Dictiornary-Farsi | مدعی خصوصی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
relator	مدعی خصوصی


Other Matches

defense	دفاع مدعی علیه در مقابل ادعای مدعی
private automatic branch exchange	رد و بدل کننده شعبهای اتومات خصوصی مبادله انشعاب خودکار خصوصی
plaintiffs	مدعی
actor	مدعی
actors	مدعی
plaintiff	مدعی
pursuers	مدعی
pursuer	مدعی
claimant	مدعی
assertive	مدعی
accuser	مدعی
letter of attorney	مدعی
maintainer	مدعی
pretendant	مدعی
object of claim	مدعی به
attorney	مدعی
accusers	مدعی
attorneys	مدعی
asserter	مدعی
remedy sought by plaintiff	مدعی به
professed	متعهد مدعی
adversary	مدعی متخاصم
respondent	مدعی علیه
respondents	مدعی علیه
rightful claimant	مدعی محق
professed	مدعی مقر به
the a party	مدعی خصم
defendant	مدعی علیه
Attorneys General	مدعی العموم
defendants	مدعی علیه
Attorney General	مدعی العموم
adversaries	مدعی متخاصم
public prosecutors	مدعی العموم
claimant [arbitration proceedings]	مدعی [قانون]
petitioner [divorce proceedings]	مدعی [قانون]
encumbrancer	مدعی ملک
attorneygeneral	مدعی العموم
attorneygeneralship	مدعی العمومی
dirctor of public prosecutions	مدعی العموم
public prosector	مدعی العموم
he claims to	او مدعی است که
lord a	مدعی العموم
pursuer [Scottish English]	مدعی [قانون]
plaintiff	مدعی [قانون]
public prosecutor	مدعی العموم
pretender	مدعی من غیر حق
pretenders	مدعی من غیر حق
complainant	عارض مدعی
complainants	عارض مدعی
complainant [British E]	مدعی [قانون]
prosecuting attorney	مدعی العموم
claimant	طلب کننده مدعی
pretenders	مدعی تاج وتخت
pretender	مدعی تاج وتخت
elegit	حکم تامین مدعی به
object of claim	مدعی به متنازع فیه
know-it-alls	مدعی علم الیقین
know-it-all	مدعی علم الیقین
contenders	مدعی دربرابر قهرمان
contender	مدعی دربرابر قهرمان
suitor	عرضحال دهنده مدعی
suitors	عرضحال دهنده مدعی
know it all	مدعی علم الیقین
claims	مدعی به مطالبات ادعا کردن
demurring	در CL حالتی است که مدعی علیه
maintain	حمایت کردن از مدعی بودن
maintained	حمایت کردن از مدعی بودن
maintains	حمایت کردن از مدعی بودن
demurs	در CL حالتی است که مدعی علیه
put in a claim for something	مدعی مالکیت چیزی شدن
demurred	در CL حالتی است که مدعی علیه
claim	مدعی به مطالبات ادعا کردن
right of begin	حق مدعی در اغازبیان ادعا در محکمه
claiming	مدعی به مطالبات ادعا کردن
claimed	مدعی به مطالبات ادعا کردن
demur	در CL حالتی است که مدعی علیه
replication	جواب خواهان به دادخواست مدعی در دعوی
the burden of proof rests with	اثبات ادعا بر عهده مدعی است
libellee	مدعی علیه شخص مورد افترا
libelee	مدعی علیه شخص مورد افترا
nemo potest esse simul actor et judex	هیچ کس نمیتواند در ان واحد قاضی و مدعی باشد
state attorney	نماینده دولت در دادگاه مدعی العموم استان یاکشور
levy a sum on a person's property	به منظور تامین مدعی به دارایی کسی را توقیف کردن
state's attorney	نماینده دولت در دادگاه مدعی العموم استان یاکشور
informal	خصوصی
private line	خط خصوصی
jackes	خصوصی
necessary house	خصوصی
private	خصوصی
privates	خصوصی
off the record <idiom>	خصوصی
subrosa	خصوصی
personal	خصوصی
private benefits	منافع خصوصی
private borrowing	استقراض خصوصی
private tutoring [American E]	تدریس خصوصی
private company	شرکت خصوصی
