Dictiornary-Farsi | مدیر باتهور | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 144 (8 milliseconds)

English	Persian
extrepreneur	مدیر باتهور


Other Matches

tooth and nail	با جرات باتهور
adventures	باتهور مبادرت کردن
adventure	باتهور مبادرت کردن
conductor	مدیر
conductors	مدیر
moderators	مدیر
moderator	مدیر
General manager . Director general .	مدیر کل
administers	:مدیر
warden	مدیر
director generals	مدیر کل
administrators	مدیر
administrator	مدیر
director general	مدیر کل
directors general	مدیر کل
gerent	مدیر
headmasters	مدیر
headmaster	مدیر
stewards	مدیر
steward	مدیر
superintendents	مدیر
superintendent	مدیر
administering	:مدیر
executives	مدیر
administered	:مدیر
manager	مدیر
director	مدیر
managers	مدیر
executive	مدیر
directors	مدیر
administer	:مدیر
head master	مدیر مدرسه
head master	مدیر اموزشگاه
general manager	مدیر باشگاه
file manager	مدیر فایل
extrepreneur	مدیر متهور
adminstrator of state	مدیر ترکه
commissioner	مدیر مسابقات
commissioners	مدیر مسابقات
official receiver	مدیر تصفیه
chief engineer	مدیر ماشین
drop master	مدیر پرش
intendant	مدیر مامورمالی
salaried director	مدیر موفف
sale manager	مدیر فروش
sales manager	مدیر فروش
site engineering	مدیر ساختمان
stage director	مدیر نمایش
works superintendent	مدیر کارخانه
padrone	مدیر ارباب
record manager	مدیر رکورد
project manager	مدیر پروژه
item manager	مدیر اقلام
library manager	مدیر کتابخانه
micro manager	مدیر ریزکامپیوترها
official liquidator	مدیر تصفیه
operation manager	مدیر عملیات
stores manager	مدیر انبارها
personal representative	مدیر ترکه
personnel manager	مدیر استخدام
principal of a school	مدیر اموزشگاه
program manager	مدیر برنامه ها
project manager	مدیر طرحها
project manager	مدیر پروژه ها
trustee	مدیر تصفیه
managing directors	مدیر عامل
impresario	مدیر اپرا
manager	مدیر تیم
managing director	مدیر عامل
impresarios	مدیر اپرا
helmsman	رل دار مدیر
master	مدیر مرشد
mastered	مدیر مرشد
receivers	مدیر تصفیه
receiver	مدیر تصفیه
stage managers	مدیر نمایش
stage manager	مدیر نمایش
masters	مدیر مرشد
trustees	مدیر تصفیه
principal	رئیس مدیر
executive	مدیر عامل
executive	مدیر اجرائی
executives	مدیر اجرائی
executives	مدیر عامل
helmsmen	رل دار مدیر
administrators	مدیر تصفیه
managers	مدیر تیم
liquidator	مدیر تصفیه
administrator	مدیر تصفیه
liquidators	مدیر تصفیه
principals	رئیس مدیر
manager	مدیر مسابقه بوکس
managers	مدیر مسابقه بوکس
proctor	مدیر اجرایی دانشگاه
corporate treasurer	مدیر امور مالی
chairman of the board [of directors/managers]	مدیر عامل [شرکت]
president of the board [ American E]	مدیر عامل [شرکت]
chief executive officer [CEO] [American E]	مدیر عامل [شرکت]
chief financial officer [CFO]	مدیر امور مالی
provisional assignee	مدیر تصفیه موقت
data processing manager	مدیر پردازش داده
dp manager	مدیر داده پردازی
data base manager	مدیر پایگاه داده
computer center manager	مدیر مرکز کامپیوتر
computer center director	مدیر مرکز کامپیوتر
jumpmaster	مدیر پرش چتربازی
master of the court	مدیر دفتر دادگاه
chief clerk of the court	مدیر دفتر دادگاه
maitred'hotel	سرپیشخدمت مدیر مهمانخانه
managerial	مدیر اداره کننده
computer operations manager	مدیر عملیات کامپیوتر
huntsman	مدیر تازیهای شکاری
huntsmen	مدیر تازیهای شکاری
impresario	مدیر اماکن تفریحی ونمایشی
impresarios	مدیر اماکن تفریحی ونمایشی
chairmen	مدیر رئیس هیئت مدیره
president	مدیر یا رئیس مسابقه شمشیربازی
chairman	مدیر رئیس هیئت مدیره
adobe type manager	مدیر انواع فونت ادوبی
presidents	مدیر یا رئیس مسابقه شمشیربازی
registrars	کارمند اداره ثبت مدیر دروس
director	مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
registrar	کارمند اداره ثبت مدیر دروس
directors	مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
entrepreneur	مدیر یک موسسه اقتصادی بزرگ مقاطعه کار
entrepreneurs	مدیر یک موسسه اقتصادی بزرگ مقاطعه کار
decision	مجموعه برنامه هایی که به مدیر کمک میکند با استفاده از تصمیمات
decisions	مجموعه برنامه هایی که به مدیر کمک میکند با استفاده از تصمیمات
plene administravit	دفاع امین یا مدیر ترکه درمقابل دعاوی مطروحه علیه متوفی
drivers	برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device handler	برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device driver	برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
driver	برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
real representative	قائم مقامی حقیقی یا واقعی سمت وراث یا مدیر ترکه نسبت به اموال غیر منقول متوفی
peripheral	مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
executive information system	نرم افزار ساده برای استفاده حاوی اطلاعاتی برای مدیر یا خصوصیاتی از شرکت
master	ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
mastered	ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
masters	ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
headmistress	خانم مدیر خانم رئیس
headmistresses	خانم مدیر خانم رئیس
letters of administration	حکم انتصاب امین ترکه سندی است که به موجب ان سمت مدیر یامدیره ترکه بلاوارث احراز میشود و به وی اختیار قیام به امور راجع به اداره ترکه را میدهد
medical regulator	تنظیم کننده امور بهداشتی مدیر امور بهداشتی