Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English
Persian
dp manager
مدیر داده پردازی
Other Matches
dp
داده پردازی
data processing
داده پردازی
scientific data processing
داده پردازی علمی
distributed data processing
داده پردازی توزیعی
data processing center
مرکز داده پردازی
business data processing
داده پردازی تجاری
businedd data processing
داده پردازی تجاری
rated through put
ماکزیمم توان عملیاتی ممکن برای یک دستگاه داده پردازی
data processing manager
مدیر پردازش داده
data base manager
مدیر پایگاه داده
enquiry
تقاضا برای داده یا اطلاع از وسیله یا پایگاه داده . دستیابی به داده در حافظه کامپیوتر بدون تغییر داده
post processing
پس پردازی
supererogation
بس پردازی
crystal pulling
بلور پردازی
symbolism
نشان پردازی
preprocessing
پیش پردازی
priority processing
اولویت پردازی
ideation
اندیشه پردازی
reminiscences
خاطره پردازی
Verbosity. Rhetoric.
عبارت پردازی
multiprocessing
چند پردازی
head in the clouds
<idiom>
رویا پردازی
batch processing
دسته پردازی
data processing center
مرکزداده پردازی
symbolization
نماد پردازی
list processing
لیست پردازی
image processing
تصویر پردازی
circumstantiality
حاشیه پردازی
file processing
پرونده پردازی
naturalism
طبیعت پردازی
exocathection
برون پردازی
endocathection
به خود پردازی
theorization
نظریه پردازی
reminiscence
خاطره پردازی
phraseology
عبارت پردازی
Synectics
بدیعه پردازی
document processing
متن پردازی
rhythmization
نواخت پردازی
call processing
فراخوان پردازی
teleprocessing
دور پردازی
supererogatory
وابسته به بس پردازی
pseudologia fantastica
دروغ پردازی
parallelled
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallel
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
paralleling
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
paralleled
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
paralleled
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
paralleling
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallel
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallelled
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallelling
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallelling
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallels
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallels
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
source
حرکت داده بین دو شبکه که داده را با Taken بررسی میکند و داده را به ایستگاه صحیح می فرستد
search
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
searching storage
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
searched
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
searches
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
searchingly
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
fantasize
وهم پردازی کردن
setting
گیرش صحنه پردازی
yarns
افسانه پردازی کردن
fantasized
وهم پردازی کردن
locution
سبک عبارت پردازی
fantasises
وهم پردازی کردن
settings
گیرش صحنه پردازی
list processing langauge
زبان لیست پردازی
wordprocessing program
برنامه واژه پردازی
fantasizes
وهم پردازی کردن
fantasizing
وهم پردازی کردن
versification
شاعری قافیه پردازی
logomachy
بازی واژه پردازی
fantasised
وهم پردازی کردن
multiprocessing system
سیستم چند پردازی
fantasising
وهم پردازی کردن
oratory
فن خطابه سخن پردازی
verbiage
درازگویی سخن پردازی
locutions
سبک عبارت پردازی
hypergnosia
نکته پردازی بیمارگون
hypergnosis
نکته پردازی بیمارگون
edp manager
مدیرداده پردازی الکترونیکی
yarn
افسانه پردازی کردن
bribing
رشوه پردازی پرداخت نامشروع
bribe
رشوه پردازی پرداخت نامشروع
indemnification
تاوان پردازی جبران زیان
bribed
رشوه پردازی پرداخت نامشروع
bribes
رشوه پردازی پرداخت نامشروع
She takes great care of her appearance
خیلی بسرو وضع خود می پردازی
tail
داده تشخیص داده شده در انتهای لیست داده
tailed
داده تشخیص داده شده در انتهای لیست داده
data processing
پبشرفت تدریجی داده ها فرایند داده ها روند داده ها
tails
داده تشخیص داده شده در انتهای لیست داده
data preparation
امایش داده ها اماده سازی داده مهیاسازی داده ها
privacy
قانونی که کاربران غیر محغاز نمیتوانند درباره افراد خصوصی از پایگاه داده ها داده دریافت کنند یا هر شخص فقط میتواند اطلاعات مربوط به خودش را در پایگاه داده بداند
managers
مدیر
administers
:مدیر
administering
:مدیر
manager
مدیر
administered
:مدیر
administer
:مدیر
executive
مدیر
executives
مدیر
warden
مدیر
General manager . Director general .
