Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (14 milliseconds)
English	Persian
put in a claim for something	مدعی مالکیت چیزی شدن
Other Matches
disowning	مالکیت چیزی را انکارکردن ردکردن
disorintate	مالکیت چیزی راانکار کردن
disowns	مالکیت چیزی را انکارکردن ردکردن
disown	مالکیت چیزی را انکارکردن ردکردن
disowned	مالکیت چیزی را انکارکردن ردکردن
share	استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر
shared	استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر
shares	استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر
defense	دفاع مدعی علیه در مقابل ادعای مدعی
denationalization	تبدیل مجدد مالکیت عمومی به مالکیت خصوصی بازگشت به وضع قبل از ملی کردن
prior possession	تصرف به عنوان مالکیت دلیل مالکیت است مگر انکه خلاف ان ثابت شود
joint ownership	اشتراک در مالکیت مالکیت مشاع
his right of ownership lapsed	حق مالکیت از او سلب شد حق مالکیت او ساقط شد
separation of ownership and control	جدائی مالکیت از کنترل جدائی مالکیت از مدیریت
remedy sought by plaintiff	مدعی به
assertive	مدعی
maintainer	مدعی
object of claim	مدعی به
pursuers	مدعی
pursuer	مدعی
attorneys	مدعی
plaintiff	مدعی
attorney	مدعی
plaintiffs	مدعی
claimant	مدعی
actors	مدعی
actor	مدعی
accusers	مدعی
pretendant	مدعی
letter of attorney	مدعی
asserter	مدعی
accuser	مدعی
respondents	مدعی علیه
prosecuting attorney	مدعی العموم
defendant	مدعی علیه
encumbrancer	مدعی ملک
pretender	مدعی من غیر حق
relator	مدعی خصوصی
pretenders	مدعی من غیر حق
defendants	مدعی علیه
public prosector	مدعی العموم
dirctor of public prosecutions	مدعی العموم
complainant	عارض مدعی
complainants	عارض مدعی
respondent	مدعی علیه
public prosecutor	مدعی العموم
rightful claimant	مدعی محق
attorneygeneral	مدعی العموم
Attorneys General	مدعی العموم
Attorney General	مدعی العموم
attorneygeneralship	مدعی العمومی
professed	مدعی مقر به
he claims to	او مدعی است که
professed	متعهد مدعی
lord a	مدعی العموم
plaintiff	مدعی [قانون]
petitioner [divorce proceedings]	مدعی [قانون]
claimant [arbitration proceedings]	مدعی [قانون]
pursuer [Scottish English]	مدعی [قانون]
complainant [British E]	مدعی [قانون]
adversary	مدعی متخاصم
adversaries	مدعی متخاصم
public prosecutors	مدعی العموم
the a party	مدعی خصم
know-it-all	مدعی علم الیقین
know it all	مدعی علم الیقین
object of claim	مدعی به متنازع فیه
know-it-alls	مدعی علم الیقین
elegit	حکم تامین مدعی به
pretenders	مدعی تاج وتخت
suitors	عرضحال دهنده مدعی
contenders	مدعی دربرابر قهرمان
contender	مدعی دربرابر قهرمان
claimant	طلب کننده مدعی
pretender	مدعی تاج وتخت
suitor	عرضحال دهنده مدعی
demurring	در CL حالتی است که مدعی علیه
demurs	در CL حالتی است که مدعی علیه
demur	در CL حالتی است که مدعی علیه
right of begin	حق مدعی در اغازبیان ادعا در محکمه
demurred	در CL حالتی است که مدعی علیه
maintain	حمایت کردن از مدعی بودن
claimed	مدعی به مطالبات ادعا کردن
maintains	حمایت کردن از مدعی بودن
claiming	مدعی به مطالبات ادعا کردن
claim	مدعی به مطالبات ادعا کردن
maintained	حمایت کردن از مدعی بودن
claims	مدعی به مطالبات ادعا کردن
replication	جواب خواهان به دادخواست مدعی در دعوی
the burden of proof rests with	اثبات ادعا بر عهده مدعی است
libelee	مدعی علیه شخص مورد افترا
libellee	مدعی علیه شخص مورد افترا
proprietorial right	حق مالکیت
proprietorship	مالکیت
ownership	مالکیت
support	حق مالکیت
possession	مالکیت
acquisitions	مالکیت
acquisition	مالکیت
ownership	حق مالکیت
dominium	مالکیت
dominion	حق مالکیت
propritorship	مالکیت
right of ownership	حق مالکیت
ownership right	حق مالکیت
