English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (35 milliseconds)
English Persian
modulate مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulates مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulating مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
Other Matches
emission control کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
modulation سوار کردن امواج انرژی روی امواج الکترومغناطیسی برای ارسال
confusion reflector وسیله پخش امواج فریبنده سیستم انعکاس امواج گیج کننده
balloon reflector بالن منعکس کننده امواج الکترونیکی منعکس کننده امواج الکترونیکی بالن
radiation scattering انحراف تشعشع اتمی یاالکترومغناطیسی یا حرارتی پخش امواج بصورت کروی پخش همه جانبه امواج
equisignal zone منطقهای که دارای امواج مغناطیسی یکسان است
trapping اختلاف در امواج رادار ممانعت از پخش امواج رادار
radiological monitoring ارسال امواج تشعشعی یا رله امواج تشعشعی هستهای
homing guidance هدایت هواپیما یا موشک بااستفاده از امواج رادار هدایت الکترونیکی
radio wave امواج الکترو مغناطیسی رادیو موج رادیو
emissions تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
emission تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
demodulation جدا کردن موج مدوله کننده ازامواج کاریر مدوله شده
homing روش تعقیب و ردیابی امواج رادیویی یا رادار و پیدا کردن ایستگاه فرستنده ان
ground swell امواج
solid-state وسیله الکترونیکی که با اثرات سیگنالهای الکترونیکی یا مغناطیسی در ماده نیمه هادی کار میکند
spoondrift ترشح امواج
emission انتشار امواج
electromagnetic waves امواج الکترومگنتیک
pulsing ضربان امواج
emissions انتشار امواج
reverberation برگشت امواج
radio waves امواج رادیویی
pulsed امواج ضربانی
pulse امواج ضربانی
tidal waves امواج جزرومدی
incoherent waves امواج همدوس
sky wave امواج اسمانی
reverberations برگشت امواج
oscilloscope اشکارسازی امواج
gravity waves امواج ثقلی
gravitational waves امواج جاذبه
the waves of the sea امواج دریا
brain waves امواج مغزی
gravitational waves امواج گرانشی
hertzian waves امواج هرتز
thermal waves امواج گرمایی
ground waves امواج زمینی
crashing waves امواج خروشان
interference تداخل امواج
tosser دستخوش امواج
electromagnetic waves امواج الکترومغناطیسی
transient wave امواج سیار
wander wave امواج سیار
diathermy interference تداخل امواج دیاترمی
echoing برگشت امواج رادار
radio sextant گیرنده امواج کیهانی
propagation پخش امواج یا اعلامیه
hertzian wave امواج هرتز hertz
high freqyency aerial آنتن امواج بلند
bleeding باند تداخل امواج
echoes برگشت امواج رادار
echoed برگشت امواج رادار
echo برگشت امواج رادار
attenuation افت قدرت امواج
wave band دسته امواج رادیو
tidal wave امواج جذر و مدی
airwave امواج رادیو و تلویزیون
reverberations برگشت دادن امواج
reverberation برگشت دادن امواج
the wares beat the shore خوردن امواج به ساحل
interference zone ناحیه ی تداخل امواج
interference area ناحیه ی تداخل امواج
pulsing پرتاب امواج انرژی
wave front جبهه امواج رادیویی
conical scanning انتشار مخروطی امواج
conical scanning ردیابی امواج به طورمخروطی
the waves beats or the shore امواج به ساحل می کوبد
oscillator تفکیک کننده امواج اشکارساز
homing mine مین حساس به انعکاس امواج
numbered wave امواج پشت سر هم عملیات اب خاکی
oscillation تفکیک امواج اشکار سازی
sea foam کف دریا [کف حاصل از برخورد امواج آب]
emitter منتشر کننده پس دهنده امواج
awash سرگردان بر روی امواج دریا
assault waves امواج هجومی نفرات و وسایل
convergence zone منطقه تقارب امواج سونارزیردریایی
inductive interference voltage ولتاژ تداخل امواج القائی
beam width عرض ستون امواج رادار
spume کف دریا [کف حاصل از برخورد امواج آب]
beach foam کف دریا [کف حاصل از برخورد امواج آب]
ocean foam کف دریا [کف حاصل از برخورد امواج آب]
oscillations تفکیک امواج اشکار سازی
oscilloscope دستگاه نشان دهنده امواج
surface reverbration امواج برگشتی سطحی رادار
cynometer دستگاه اندازه گیری امواج
oscillograph دستگاه ثبت نوسان امواج
