Total search result: 201 (13 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
closed magnetic circuit |
مدار مغناطیسی بسته |
|
|
Other Matches |
|
pinning |
یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد |
pinned |
یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد |
pin |
یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد |
closed circuit |
مدار بسته |
closed circuits |
مدار بسته |
observation camera |
دوربین مدار بسته |
CCTV camera |
دوربین مدار بسته |
surveillance camera |
دوربین مدار بسته |
closed circuit battery |
باتری با مدار بسته |
closed circuit tunnel |
تونل مدار بسته |
closed coil armature |
ارمیچر مدار بسته |
security camera |
دوربین مدار بسته |
closed-circuit camera |
دوربین مدار بسته |
closed circuit television |
تلویزیون مدار بسته |
closed-circuit television |
تلویزیون مدار بسته |
closed magnetic core |
هسته مغناطیسی بسته |
magnetic tape deck |
بسته نوار مغناطیسی |
vapor cycle |
سرد زائی مدار بسته |
magnetic circuit |
مدار مغناطیسی |
oil circulation |
مدار یا مسیر بسته گردش روغن |
external magnetic circuit |
مدار مغناطیسی خارجی |
flux linkage |
مدار فلوی مغناطیسی |
dipneedle circuit |
مدار حساس مغناطیسی |
integrate magnetic circuit |
مدار مغناطیسی مجتمع |
divided magnetic circuit |
مدار مغناطیسی چند شاخه |
opens |
نوار مغناطیسی در نوردی که هنوز در کارتریج یا کاست بسته شده است |
open |
نوار مغناطیسی در نوردی که هنوز در کارتریج یا کاست بسته شده است |
opened |
نوار مغناطیسی در نوردی که هنوز در کارتریج یا کاست بسته شده است |
balances |
خط ارتباطی که از هر سه توسط یک مدار متعادل بسته شده است تا از انعکاس سیگنال جلوگیری کند |
balance |
خط ارتباطی که از هر سه توسط یک مدار متعادل بسته شده است تا از انعکاس سیگنال جلوگیری کند |
dips |
Package Line in Dual وسیلهای که روی ان یک مدار مجتمع نصب میشود بسته درون برنامه دو واحدی |
dip |
Package Line in Dual وسیلهای که روی ان یک مدار مجتمع نصب میشود بسته درون برنامه دو واحدی |
frame |
1-فضایی روی نوار مغناطیسی برای یک کد حرف . 2-بسته داده ارسالی حاوی اطلاعات کنترلی و مسیر |
impedance |
اندازه گیری تاثیر مدار الکتریکی روی سیگنال مغناطیسی شده دارد پس از اعمال ولتاژ |
flattest |
بسته مدار مجتمع که لبههای آن افقی هستند و باعث میشود وسیله مستقیماگ در PBS نصب شود و نیازی به سوراخها نیست |
flat |
بسته مدار مجتمع که لبههای آن افقی هستند و باعث میشود وسیله مستقیماگ در PBS نصب شود و نیازی به سوراخها نیست |
duplex |
مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام |
duplexes |
مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام |
magnetic induction |
چگالی شار مغناطیسی اندوکسیون مغناطیسی چگالی میدان مغناطیسی چگالی خطوط قوای مغناطیسی |
lenz' law |
جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد |
closed cycle reactor system |
در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود |
accelerator winding |
سیم پیچی سری که در تنظیم کنندههای ولتا از نوع نوسان ساز با باز شدن دوسر پلاتین میدان مغناطیسی را به سرعت کاهش میدهد وباعث بسته شدن هرچه سریعتر پلاتین میشود |
packet |
بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی |
packets |
بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی |
pads |
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت |
pad |
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت |
composite circuit |
مدار الکترونیکی که از چندین مدار و قطعه کوچکتر تشکیل شده است |
switching |
مدار الکترونیکی که میتواند پیام ها را از یک خط یا مدار د مرکز کنترل به دیگری ارسال کند |
inferior planet |
سیارهای که مدار گردش ان کوچکتر از مدار زمین میباشد |
softest |
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد |
mediums |
مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند. |
soft |
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد |
softer |
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد |
medium |
مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند. |
ferromagnetic material |
هر مادهای که بار مغناطیسی را نگه می دارد بتواند مغناطیسی شود |
magnetic tape |
پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال |
magnetic tapes |
پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال |
taped |
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها |
tape |
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها |
degauss |
پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار مغناطیسی یا نوک خواندن / نوشتن |
tapes |
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها |
magnetic ink character recognition |
تشخیص کاراکترهای جوهرمغناطیسی بازشناسی کاراکتربا جوهر مغناطیسی دخشه شناسی مرکب مغناطیسی |
record |
