English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
simplex circuit مدار سیمپلکس مخابراتی یایک خطه
Other Matches
approved circuit مدار تصویب شده مخابراتی
single line مدار یک خطه مخابراتی درخواست مستقیم یا یک طرفه
controlled net شبکه مخابراتی کنترل شده مدار کنترل شده مخابراتی
excitation انتشار امواج مخابراتی تغذیه لامپ دستگاههای مخابراتی پخش موج درفرستنده
spurious signal علایم مخابراتی مزاحم خارجی در یک دستگاه مخابراتی
high class communication set دستگاه مخابراتی با کلاس بالادستگاه مخابراتی پر ارزش
communication link رابطه مخابراتی ربط مخابراتی
duplexes مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
duplex مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
communication security monitoring کنترل تامین مخابراتی نظارت در امر تامین مخابراتی
fauna کلیه جانوران یک سرزمین یایک زمان
communication security account میزان تامین مخابراتی اندازه تامین مخابراتی
to heave a ship down کشتی رابرای پاک کردن بیک سوکشیدن یایک برکردن
double leg and inside turnover دوخم با عوض کردن دست شبیه سر و ته یکی مخالف یایک پا رو کار
pads ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pad ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
composite circuit مدار الکترونیکی که از چندین مدار و قطعه کوچکتر تشکیل شده است
switching مدار الکترونیکی که میتواند پیام ها را از یک خط یا مدار د مرکز کنترل به دیگری ارسال کند
inferior planet سیارهای که مدار گردش ان کوچکتر از مدار زمین میباشد
service peculiar امور اختصاصی یک قسمت یایک نیرو مخصوص یک نیرو
pinning یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pinned یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pin یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
mask design اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد
bus network سیستمی که در ان تمام ایستگاهها یا دستگاههای کامپیوتری توسط بکارگیری یک کانال مشترک توزیعی یایک گذارگاه با هم دیگر ارتباط برقرار می کنند شبکه گذری شبکه خطی
firing circuit مدار چاشنی مدار انفجار
powder train مدار خرج مدار باروت
simplex method روش سیمپلکس در برنامه ریزی خطی روش سیستماتیک و منظم برای حل مسائل برنامه ریزی خطی
sorties پرواز یک هواپیما یایک پرواز
sortie پرواز یک هواپیما یایک پرواز
nosegay دسته گل یایک دسته علف
one hook مدار انفجاری که فقط به یک عامل انفجاری نیاز دارد مدار یک عامله
communication line خط مخابراتی
communications channel کانال مخابراتی
communication cover پوشش مخابراتی
communication deception فریب مخابراتی
signal services قسمتهای مخابراتی
signal services خدمات مخابراتی
communications system سیستم مخابراتی
communications link پیوند مخابراتی
communications processor پردازنده مخابراتی
communications protocol پروتکل مخابراتی
signal security تامین مخابراتی
communication link تسلسل مخابراتی
copy نگهبان مخابراتی
copies نگهبان مخابراتی
copied نگهبان مخابراتی
communication network شبکه مخابراتی
additive پیوند کد مخابراتی
communications satellite ماهوارههای مخابراتی
communication signal سیگنال مخابراتی
copying نگهبان مخابراتی
communication security تامین مخابراتی
telenet شبکه مخابراتی
communication satellite ماهواره مخابراتی
signal communications ارتباطات مخابراتی
additives پیوند کد مخابراتی
signal flag پرچم مخابراتی
communication security برقراری تامین مخابراتی
communication relay ship ناو تقویتی مخابراتی
communications software نرم افزار مخابراتی
communications server سرویس دهنده مخابراتی
phonetic alphabet کلمات قراردادی مخابراتی
common user net work شبکه مخابراتی مشترک
standing signal instructions دستورات ثابت مخابراتی
signal علایم مخابراتی مخابرات
signaled علایم مخابراتی مخابرات
way station ایستگاه رله مخابراتی
volumes قدرت دستگاه مخابراتی
volume قدرت دستگاه مخابراتی
signalled علایم مخابراتی مخابرات
communications control unit واحد کنترل مخابراتی
communication standing instructions دستورات ثابت مخابراتی
selsyn سیستم سینکرونیزه مخابراتی
ace high سیستم مخابراتی قمرمصنوعی
directed net شبکه توجیه شده مخابراتی
signal security حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
communication security custodian مسئول وسایل تامین مخابراتی
phase jitter اعوجاجهای ناخواسته در یک سیگنال مخابراتی
relays ایستگاه واسطه مخابراتی رله
relayed ایستگاه واسطه مخابراتی رله
relay ایستگاه واسطه مخابراتی رله
fire direction net شبکه مخابراتی هدایت اتش
couriers ماهواره مخابراتی رله کننده
courier ماهواره مخابراتی رله کننده
spot net شبکه مخابراتی دیدبان یادیدبانی
station log دفتر وقایع ایستگاه مخابراتی
programmable communications interface رابط مخابراتی برنامه پذیر
station log دفتر ثبت وقایع پست مخابراتی
cover دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
covers دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
