English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
refresh circuitry مدار دوباره سازی
Other Matches
calculating دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
refreshing دوباره سازی
re construction دوباره سازی
reconstruction دوباره سازی
reconstructions دوباره سازی
remake دوباره سازی
refreshingly دوباره سازی
remakes دوباره سازی
rejuvenation دوباره جوان سازی
remakes هر چیز دوباره سازی شده
remake هر چیز دوباره سازی شده
bread-board تختهی آمادهی مدار سازی
bread-boards تختهی آمادهی مدار سازی
duplexes مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
duplex مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
multifunction صفحه مدار جانبی که خصوصیات زیادی برای هنگنام سازی کامپیوتر دارد
CD WO مناسب برای ذخیره سازی متون آرشیو و یا آزمایش ROM-CD پیش از دوباره کاری
dedicated تابع منط قی که رد طراحی سخت افزار پیاده سازی شده است . معمولاگ یک کار یا مدار
refresh rate تعداد دفعات در ثانیه که یک تصویر بر روی CRT بایدمجددا" ترسیم شود تا چشمک نزند میزان دوباره سازی
anastylosis [واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
revive دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revived دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revives دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
pads ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pad ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
circulating چرخش ذخیره سازی که دادههای ذخیره شده رابه صورت مجموعهای از باس ها که در طول رسانه حرکت می کنند نگهداری میکند و وقتی به انتها می رسند دوباره تولید میکند
reship دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
unregenerated دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
unregenerate دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
composite circuit مدار الکترونیکی که از چندین مدار و قطعه کوچکتر تشکیل شده است
switching مدار الکترونیکی که میتواند پیام ها را از یک خط یا مدار د مرکز کنترل به دیگری ارسال کند
inferior planet سیارهای که مدار گردش ان کوچکتر از مدار زمین میباشد
regaining دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regain دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regains دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regained دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
pinned یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pinning یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pin یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
mask design اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد
rectification یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
loop تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
looped تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loops تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
firing circuit مدار چاشنی مدار انفجار
powder train مدار خرج مدار باروت
cache memory مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
one hook مدار انفجاری که فقط به یک عامل انفجاری نیاز دارد مدار یک عامله
reopened دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopen دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopens دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopening دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
pilot materials وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
redintegrate دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
interfaces 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interface 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
jagger الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
gradient circuit مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
pre-treatment عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
irritancy پوچ سازی باطل سازی
imagery مجسمه سازی شبیه سازی
subjugation مقهور سازی مطیع سازی
formularization کوتاه سازی ضابطه سازی
ouster بی بهره سازی محروم سازی
frustrations خنثی سازی محروم سازی
frustration خنثی سازی محروم سازی
erasable 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
save ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
sorts الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hits داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
dump 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
Indeo فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
external روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
externals روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
de novo دوباره
continually دوباره و دوباره
anew دوباره
revet دوباره
afresh دوباره
again دوباره
bis دوباره
on more دوباره
reinvest دوباره گماشتن
reproduces دوباره تولیدکردن
refillable دوباره پر کردنی
reproducing دوباره تولیدکردن
recurring دوباره فاهرشونده
double-check <idiom> دوباره چک کردن
Come again <idiom> دوباره تکرار کن.
A fresh lease of life. عمر دوباره
rebirth تولد دوباره
recaptured دوباره تسخیرکردن
re count دوباره شمردن
recapture دوباره تسخیرکردن
reproduction تولید دوباره
reproductions تولید دوباره
recaptures دوباره تسخیرکردن
reworks دوباره ورزیدن
reseat دوباره نشاندن
repeats دوباره گفتن
repeats دوباره ساختن
encore دوباره بنوازید
regorge دوباره فروبردن
retaking دوباره گرفتن
retaken دوباره گرفتن
renders دوباره دادن
rendered دوباره دادن
render دوباره دادن
retakes دوباره گرفتن
repeat دوباره ساختن
encores دوباره بنوازید
repeat دوباره گفتن
reseated دوباره نشاندن
redevelop دوباره فاهرکردن
reproduced دوباره تولیدکردن
reworking دوباره ورزیدن
reseating دوباره نشاندن
reproduce دوباره تولیدکردن
reworked دوباره ورزیدن
reseats دوباره نشاندن
rework دوباره ورزیدن
rehear دوباره شنیدن
rewriter دوباره نویس
repullulate دوباره درامدن
reassembles دوباره سوارکردن
re-runs دوباره دویدن
reassembled دوباره سوارکردن
re-running دوباره دویدن
reassemble دوباره سوارکردن
re-run دوباره دویدن
resurge دوباره برخاستن
recature دوباره تسخیرکردن
resold دوباره فروختن
reassembling دوباره سوارکردن
redintegrate دوباره مستقرشونده
redevelops دوباره فاهرکردن
redeveloping دوباره فاهرکردن
redeveloped دوباره فاهرکردن
reproducer دوباره تولیدکننده
resorb دوباره بعلیدن
resorption بلع دوباره
restart شروع دوباره
recoat دوباره اندودن
replenishment دوباره پرکردن
resells دوباره فروختن
reselling دوباره فروختن
refloating دوباره به اب انداختن
retransmit دوباره فرستادن
re establishment دوباره برقرارسازی
revest دوباره گماشتن
rewake دوباره برانگیختن
reedify دوباره ساختن
re edify دوباره ساختن
re echo دوباره برگرداندن
reenagement استخدام دوباره
digamy عروسی دوباره
repass دوباره عبورکردن
resell دوباره فروختن
re-ran دوباره دویدن
repiece دوباره سر هم دادن
come back دوباره مد شدن
reelect دوباره گزیدن
re fuse دوباره گداختن
repeated test ازمون دوباره
recapturing دوباره تسخیرکردن
reinstates دوباره گماشتن
rewrote دوباره نوشتن
rallies دوباره بکارانداختن
rewritten دوباره نویسی
readjusts دوباره تعدیل
to come again دوباره امدن
readjusting دوباره تعدیل
rewritten دوباره نوشتن
readjusted دوباره تعدیل
rewriting دوباره نویسی
rewriting دوباره نوشتن
rewrites دوباره نویسی
rewrites دوباره نوشتن
rejoins دوباره پیوستن به
rejoining دوباره پیوستن به
reissue دوباره منتشرکردن
reinstated دوباره گماشتن
reissued دوباره منتشرکردن
reinstating دوباره گماشتن
reissues دوباره منتشرکردن
retake دوباره گرفتن
reissuing دوباره منتشرکردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com