گیرندهای که سیگنالهای الکتریکی را به مغناطیسی تبدیل میکند تا داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد |
magnetic skin effect |
جابجایی فوران مغناطیسی اثر پوستی مغناطیسی |
packaging |
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها |
mask design |
اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد |
magnetic blowout |
خاموش کردن مغناطیسی وزش مغناطیسی |
permalloy |
خانوادهای ار الیاژهای اهن و نیکل که از نظر مغناطیسی نرم میباشند و تحت نیروهای مغناطیسی کم نفوذپذیری وگذردهی زیادی از خود نشان میدهند |
child window |
پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود |
firing circuit |
مدار چاشنی مدار انفجار |
powder train |
مدار خرج مدار باروت |
gift wrap |
بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن |
magnaflux |
نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان |
one hook |
مدار انفجاری که فقط به یک عامل انفجاری نیاز دارد مدار یک عامله |
magnetic ritation |
گردش مغناطیسی دوران مغناطیسی |
magnetic reluctance |
مقاومت مغناطیسی رلوکتانس مغناطیسی |
magnetic deflector |
یکسوکننده مغناطیسی اشکارساز مغناطیسی |
magnetic flow |
فوران مغناطیسی فلوی مغناطیسی |
multicast packet |
بسته داده که به آدرسهای شبکه انتخاب شده ارسال میشود. یک بسته راه دور به تمام ایستگاههای شبکه فرستاده میشود |
magnetic flux density |
چگالی شار مغناطیسی چگالی خطوط قوا اندوکسیون مغناطیسی |
slated items |
مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته |
interfaces |
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط |
interface |
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط |
gradient circuit |
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین |
reluctivity |
مقاومت مغناطیسی ویژه ضریب مقاومت مغناطیسی |
magnetic nuclear resonance |
تشدید مغناطیسی هسته رزونانس مغناطیسی هسته |
dispersion |
پراکندگی شار مغناطیسی پراکندگی فوران مغناطیسی |
magnetic flux |
فلوی مغناطیسی شار القاء شار مغناطیسی |
magnetic tape recording |
ضبط روی نوار مغناطیسی ضبط نوار مغناطیسی |
grid magnatic angle |
زاویه شبکه مغناطیسی زاویه انحراف شبکه مغناطیسی |
crossed cheque |
چک بسته |
stack |
بسته |
clotty |
بسته |
crossed chaque |
چک بسته |
stacks |
بسته |
bunged up |
بسته |
pinioned |
کت بسته |
packed |
بسته ای |
bagful |
یک بسته |
corked |
بسته |
stacked |
بسته |
fronted |
صف بسته |
packaged |
بسته |
package |
بسته |
shook |
بسته |
solid |
بسته |
interdependent |
به هم بسته |
connected |
بسته |
barred |
بسته |
trusser |
بسته |
uncrossed |
بسته |
packets |
بسته |
packages |
بسته |
jellied |
بسته |
clotted |
بسته |
kits |
بسته |
kit |
بسته |
shut |
بسته |
shuts |
بسته |
shutting |
بسته |
closed |
بسته |
parcels |
بسته |
parcel |
بسته |
strikebound |
بسته |
packet |
بسته |
bundling |
بسته |
bundles |
بسته |
bundle |
بسته |
imperforate |
بسته |
ice bound |
یخ بسته |
logical |
یچ بسته |
grumous |
بسته |
fardel |
بسته |
pack |
بسته |
pent |
بسته |
solids |
بسته |
curdy |
بسته |
datagram |
یچ بسته |
pack box |
بسته |
packs |
بسته |
set in |
بسته شدن |
packets |
بسته کوچک |
mare clausum |
دریای بسته |
packet |
بسته کوچک |
dogs |
دفاع بسته |
blocked <adj.> <past-p.> |
بسته شده |
shutting |
بسته شدن |
flat pack |
بسته مسطح |
shuts |
بسته شدن |
grume |
خون بسته |
barricaded <adj.> <past-p.> |
بسته شده |
shut |
بسته شدن |
barred <adj.> <past-p.> |
بسته شده |
kit |
بسته لوازم |
kits |
بسته لوازم |
dog |
دفاع بسته |
dogging |
دفاع بسته |
closed shop |
سیستم بسته |
posted |
بسته پستی |
post- |
بسته پستی |
post |
بسته پستی |
drafts |
بسته کالا |
drafted |
بسته کالا |
draft |
بسته کالا |
blindfolds |
چشم بسته |
tongue-tied |
زبان بسته |
posts |
بسته پستی |
blindfolding |
چشم بسته |
closed shops |
سیستم بسته |
blindfold |
چشم بسته |
blindfolded |
چشم بسته |
on the rope |
بهم بسته |
lamblkin |
زبان بسته |
packing |
بسته بندی |
dumb |
زبان بسته |
young ice |
یخ تازه بسته |
dumber |
زبان بسته |
dumbest |
زبان بسته |
large n |
سر بسته همینطوری |
lappermilk |
شیر بسته |
to shut down |
بسته شدن |
internal drainage |
ابریز بسته |
survival pack |
بسته نجات |
it is a question of money |
موضوع بسته به |
ironbound |
با اهن بسته |
occlusion |
بسته شدگی |
iron bound |
با اهن بسته |
investment foundry |
ریخته گی بسته |
right round bracket |
پرانتز بسته |
right parenthesis ) |
پرانتز بسته |
investment castings |
ریخته گی بسته |
shook |
بسته کردن |
tongue tied |
زبان بسته |
gelidity |
بسته شدگی |
locked <adj.> <past-p.> |
بسته شده |
shutt down |
بسته شدن |
shut in personality |
شخصیت بسته |
unopened |
بسته - بازنشده |
disabled <adj.> <past-p.> |
بسته شده |
closed <adj.> <past-p.> |
بسته شده |