Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 166 (8 milliseconds)
English
Persian
editoress
مدیره روزنامه یامجله
Other Matches
semi monthly
روزنامه یامجله دوهفتگی
offprint
مقاله نقل شده از روزنامه یامجله
editorial board
هئیت مدیره یا کارکنان روزنامه
staffer
مخبر روزنامه سردبیر روزنامه
staffers
مخبر روزنامه سردبیر روزنامه
governess
مدیره
headmistress
مدیره
directrix
مدیره
head mistress
مدیره
lady principal
مدیره
manageress
مدیره
manageresses
مدیره
governesses
مدیره
directress
مدیره
headmistresses
مدیره
administratrix
مدیره
schoolma'am
مدیره مدرسه
matrons
مدیره سرپرستار
matron
مدیره سرپرستار
dame
کدبانو مدیره
dames
کدبانو مدیره
managing committee
هیات مدیره
managing commission
هیات مدیره
administratrix
مدیره تصفیه
board of direcotors
هیئت مدیره
board of directers
هیئت مدیره
board of directors
هیات مدیره
board of directors
هیئت مدیره
schoolmarm
مدیره مدرسه
directorates
هیات مدیره
schoolmistresses
مدیره اموزشگاه
directorate
هیات مدیره
schoolmistress
مدیره اموزشگاه
directorate
هیئت مدیره ستادی
chairman of the board of directors
رئیس هیات مدیره
chairman
رئیس هیات مدیره
chairmen
رئیس هیات مدیره
directors
عضو هیئت مدیره
chief executive officer
[CEO]
[American E]
رئیس هیئت مدیره
directorates
هیئت مدیره ستادی
director
عضو هیئت مدیره
editorial staff
هیئت مدیره یانویسنده
president of the board
[ American E]
رئیس هیئت مدیره
chairman of the board
[of directors/managers]
رئیس هیئت مدیره
supinator
عضله مدیره بخارج
bar council
هیات مدیره کانون وکلا
directorates
مقام ریاست هیئت مدیره
directorate
مقام ریاست هیئت مدیره
chairmen
مدیر رئیس هیئت مدیره
chairman
مدیر رئیس هیئت مدیره
board of
[executive]
directors
هیئت مدیره
[اقتصاد]
[اصطلاح رسمی]
directorate
[of a company]
هیئت مدیره
[اقتصاد]
[اصطلاح رسمی]
to call a meeting of the board of directors
برای شرکت در جلسه هیئت مدیره احضار کردن
to vote somebody on the board of directors
رای دادن به کسی برای عضو هیئت مدیره شدن
the daily paper
روزنامه
journals
روزنامه
papers
روزنامه
papered
روزنامه
journal
روزنامه
papering
روزنامه
newspaper
روزنامه
newspapers
روزنامه
paper
روزنامه
gazetteer
روزنامه نویس
logbook
روزنامه دریاپیمایی
local paper
روزنامه محلی
newsman
روزنامه فروش
journalist
روزنامه نگار
journalists
روزنامه نگار
publicists
روزنامه نگار
publicist
روزنامه نگار
news agent
روزنامه فروش
sportswriter
خبرنگارورزشی روزنامه
paper boy
روزنامه فروش
paper boy
روزنامه رسان
paper boys
روزنامه فروش
paper boys
روزنامه رسان
newsstand
روزنامه فروشی
official jurnal
روزنامه رسمی
official gazette
روزنامه رسمی
newspaper columns
ستونهای روزنامه
news vendor
روزنامه فروش
newsmen
روزنامه فروش
newspaperman
روزنامه فروش
newspaperman
روزنامه نگار
newspapermen
روزنامه نگار
cutting
برش روزنامه
dailies
روزنامه یومیه
daily
روزنامه یومیه
journal
دفتر روزنامه
journals
دفتر روزنامه
newsprint
طبع روزنامه
column
ستون روزنامه
daybook
دفتر روزنامه
day book
دفتر روزنامه
daily news paper
روزنامه یومیه
book of account
دفتر روزنامه
journalism
روزنامه نگاری
columns
ستون روزنامه
editor
سردبیر روزنامه
journalistic
وابسته به روزنامه و روزنامهنگاری
name plates
نام و آرم روزنامه
a newspaper's political affiliation
وابستگی سیاسی روزنامه ها
unit journal
دفتر روزنامه یکان
trade journal
روزنامه یا مجله بازرگانی
journals
دفتر روزنامه یکان
newspapers
روزنامه نگاری کردن
headliner
نویسنده سرمقاله روزنامه
gazette
مجله رسمی روزنامه
purchase journal
دفتر روزنامه خرید
newspaper
روزنامه نگاری کردن
intelligence journal
دفتر روزنامه اطلاعات
news room
اطاق روزنامه خوانی
newsboy
پسر روزنامه فروش
newsstand
دکه روزنامه فروشی
newsprint
ماشین چاپ روزنامه
commonly read paper
روزنامه کثیر الانتشار
newspaperman
صاحب وگرداننده روزنامه
news-stands
جایگاه فروش روزنامه
newspapermen
صاحب وگرداننده روزنامه
sales d.