مدیر کل
directors
مدیر
director
مدیر
conductors
مدیر
headmasters
مدیر
administrators
مدیر
moderator
مدیر
administrator
مدیر
directors general
مدیر کل
director generals
مدیر کل
gerent
مدیر
director general
مدیر کل
moderators
مدیر
conductor
مدیر
headmaster
مدیر
steward
مدیر
stewards
مدیر
superintendent
مدیر
superintendents
مدیر
mastered
مدیر مرشد
head master
مدیر اموزشگاه
stage managers
مدیر نمایش
stage manager
مدیر نمایش
managing director
مدیر عامل
head master
مدیر مدرسه
managing directors
مدیر عامل
receiver
مدیر تصفیه
helmsmen
رل دار مدیر
helmsman
رل دار مدیر
manager
مدیر تیم
trustee
مدیر تصفیه
trustees
مدیر تصفیه
drop master
مدیر پرش
extrepreneur
مدیر متهور
extrepreneur
مدیر باتهور
managers
مدیر تیم
master
مدیر مرشد
file manager
مدیر فایل
masters
مدیر مرشد
receivers
مدیر تصفیه
chief engineer
مدیر ماشین
stage director
مدیر نمایش
works superintendent
مدیر کارخانه
project manager
مدیر طرحها
program manager
مدیر برنامه ها
principal of a school
مدیر اموزشگاه
personnel manager
مدیر استخدام
personal representative
مدیر ترکه
principals
رئیس مدیر
principal
رئیس مدیر
project manager
مدیر پروژه
stores manager
مدیر انبارها
site engineering
مدیر ساختمان
sales manager
مدیر فروش
project manager
مدیر پروژه ها
sale manager
مدیر فروش
salaried director
مدیر موفف
impresario
مدیر اپرا
impresarios
مدیر اپرا
record manager
مدیر رکورد
padrone
مدیر ارباب
operation manager
مدیر عملیات
official liquidator
مدیر تصفیه
administrator
مدیر تصفیه
official receiver
مدیر تصفیه
executives
مدیر عامل
executives
مدیر اجرائی
executive
مدیر عامل
general manager
مدیر باشگاه
executive
مدیر اجرائی
micro manager
مدیر ریزکامپیوترها
library manager
مدیر کتابخانه
item manager
مدیر اقلام
administrators
مدیر تصفیه
liquidator
مدیر تصفیه
intendant
مدیر مامورمالی
liquidators
مدیر تصفیه
commissioner
مدیر مسابقات
commissioners
مدیر مسابقات
adminstrator of state
مدیر ترکه
CD
دیسک درایوی که به کامپیوتراجازه میدهد داده ذخیره شده روی ROM-CD را بخواند داده خوان از یک اشعه لیزر برای خواندن الگوهای سطح ROM-CD استفاده میکند که معرف بیت داده هستند
CDs
دیسک درایوی که به کامپیوتراجازه میدهد داده ذخیره شده روی ROM-CD را بخواند داده خوان از یک اشعه لیزر برای خواندن الگوهای سطح ROM-CD استفاده میکند که معرف بیت داده هستند
manager
مدیر مسابقه بوکس
maitred'hotel
سرپیشخدمت مدیر مهمانخانه
managerial
مدیر اداره کننده
computer center manager
مدیر مرکز کامپیوتر
chief clerk of the court
مدیر دفتر دادگاه
jumpmaster
مدیر پرش چتربازی
master of the court
مدیر دفتر دادگاه
president of the board
[ American E]
مدیر عامل
[شرکت]
computer center director
مدیر مرکز کامپیوتر
managers
مدیر مسابقه بوکس
proctor
مدیر اجرایی دانشگاه
huntsmen
مدیر تازیهای شکاری
chief financial officer
[CFO]
مدیر امور مالی
provisional assignee
مدیر تصفیه موقت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com