforcement تقویت همزمان
amplifier تقویت کننده
light gain تقویت نور
conjunctive reinforcement تقویت عطفی
maximum gain تقویت حداکثر
magnification ratio ضریب تقویت
bar reinforcement تقویت میله
amplifiers تقویت کننده
multiplication factor ضریب تقویت
multiple reinforcement تقویت چندگانه
partial rienforcement تقویت سهمی
coefficient amplification ضریب تقویت
positive reinforcement تقویت مثبت
mixed reinforcement تقویت مختلط
chained reinforcement تقویت زنجیرهای
augmentor تقویت کننده
augmentation تقویت کردن
covert reinforcement تقویت نااشکار
armouring میله تقویت
critical amplification تقویت بحرانی
cross stay تقویت صلیبی
delayed reinforcement تقویت درنگیده
trussing تقویت کردن
trusses تقویت کردن
trussed تقویت کردن
truss تقویت کردن
isotope enrichment تقویت ایزوتوپ
light amplification تقویت نور
line amplifier تقویت کننده خط
primary reinforcement تقویت نخستین
continuous reinforcement تقویت پیاپی
low frequency compensation تقویت بسامد کم
magnifier تقویت کننده
posts چوب تقویت
posted چوب تقویت
post- چوب تقویت
post چوب تقویت
corroborator تقویت کننده
line repeater تقویت کننده خط
differential reinforcement تقویت افتراقی
verbal reinforcement تقویت کلامی
corroborate تقویت کردن
reconditioning تقویت روکش
corroborated تقویت کردن
supporting تقویت پشتیبانی
bracing مهاربندی تقویت
corroborates تقویت کردن
boosters تقویت کننده
corroborating تقویت کردن
relays تقویت کردن
frequency compensation تقویت بسامد
alternative reinforcement تقویت متناوب
amplify تقویت کردن
amplifying تقویت کردن
voltage amplification تقویت ولتاژ
gas amplification تقویت گاز
web stiffness تقویت جان
amplification factor ضریب تقویت
booster تقویت کننده
magnified تقویت کردن
magnifies تقویت کردن
intensified تقویت کردن
intensifies تقویت کردن
intensify تقویت کردن
intensifying تقویت کردن
relayed تقویت کردن
gains بهره تقویت
gained بهره تقویت
gain بهره تقویت
reinforces تقویت کردن
magnify تقویت کردن
magnifying تقویت کردن
edified تقویت کردن
edifies تقویت کردن
edify تقویت کردن
reinforce تقویت کردن
accidental reinforcement تقویت اتفاقی
reinforces تقویت یکانها
amplifies تقویت کردن
augments تقویت کردن
augmenting تقویت کردن
rally تقویت کردن
rallies تقویت کردن
rallied تقویت کردن
reinforced تقویت شده
prop تقویت قائم
propped تقویت قائم
sustained تقویت کردن
sustains تقویت کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com