nemo potest esse simul actor et judex	هیچ کس نمیتواند در ان واحد قاضی و مدعی باشد
seisin	مالکیت اراضی
reconversion	اعاده مالکیت
joint ownership	مالکیت اشتراکی
personal ownership	مالکیت شخصی
joint ownership	مالکیت مشاع
private ownership	مالکیت خصوصی
private property	مالکیت خصوصی
property rights	حقوق مالکیت
qualified property	مالکیت محدود
joint ownership	مالکیت مشترک
public ownership	مالکیت دولتی
retention of title	حفظ مالکیت
muniment of title	دلیل مالکیت
praivate ownership	مالکیت خصوصی
root of title	منشاء مالکیت
possessory title	سمت مالکیت
ownership and management	مالکیت و مدیریت
literary property	حق مالکیت ادبی
possessory title	عنوان مالکیت
possessory right	حق تصرف یا مالکیت
possessory action	دعوی مالکیت
retention of title	ضبط مالکیت
documents of title	سند مالکیت
expropriation	سلب مالکیت
confusion	مالکیت ما فی الذمه
title of territory	مالکیت اقلیم
gen	حالت مالکیت
document of title	سند مالکیت
villeinage	مالکیت رعیت
condominium	مالکیت مشترک
condominiums	مالکیت مشترک
dispossession	سلب مالکیت
accession	شرکت در مالکیت
get hold of (something) <idiom>	به مالکیت رسیدن
estate in common	مالکیت مشاع
alienation	انتقال مالکیت
ascription	تصدیق مالکیت
collective ownership	مالکیت مشاع
title deeds	سند مالکیت
title deed	قباله مالکیت
state ownership	مالکیت دولتی
public domain	مالکیت دولتی
public ownership	مالکیت دولتی
state enterprise	مالکیت دولتی
special property	مالکیت خاص
slaveholding	مالکیت برده
asset ownership	مالکیت دارائی
individual ownership	مالکیت فردی
public ownership	مالکیت عمومی
titles	مستند مالکیت
collective ownership	مالکیت جمعی
title deed	اسناد مالکیت
title	مستند مالکیت
title deed	سند مالکیت
levy a sum on a person's property	به منظور تامین مدعی به دارایی کسی را توقیف کردن
state attorney	نماینده دولت در دادگاه مدعی العموم استان یاکشور
state's attorney	نماینده دولت در دادگاه مدعی العموم استان یاکشور
white elephant <idiom>	ثروت یا مالکیت بیفایده
possession by title of ownership	تصرف به عنوان مالکیت
beneficial ownership	مالکیت به نسبت منافع
possessory action	دعوی اعاده مالکیت
title-holders	صاحب سند مالکیت
collectivity	مالکیت اشتراکی جمع
title-holder	صاحب سند مالکیت
prescriptive right or title	حق مالکیت از راه مرورزمان
entitled to owver ship	دارای حق مالکیت است
replevin	دعوی اعاده مالکیت
repossessing	مالکیت مجدد یافتن
mere right	حق مالکیت بدون تصرف
expropriate	سلب مالکیت کردن از
expropriated	سلب مالکیت کردن از
expropriates	سلب مالکیت کردن از
repossess	مالکیت مجدد یافتن
estate in common	اشتراک در مالکیت زمین
prescriptive right	حق مالکیت از طریق مرورزمان
share certificate	گواهی مالکیت سهام
repossessed	مالکیت مجدد یافتن
title of territory	مالکیت قلمرو کشور
passing the ownership	مالکیت مافی الذمه
expropriating	سلب مالکیت کردن از
tenancies	مدت اجاره مالکیت موقت
socialism	مالکیت اجتماعی ابزار تولید
tenancy	مدت اجاره مالکیت موقت
freehold	مالکیت مطلق ملک موروثی
petitory	مبنی بردادخواهی نسبت به مالکیت
to put in possession	مالکیت دادن متصدی کردن
p is nine points of the law	تصرف شرط عمده مالکیت است
hold down	برای اثبات مالکیت در تصرف داشتن
freeboard	حق ادعای مالکیت درمورد زمینهای خالصه
hold down	نصرف به عنوان مالکیت تصرف مالکانه
titleholder	صاحب سند مالکیت دارای عنوان
venire facias tot matrons	دستور تشکیل هیات منصفهای از زنان برای زنی که مدعی ابستنی است
to concern something	مربوط بودن [شدن] به چیزی [ربط داشتن به چیزی] [بابت چیزی بودن]
estate in fee	مالکیت مطلق و غیر شرطی نسبت به زمین

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com