coastal refraction انعکاس ساحلی امواج رادیویی
back scattering توزیع معکوس امواج رادیویی
back scattering پخش معکوس امواج رادیویی
radar imagery عکاسی به وسیله امواج رادار
sweep jamming امواج سیار پارازیت رادیویی
wave period زمان تناوب امواج دریا
altitude delay افت ارتفاع امواج رادار
radio navigation ناوبری بااستفاده از امواج بی سیم
angstrom واحد اندازه گیری طول امواج
sound box جعبه تبدیل امواج صوتی به صدا
operating signal چانل موجوددر دستگاه امواج ارسالی
omnidirectional گیرنده یا فرستنده امواج درجهت مناسب
oscilloscope دستگاه نشان دهنده نوسان امواج
beacons امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
influence mine مین حساس به تاثیر امواج رادیویی
sea return امواج بازگشتی از دریا به صفحه رادار
beacon امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
doppler effect اثر برگشت امواج روی فرستنده
junk surf امواج نامناسب برای موج سواری
repeater jammer دستگاه پخش پارازیت وفرستنده امواج
carrier wave موج حامل امواج رادار یا بی سیم
carrier frequency فرکانس حامل امواج بی سیم یا رادار
warbled وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
warble وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
ground waves امواج سطحی رسیده به رادار یادستگاههای مخابراتی
lotic زیست کننده بر روی امواج سریع السیر
coastal refraction تغییر جهت امواج رادیویی در برخورد به ساحل
scend در اثر حرکت امواج بالا وپایین رفتن
high frequency interference تداخل امواج فرکانس بالا سیگنال مزاحم
active mine مین منفجر شونده از طریق انعکاس امواج
warbles وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
reverberation index دستگاه نشان دهنده میزان امواج برگشتی
radar mile زمان لازم برای رسیدن امواج به هدف
warbling وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
influence sweep پاکسازی میدان مین بااستفاده از امواج رادار یارادیویی
bangs صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
bang صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
banging صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
banged صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
vor وسیله تعیین جهت ارسال امواج فرستنده دشمن
electroencephalograph دستگاه ثبت امواج الکتریکی مغز بوسیله برق
terrain return انعکاس تشعشع امواج زمینی روی صفحه رادار
microphone وسیلهای که امواج صوتی را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند
microphones وسیلهای که امواج صوتی را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند
sonar دستگاه کاشف زیر دریایی بوسیله امواج صوتی
low frequency امواج رادیویی دارای تناوب اندک دون بسامد
CB رادیوی موج کوتاه که میتواند این امواج را بگیرد
hypersonic دارای سرعتی پنج یا شش برابر امواج صوتی در فضا
cardinal points effect اثرعمود قرار گرفتن خط امواج رادار به صفحه تصویر زمین
radioactivity قابلیت پخش امواج هستهای رادیواکتیویته داشتن قدرت تشعشع اتمی
homing adaptor تطبیق کننده مسیر پروازهواپیما با جهت امواج راداریا ایستگاه کنترل
monitors رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitored رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitor رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
homing device رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها
fan marker نوعی برج مراقبت مخابراتی که تشعشعات امواج ان به صورت دایره قائم است
asdic دستگاه سونار رادار کشف هدف به وسیله پخش امواج صوتی در زیر اب
atm ماشین الکترونیکی در بانک با وارد کردن کارت مغناطیسی پول را خرد میکند
spacing impulse نوعی روش رادیو تله تایپ که در ان ارسال امواج به طوریک در میان ضربانی است
cw system سیستمی که از سیگنالهی امواج پیوسته برای کسب اطلاعات درمورد مسیر پروازبهره میگیرد
ultrasonic inspection متد تست غیرمخرب که در انهاترکها توسط ناپیوستگی انتشار امواج نوسانات مکانیکی در فلز اشکار میشود
continuous wave امواج الکترومگنتیک که بدون فاصله تکرار میشوند ومعمولا دارای دامنه و طول موج و فرکانس ثابت میباشند