coverings دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
tie line کانال مخابراتی کرایه داده شده
lock on باعلائم مخابراتی و رادارچیزی را تعقیب کردن
way station ایستگاه واسطه مخابراتی تله تایپ و تلگرافی
monitor به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
ground waves امواج سطحی رسیده به رادار یادستگاههای مخابراتی
monitored به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
monitors به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
interface 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interfaces 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
symbolic form علایم رمز مخابراتی هواسنجی و هواشناسی بین المللی
parrot وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
parroted وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
parroting وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
parrots وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
clocking روشی برای همزمان کردن دو دستگاه فرستنده و گیرنده مخابراتی
cirvis دستورات مخابراتی که برای گزارش مشاهدات اطلاعاتی تهیه می شوند
communication security custodian مسئول شمارش و تحویل و تحول و نگهداری وسایل تامین مخابراتی
gradient circuit مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
fan marker نوعی برج مراقبت مخابراتی که تشعشعات امواج ان به صورت دایره قائم است
pogo در رهگیری هوایی یعنی چانل مخابراتی را که بعد از این کلمه اعلام می کنم بگیرید
ecom Oriented ElectronicComputer فرایند ارسال ودریافت پیامها به صورت دیجیتالی در تسهیلات مخابراتی ail
common carrier شرکتی دولتی که تلفن تلگراف و سایر امکانات مخابراتی را جهت عموم تهیه میکند حامل مشترک
multidrop line پیکربندی سیستم مخابراتی که یک کانال یا خط منفرد رابرای سرویس دادن به ترمینالها بکار می برد خطی با چند افت
telpak سرویسی که توسط شرکتهای همگانی مخابراتی برای اجاره کانالهای با پهنای باندزیاد بین دو یا چندین نقطه ارائه می گردد
station number شماره پست مخابراتی شماره ترتیب محل بارها درداخل هواپیما
prevention of stripping ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
compromising emanation پیام خطرناک از نظر تامین مخابراتی ارتباط خطرناک
demodulator دستگاهی که سیگنالهای انتقال یافته در یک اتصال مخابراتی را دریافت کرده وانها را به پالسهای الکتریکی یا بیتها که قابل ورود به ماشین داده پردازباشند
helical wave guide لوله فلزی که از فیبرهای نازک شیشهای و سیم هائی که توانایی انتقال هزاران پیام در خطوط مخابراتی رادارند تشکیل شده است
auto cat هواپیمای رله کننده هواپیمای واسطه مخابراتی
cattage key people افرادی که در خانه کار می کنند و کار را از طریق سیستمهای مخابراتی فلاپی دیسک یاسایر وسایل به شرکت ارسال می دارند
paching central سیستم مرکزی ارتباطات سیستم کنترل فنی مرکزی مدارات مخابراتی
orbited مدار
absis مدار
theme مدار
themes مدار
or circuit مدار OR
and gate مدار AND
pivot مدار
pivoted مدار
pivots مدار
orbit مدار
orbits مدار
track circuit مدار خط
circuits مدار
electric circuit مدار
circuit مدار
zones مدار
zone مدار
ignition circuit مدار احتراق
igniter train مدار اتش
multiple circuit مدار چندگانه
politicians سیاست مدار
line circuit مدار خطی
politician سیاست مدار
network circuit مدار شبکه
neural circuit مدار عصبی
non inductive circuit مدار ناخودالقا
line circuit مدار سیگنال
incomplete circuit مدار باز
i.c. مدار مجتمع
hydraulic cycle مدار هیدرولوژی
filament circuit مدار افروزه
filed circuit مدار میدان
filter circuit مدار صافی
firing circuit مدار اتش
local circuit مدار محلی
fltp flcp circuit مدار الاکلنگی
four wire circuit مدار چهارسیمه
linear circuit مدار خطی
grid branch مدار شبکه
grid circuit مدار شبکه
ground circuit مدار زمینی
horse latitude مدار اسب
feedback circuit مدار پس خورد
not circuit مدار نقض
integrated circuit مدار مجتمع IC
integrated circuit مدار مجتمع
orbit of the earth مدار زمین
orbit of the moon مدار ماه
oscillating circuit مدار نوسان
parameters مقداری از یک مدار
parameter مقداری از یک مدار
filament circuit مدار فیلامان
intelligence cycle مدار اطلاعاتی
interchange circuit مدار تعویض
intermediate frequency tank circuit مدار تانک
internal circuit مدار داخلی
trunks مدار ترانک
trunk مدار ترانک
parallel circuit مدار شنتی
parallel circuit مدار موازی
integrate circuit مدار مجتمع
keplerian orbit مدار کپلری
open loop مدار باز
induction circuit مدار القایی
cycles سیکل مدار
cycled سیکل مدار
cycle سیکل مدار
not circuit مدار نفی
closed circuits مدار بسته
closed circuit مدار بسته
inductive circuit مدار القائی
inductive circuit مدار اندوکتیو
inductor circuit مدار اندوکتور
input circuit مدار ورودی
open circuit مدار باز
input circuit مدار اولیه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com