Citizens' Band	باند خصوصی
privatize	خصوصی کردن
privatized	خصوصی کردن
private consumption	مصرف خصوصی
private agreement	قرارداد خصوصی
privatization	خصوصی کردن
praivate ownership	مالکیت خصوصی
semiprivate	نیمه خصوصی
special relativity	نسبیت خصوصی
relator	شاکی خصوصی
passkey	کلید خصوصی
paticular	خصوصی بابت
pillow talk	حرفهای خصوصی
private eye	کارآگاه خصوصی
private eyes	کارآگاه خصوصی
privatised	خصوصی کردن
privatises	خصوصی کردن
very own <adj.>	خصوصی [شخصی]
privatising	خصوصی کردن
private corporation	شرکت خصوصی
private cost	هزینه خصوصی
quasi private	نیمه خصوصی
camarin	نیایشگاه خصوصی
apsidiole	نیایشگاه خصوصی
quasi private	شبه خصوصی
privately leased line	خط اجارهای خصوصی
private treaty	معامله خصوصی
private talk	صحبت خصوصی
private ownership	مالکیت خصوصی
private property	مالکیت خصوصی
private property	دارائیهای خصوصی
private law	حقوق خصوصی
private debt	بدهی خصوصی
private deed	سند خصوصی
private employees	کارکنان خصوصی
private enterprises	موسسات خصوصی
private institutions	موسسات خصوصی
privatizes	خصوصی کردن
privatizing	خصوصی کردن
private tuition	تدریس خصوصی
proprietary company	شرکت خصوصی
extra tuition	تدریس خصوصی
private lessons	تدریس خصوصی
private finance	مالیه خصوصی
private saving	پس انداز خصوصی
party lines	خط خصوصی تلفن
private schools	اموزشگاه خصوصی
private detective	کاراگاه خصوصی
private investigator	کاراگاه خصوصی
tutors	معلم خصوصی
tutored	معلم خصوصی
subjective	فاعلی خصوصی
tutor	معلم خصوصی
private school	اموزشگاه خصوصی
closet	گنجه خصوصی
closeted	گنجه خصوصی
party line	خط خصوصی تلفن
private sector	بخش خصوصی
privately	بطور خصوصی
private enterprise	شرکت خصوصی
private enterprise	عمل خصوصی
closeting	گنجه خصوصی
personal	منقول خصوصی
privy	خصوصی محرمانه
private	اختصاصی خصوصی
privates	اختصاصی خصوصی
in petto	بطور خصوصی
off-the-record	محرمانه و خصوصی
closets	گنجه خصوصی
backstage	محرمانه خصوصی
casket	نامه خصوصی
private detectives	کاراگاه خصوصی
caskets	نامه خصوصی
off the record	محرمانه و خصوصی
backsides	عقب هر چیزی خصوصی
to be privately insured	بیمه خصوصی داشتن
behind the stage <adj.> <adv.>	خصوصی [اصطلاح مجازی]
backside	عقب هر چیزی خصوصی
sitting in camera	جلسه خصوصی دادگاه
tutored	درس خصوصی دادن به
special theory of relativity	نظریه نسبیت خصوصی
tutorials	درس خصوصی دادن به
tutor	درس خصوصی دادن به
tutors	درس خصوصی دادن به
tutorial	درس خصوصی دادن به
to have private insurance [cover]	بیمه خصوصی داشتن
to give private lessons	درس خصوصی دادن
private branch exchange	مبادله انشعاب خصوصی
jurist	متخصص حقوق خصوصی
private rate of discount	نرخ تنزیل خصوصی
principle of exclusion	در مورد کالاهای خصوصی
personal staff	ستاد خصوصی فرمانده
private enterprise	اقتصاد بخش خصوصی
pbx	تبادل انشعاب خصوصی
private broadcasting	پخش برنامه خصوصی
curtain lecture	صحبتهای خصوصی زن وشوهر
jurists	متخصص حقوق خصوصی
private rate of return	نرخ بازده خصوصی
venire facias tot matrons	دستور تشکیل هیات منصفهای از زنان برای زنی که مدعی ابستنی است
palor	اطاق برای گفتگو خصوصی
private international law	حقوق بین الملل خصوصی
To have selfish motives . to have an axe to grind.	غرض شخصی ( خصوصی ) داشتن
objective	علمی و بدون نظر خصوصی