Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (3 milliseconds)
English
Persian
program manager
مدیر برنامه ها
Search result with all words
decision
مجموعه برنامه هایی که به مدیر کمک میکند با استفاده از تصمیمات
decisions
مجموعه برنامه هایی که به مدیر کمک میکند با استفاده از تصمیمات
driver
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
drivers
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device driver
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device handler
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
Other Matches
api
مجموعهای از توابع و دستورات برنامه استاندارد که به برنامه ساز امکان میدهد با برنامه از طریق برنامه کاربردی دیگر واسط شود
automatic programming
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
source
برنامه پیش از ترجمه نوشته شده در زبان برنامه نویسی توسط برنامه نویس
object oriented
روش برنامه نویسی مثل ++C که هر قطعه برنامه به عنوان یک شی که در ارتباط با سایر اشیا است در برنامه به کار می رود
newer
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new-
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newest
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
landing schedule
برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود
swaps
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swapped
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swap
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swopped
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swopping
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swops
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
job
دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند
jobs
دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند
dynamic data exchange
در ویندوز ماکروسافت و OS/2 روشی که در آن دو برنامه فعال می توانند دادههای خود را رد و بدل کنند یک برنامه از سیستم عامل می خواهد تا بین دو برنامه اتصال برقرار کند
modular
بخشهای کوچک نوشته شده در برنامه از کد کامپیوتر که مناسب برنامه سافت یافته است و از برنامه اصلی قابل فراخوانی است
Send To command
دستور منو در منوی فایل یک برنامه کاربری ویندوز که به کاربر امکان ارسال فایل یا داده موجود و در برنامه به برنامه دیگر میدهد
preemptive multitasking
حالت چندکاره که سیستم عامل یک برنامه را برای مدت زمانی اجرا میکند و پس کنترل را به برنامه بعدی میدهد به طوری که برنامه بعدی وقت پردازنده را نخواهد گرفت
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
assembly
1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
applet
1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
managers
مدیر
conductors
مدیر
conductor
مدیر
gerent
مدیر
director
مدیر
administering
:مدیر
administers
:مدیر
administered
:مدیر
General manager . Director general .
مدیر کل
warden
مدیر
executive
مدیر
directors
مدیر
manager
مدیر
administer
:مدیر
stewards
مدیر
moderator
مدیر
headmasters
مدیر
headmaster
مدیر
administrator
مدیر
superintendent
مدیر
superintendents
مدیر
steward
مدیر
administrators
مدیر
moderators
مدیر
director general
مدیر کل
executives
مدیر
director generals
مدیر کل
directors general
مدیر کل
official receiver
مدیر تصفیه
master
مدیر مرشد
micro manager
مدیر ریزکامپیوترها
padrone
مدیر ارباب
works superintendent
مدیر کارخانه
mastered
مدیر مرشد
liquidators
مدیر تصفیه
administrators
مدیر تصفیه
masters
مدیر مرشد
site engineering
مدیر ساختمان
stage director
مدیر نمایش
stores manager
مدیر انبارها
extrepreneur
مدیر متهور
liquidator
مدیر تصفیه
executives
مدیر عامل
administrator
مدیر تصفیه
executive
مدیر عامل
manager
مدیر تیم
adminstrator of state
مدیر ترکه
head master
مدیر مدرسه
commissioners
مدیر مسابقات
managing directors
مدیر عامل
chief engineer
مدیر ماشین
operation manager
مدیر عملیات
executives
مدیر اجرائی
managers
مدیر تیم
managing director
مدیر عامل
executive
مدیر اجرائی
trustee
مدیر تصفیه
trustees
مدیر تصفیه
commissioner
مدیر مسابقات
item manager
مدیر اقلام
file manager
مدیر فایل
library manager
مدیر کتابخانه
drop master
مدیر پرش
extrepreneur
مدیر باتهور
project manager
مدیر طرحها
project manager
مدیر پروژه ها
project manager
مدیر پروژه
helmsman
رل دار مدیر
principals
رئیس مدیر
principal
رئیس مدیر
general manager
مدیر باشگاه
principal of a school
مدیر اموزشگاه
intendant
مدیر مامورمالی
receivers
مدیر تصفیه
receiver
مدیر تصفیه
head master
مدیر اموزشگاه
stage managers
مدیر نمایش
stage manager
مدیر نمایش
personnel manager
مدیر استخدام
personal representative
مدیر ترکه
official liquidator
مدیر تصفیه
salaried director
مدیر موفف
sales manager
مدیر فروش
impresario
مدیر اپرا
sale manager
مدیر فروش
impresarios
مدیر اپرا
record manager
مدیر رکورد
helmsmen
رل دار مدیر
managerial
مدیر اداره کننده
manager
مدیر مسابقه بوکس
data base manager
مدیر پایگاه داده
managers
مدیر مسابقه بوکس
data processing manager
مدیر پردازش داده
proctor
مدیر اجرایی دانشگاه
corporate treasurer
مدیر امور مالی
chief financial officer
[CFO]
مدیر امور مالی
provisional assignee
مدیر تصفیه موقت
dp manager
مدیر داده پردازی
computer center manager
مدیر مرکز کامپیوتر
master of the court
مدیر دفتر دادگاه
chief clerk of the court
مدیر دفتر دادگاه
computer center director
مدیر مرکز کامپیوتر
computer operations manager
مدیر عملیات کامپیوتر
huntsman
مدیر تازیهای شکاری
maitred'hotel
سرپیشخدمت مدیر مهمانخانه
huntsmen
مدیر تازیهای شکاری
chief executive officer
[CEO]
[American E]
مدیر عامل
[شرکت]
jumpmaster
مدیر پرش چتربازی
president of the board
[ American E]
مدیر عامل
[شرکت]
chairman of the board
[of directors/managers]
مدیر عامل
[شرکت]
impresarios
مدیر اماکن تفریحی ونمایشی
president
مدیر یا رئیس مسابقه شمشیربازی
presidents
مدیر یا رئیس مسابقه شمشیربازی
impresario
مدیر اماکن تفریحی ونمایشی
adobe type manager
مدیر انواع فونت ادوبی
chairmen
مدیر رئیس هیئت مدیره
chairman
مدیر رئیس هیئت مدیره
businesses
مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند.