دفتر فروش روزنامه
news-stand
جایگاه فروش روزنامه
news stand
جایگاه فروش روزنامه
journal
دفتر روزنامه یکان
head line
عنوان سرصفحه روزنامه
tabloids
روزنامه نیم قطع و مصور
he writes for the papers
برای روزنامه هامقاله مینویسد
city article
گزارش مختصرمالی یاتجاری در روزنامه
feuilleton
پاورقی قسمت پایین روزنامه
tabloid
روزنامه نیم قطع و مصور
back issue
نسخه قدیمی مجله یا روزنامه
back copy
نسخه قدیمی مجله یا روزنامه
newsstand
دکه یا کیوسک روزنامه فروشی
shirt-tails
اطلاعاتی که در آخر مقالهی روزنامه افزوده میشو
press campaingn or stunt
مبارزه سیاسی بوسیله مقاله نویسی در روزنامه ها
scraps
عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
scrapping
عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
scrapped
عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
tear sheet
قطعه یا مقاله پاره شده ازمجله یا روزنامه
an open letter
نامهای که بوسیله روزنامه به کسی عنوان شود
scrap
عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
balaam
موادکوتاه برای پرکردن جاهای خالی در روزنامه
there is a rush for the papers
مردم را برای خرید روزنامه هجوم میکنند
shirt-tail
اطلاعاتی که در آخر مقالهی روزنامه افزوده میشو
personals
بندهایی از روزنامه که درباره اشخاص خصوصی نوشته میشود
itemizer
کسیکه مقالات کوچک برای روزنامه تهیه میکند
paragraphist
کسیکه مطلب کوتاه برای روزنامه تهیه میکند
feuilleton
کتاب یامقالهای که بصورت پاورقی در روزنامه چاپ شود
to dismiss
[remove]
the board of managers
مرخص کردن
[معاف کردن]
هیئت مدیره
advertorial
تبلیغ در مجله یا روزنامه که به شکل مقاله معمولی به نظر می رسد
boarded
هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره
board
هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره
papered
ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
papers
ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
papering
ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
paper
ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
penny a liner
کسیکه مقالات ارزان برای روزنامه می فرستد و ازروی سطر شماری پول می گیرد
agony aunt
شخصیکهدر ستونیاز روزنامه مطلبمینویسد کهدر آن پاسخ مشکلات و نامههای خوانندگان طرح میشود
screamer
اگهی درشت وجالب توجه در روزنامه مطالب جالب توجه
personal column
ستون فردی ستون خصوصی در روزنامه
subscribers
مشترک روزنامه وغیره مشترک
subscriber
مشترک روزنامه وغیره مشترک
diarist
روزنامه نگار وقایع نگار
diarists
روزنامه نگار وقایع نگار
journalize
در دفتر روزنامه وارد کردن در دفتر ثبت کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com