Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 190 (9 milliseconds)
English
Persian
school phobia
مدرسه هراسی
Other Matches
hydrophobia
اب هراسی
cinophobia
سگ هراسی
aquaphobia
اب هراسی
gynephobia
زن هراسی
toxicophobia , toxophobia
سم هراسی
trichophobia
مو هراسی
pyrexiophobia
تب هراسی
febriphobia
تب هراسی
demonophobia
جن هراسی
gamophobia
ازدواج هراسی
monophobia
تنهایی هراسی
hamartophobia
گناه هراسی
peccatophobia
گناه هراسی
haphephobia
لمس هراسی
haptephobia
لمس هراسی
hematophobia
خون هراسی
hemophobia
خون هراسی
hodophobia
سفر هراسی
eremophobia
تنهایی هراسی
eremiophobia
انزوا هراسی
entomophobia
حشره هراسی
bacilliphobia
میکرب هراسی
belonephebia
سوزن هراسی
brontophobia
تندر هراسی
catagelophobia
استهزاء هراسی
chronophobia
زمان هراسی
coitophobia
جماع هراسی
coprophobia
مدفوع هراسی
demophobia
جماعت هراسی
domatophobia
خانه هراسی
eisotrophobia
ایینه هراسی
spectrophobia
ایینه هراسی
electrophobia
برق هراسی
hypnophobia
خواب هراسی
kainophobia
تغییر هراسی
poinephobia
تنبیه هراسی
pyrophobia
اتش هراسی
satanophobia
شیطان هراسی
scatophobia
نجاست هراسی
sitophobia
خوراک هراسی
social phobia
جمع هراسی
taphophobia
گور هراسی
thalassophobia
دریا هراسی
thanatophobia
مرگ هراسی
theophobia
خدا هراسی
traumatophobia
اسیب هراسی
triskaidekaphobia
سیزده هراسی
vaccinophobia
تزریق هراسی
photophobia
نور هراسی
phonophobia
صدا هراسی
phasmophobia
شبح هراسی
kainotophobia
تغییر هراسی
keraunophobia
اذرخش هراسی
labiophobia
گفتار هراسی
lalophobia
گفتن هراسی
lyssophobia
جنون هراسی
maniaphobia
جنون هراسی
musophobia
موش هراسی
mysophobia
الودگی هراسی
necrophobia
مرده هراسی
nosophobia
بیماری هراسی
pathophobia
بیماری هراسی
ochlophobia
ازدحام هراسی
ophidiophobia
مار هراسی
zoophobia
حیوان هراسی
autophobia
تنهایی هراسی
gatophobia
گربه هراسی
galeophobia
گربه هراسی
ailurophobia
گربه هراسی
acrophobia
بلندی هراسی
nyctophobia
تاریکی هراسی
achluophobia
تاریکی هراسی
stage fright
صحنه هراسی
androphobia
مرد هراسی
xenophobia
بیگانه هراسی
algophobia
درد هراسی
amathophobia
غبار هراسی
arachneophobia
عنکبوت هراسی
apiphobia
زنبور هراسی
antlophobia
سیل هراسی
anthropophobia
انسان هراسی
automyosophobia
گنده تن هراسی
amaxophobia
سواری هراسی
astrapophobia
رعد و برق هراسی
astraphobia
رعد و برق هراسی
schoolmate
هم مدرسه
schoolmates
هم مدرسه
school mate
هم مدرسه
school fellow
هم مدرسه
school age
سن مدرسه
school
مدرسه
schools
مدرسه
academy
مدرسه
academies
مدرسه
schools
تحصیل در مدرسه
unschooled
مدرسه نرفته
school
تحصیل در مدرسه
schoolteacher
معلم مدرسه
school shooting
تیراندازی در مدرسه
technical school
مدرسه فنی
schoolwork
درس مدرسه
senior high school
مدرسه متوسطه
secondery school
مدرسه متوسطه
schoolgirls
دختر مدرسه
schoolyard
حیاط مدرسه
drop out (of school)
<idiom>
ترک مدرسه
schoolyards
محوطهی مدرسه
schoolyards
حیاط مدرسه
schoolyard
محوطهی مدرسه
schoolteachers
معلم مدرسه
schoolmarm
مدیره مدرسه
private school
مدرسه ملی
grammar school
مدرسه ابتدایی
preliminary school
مدرسه ابتدائی
grade school
مدرسه ابتدایی
head master
مدیر مدرسه
summer schools
مدرسه تابستانی
satchel
کیف مدرسه
philosophy of the lyceum
فلسفه مدرسه
satchels
کیف مدرسه
private schools
مدرسه ملی
janitor
فراش مدرسه
janitor
راهنمای مدرسه راهنمای مدرسه
janitors
فراش مدرسه
janitors
راهنمای مدرسه راهنمای مدرسه
truancy
مدرسه گریزی
trade school
مدرسه حرفهای
summer school
مدرسه تابستانی
prep
مدرسه مقدماتی
school truancy
مدرسه گریزی
grammar schools
مدرسه ابتدایی
schoolgirl
دختر مدرسه
schooling
مدرسه رفتن
trade schools
مدرسه حرفهای
school counselor
مشاور مدرسه
schoolma'am
مدیره مدرسه
The last school day.