CB مخفف وابسته به امواج رادیویی که برای استفادهی افراد عادی که میخواهند با فرستندهی خصوصی مخابره کنند کنارگذاشته شده است
scheduled wave امواج برنامه ریزی شده حرکات اب خاکی موج طبق برنامه
triple point نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
attenuation factor ضریب فرسایش انرژی موج ضریب افت قدرت امواج
chaff وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار نوارهای منعکس کننده امواج رادار
excitation انتشار امواج مخابراتی تغذیه لامپ دستگاههای مخابراتی پخش موج درفرستنده
skin paint نوعی علایم راداری روی صفحه رادار که از انعکاس امواج رادار تولید میشود
imit ative deception فریب ایستگاههای گیرنده دشمن با تقلید امواج ایستگاههای ان
radio control کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
high frequency دارای فرکانس با تکرار زیاد امواج پر فرکانس
railings امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
railing امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
radio interference تداخل امواج رادیویی انترفرنس رادیویی
inductive interference تداخل امواج القائی انترفرنس القائی
hall effect یچ الکترونیکی در حالت جامد که با میدن مغناطیسی کار میکند
electroencephalogram منحنی هایی که توسط دستگاه ثبت امواج مغز ثبت شده است موج نگاری مغز
electromagnetic waves امواج الکترومغناطیسی پرتوهای الکترومغناطیسی
smog میدان مغناطیسی گسترده و الکتریسته ایستا که با قط عات الکترونیکی ایجاد شده است
radar return انعکاس امواج در روی صفحه رادار علایم صفحه رادار
blips نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
blip نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
modulating میزان کردن مدوله کردن زیر و بم کردن
modulate میزان کردن مدوله کردن زیر و بم کردن
modulates میزان کردن مدوله کردن زیر و بم کردن
cloud band border [حاشیه ترکیبی از شکل نعل اسب و ابر آسمان بصورت امواج و شکل اس لاتین که کل فضای حاشیه را پر می کند . این طرح در قالی بافته شده در قرن شانزدهم میلادی در ایران نیز مشاهده شده است.]
guided propagation تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
magnetic tapes ماشینی که سیگنالهای ذخیره شده روی نوار مغناطیسی را می خواند و به صورت الکترونیکی تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل فهم است
magnetic tape ماشینی که سیگنالهای ذخیره شده روی نوار مغناطیسی را می خواند و به صورت الکترونیکی تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل فهم است
degauss پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار مغناطیسی یا نوک خواندن / نوشتن
magnetic blowout خاموش کردن مغناطیسی وزش مغناطیسی
modulated مدوله شده
frequency modulated مدوله فرکانس
magnetic induction چگالی شار مغناطیسی اندوکسیون مغناطیسی چگالی میدان مغناطیسی چگالی خطوط قوای مغناطیسی
electronic office محل تجهیزات الکترونیکی دفتر الکترونیکی
klystron لوله الکترون نوسان ساز باسرعت مدوله شده
ebam Addressed ElectricBeam دستگاه ذخیره الکترونیکی که از مدارهای الکترونیکی برای کنترل اشعهای از یک سطح نیمه هادی اکسید فلز خوانده یا در ان می نویسد استفاده میکندemory
cybernetics مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
electronic element بخش الکترونیکی قسمت الکترونیکی
electronic filling پر کردن الکترونیکی
paperless شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
softer که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
soft که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
softest که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
medium مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
mediums مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
ferromagnetic material هر مادهای که بار مغناطیسی را نگه می دارد بتواند مغناطیسی شود
magnetic tapes پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
magnetic tape پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
tape پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
record گیرندهای که سیگنالهای الکتریکی را به مغناطیسی تبدیل میکند تا داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com