sequential
حالتی که هر دستور برنامه در برنامه در محلهای پیاپی ذخیره شده اند
source computer
کامپیوتری که برای ترجمه یک برنامه منبع به برنامه مقصود بکار می رود
compiler
نرم افزاری که برنامه کد گذاری شده را به برنامه با کد ماشین تبدیل میکند
business
مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند.
supervisory
برنامه اصلی در سیستم کامپیوتری که اجرای تعبیر برنامه ها را کنترل میکند
goto
دستور برنامه نویسی که جهش به نقط ه یا تابعی دیگر در برنامه دارد
executives
برنامه اصلی در سیستم کامپیوتر که اجرای سایر برنامه ها را کنترل میکند
executive
برنامه اصلی در سیستم کامپیوتر که اجرای سایر برنامه ها را کنترل میکند
parameter
استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی
iterative routine
حلقه یا مجموعه دستورات در برنامه که تکرار می شوند تا برنامه کامل شود
scheduled wave
امواج برنامه ریزی شده حرکات اب خاکی موج طبق برنامه
iterate
حلقه یا مجموعه دستورات در برنامه که تکرار می شوند تا برنامه کامل شود
parameters
استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی
developments
مجموعه برنامه هایی که به برنامه نویس امکان نوشتن ویرایش
diagnostics
تابعی در کامپایلر که به برنامه نویس کمک میکندخطاهای کد برنامه را بیابد
synthetic address
زبان برنامه نویسی که برنامه اصلی به آن نوشته شده است
stopped
دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
calling
مجموعهای از دستورات برنامه برای اجرای مستقیم از زیر برنامه
stops
دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
subprogram
1-زیر تابع در یک برنامه . 2-برنامهای که با برنامه اصلی فراخوانی شود
stopping
دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
stop
دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
development
مجموعه برنامه هایی که به برنامه نویس امکان نوشتن ویرایش
coding
صفحه چاپی مخصوص که برنامه نویس دستورات کد گذاری نوعی برنامه را می نویسد
optimum schedule
مطلوبترین برنامه اجرائی برنامه ایکه مخارج پروژه رابه حداقل می رساند
statement
دستور برنامه که کنترل برنامه را طبق خروجی یکرویداد مجدداگ هدایت کند
dropped
دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
main line program
بخشی از یک برنامه که ترتیب اجرای سایر واحدهای موجوددر برنامه را کنترل میکند
pl/m
زبان برنامه نویسی که برای برنامه ریزی کردن ریزکامپیوترها بکار می رود
toolkit
مجموعه توابعی که به برنامه نویس درنوشتن و رفع اشکال برنامه کمک میکند
function
مجموعهای از دستورات برنامه کامپیوتری در برنامه اصلی که کار خاصی را انجام می دهند
functions
مجموعهای از دستورات برنامه کامپیوتری در برنامه اصلی که کار خاصی را انجام می دهند
object oriented
زبان برنامه نویسی که برای برنامه نویس شی گرا مثل C++ به کار می رود
drop
دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
dropping
دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
drops
دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
concurrent
اجرای چنیدین برنامه همزمان با اجرا کردن هر بخش کوچک از برنامه به نوبت
source language
1-زبانی که برنامه در ابتدا به آن نوشته شده است .2-زبان برنامه پیش از ترجمه
dynamic link library
در ویندوز ماکروسافت و OS/2 کتابخانه برنامه ها که از طریق برنامه اصلی قابل فراخوانی است
functioned
مجموعهای از دستورات برنامه کامپیوتری در برنامه اصلی که کار خاصی را انجام می دهند
conditional
دستور برنامه سازی که جهش به بخشی از برنامه میکند در صورت برقراری شرطی
statements
دستور برنامه که کنترل برنامه را طبق خروجی یکرویداد مجدداگ هدایت کند
compiles
تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
chapters
بخشی از برنامه اصلی که به تنهایی قابل اجراست و نیازی به بقیه برنامه ندارد
compile
تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
compiling
تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
drags
به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود
debugger
نرم افزاری که به برنامه نویس کمک میکند خطاهای برنامه را پیدا کند
c
زبان برنامه نویسی سطح بالا برای برنامه نویس ساخت یافته
dragged
به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود
drag
به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود
compiled
تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
chapter
بخشی از برنامه اصلی که به تنهایی قابل اجراست و نیازی به بقیه برنامه ندارد
helps
تابعی در برنامه یا سیستم که حاوی اطلاعات مفید درباره برنامه استفاده شده است
section
بخشی از برنامه اصلی که مستقل اجرا میشود وبدون نیاز به اجرای بقیه برنامه
transfers
دستور برنامه نویسی که حاوی جهش به بخشی از برنامه است در صورتی که وضعی رخ دهد
help
تابعی در برنامه یا سیستم که حاوی اطلاعات مفید درباره برنامه استفاده شده است
helped
تابعی در برنامه یا سیستم که حاوی اطلاعات مفید درباره برنامه استفاده شده است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com