آخرین روز مدرسه
schooltime
ساعات درس مدرسه
These shoes dont fit me.
زنگ مدرسه خورده
He ran away from scool .
از مدرسه فرار کرد
the school is out
مدرسه تعطیل است
high school
مدرسه متوسطه دبیرستان
junior college
مدرسه فوق دیپلم
finshing school
مدرسه تکمیلی دختران
play hooky
<idiom>
از مدرسه یا کار دررفتن
school of tecnology
مدرسه عالی فنی
prep
مدرسه ابتدایی دبستان
high schools
مدرسه متوسطه دبیرستان
seminaries
مدرسه علوم دینی
seminary
مدرسه علوم دینی
technical colleges
مدرسه عالی فنی
technical college
مدرسه عالی فنی
theological school
مدرسه علوم دینی
reform school
مدرسه تهذیب اخلاقی
faculties
اولیای مدرسه دانشکده
scholastic
اقتصادی مدرسه ایها
faculty
اولیای مدرسه دانشکده
school readiness
امادگی ورود به مدرسه
subprincipal
معاون رئیس مدرسه
industrial school
اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
to be excused
[from work or school]
معاف بودن
[از کار یا مدرسه]
Since I left school.
ازوقتیکه مدرسه را ترک کردم
I must take the kid to school .
باید بچه راببرم مدرسه
parochial school
مدرسه وابسته به کلیسای بخش
schoolmasters
نافم مدرسه مکتب دار
PTA's
مخفف انجمن خانه و مدرسه
It is some distance to the school .
تا مدرسه فاصله زیاد است
PTA
مخفف انجمن خانه و مدرسه
alma mater
سرود رسمی مدرسه یا دانشگاه
schoolmaster
نافم مدرسه مکتب دار
old school tie
کراوات ویژهی دانش آموزان هر مدرسه
schoolmaster
مثل رئیس مدرسه رفتار کردن
nursery schools
مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
schoolmasters
مثل رئیس مدرسه رفتار کردن
nursery school
مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
The boy is fresh from school.
پسرک تازه مدرسه راتمام کرده
Children start school at the age of 7.
بچه از سن 7 سالگی؟ مدرسه راشروع می کند
It reminds me of my schooldays .
مرا بیاد دوران مدرسه می اندازد
public school
دبیرستان شبانه روزی مدرسه عمومی
This is the site for a new scool .
اینجامحل ( احداث) مدرسه جدید است
packed lunch
غذایی که به صورت بسته به مدرسه یا سر کار میبرید
schoolastic
پیرو روش تحقیقی قرون وسطی مدرسه یی
grader
جاده صاف کن شاگرد مدرسه ابتدایی یامتوسطه
whipping boy
بچه تازیانه خور بجای شاهزاده در مدرسه
alma mater
مدرسه یا دانشگاهی که شخص در آن پرورش یافته است
schoolman
پیرو روش تحقیقی قرون وسطی مدرسه یی
advisee
کسی که از مشاور در مدرسه یا دانشگاه کمک می گیرد
juniorate
مدرسه شبانه روزی متوسطه محصلین دو ساله مقدماتی یسوعیون
Andy was never interested in school, but Anna was a completely different kettle of fish.
اندی زیاد به مدرسه علاقه نداشت، اما آنا کاملا متفاوت بود.
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com