Dictiornary-Farsi | مراسم دفن و کفن و دعای ختم | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 97 (7 milliseconds)

English	Persian
last rites	مراسم دفن و کفن و دعای ختم


Other Matches

vigils	دعای شب
vigil	دعای شب
blessing	دعای خیر
benison	دعای خیر
supererogatory prayer	دعای نافله
the loard's prayer	دعای خداوند
the loard's prayer	دعای ربانی
blessings	دعای خیر
benedictions	دعای خیر
Lord's Prayer	دعای خداوند
benediction	دعای خیر
gracing	دعای فیض و برکت
deprecation	دعای بخشش یاشفاعت
confiscator	دعای اعتراف نامه
benediction	دعای اختتام برکت
confiscator	دعای اعتراف بگناهان
graces	دعای فیض و برکت
graced	دعای فیض و برکت
grace	دعای فیض و برکت
benedictions	دعای اختتام برکت
post communion	دعای بعد از عشاء ربانی
blessings	دعای پیش از غذا نعمت
blessing	دعای پیش از غذا نعمت
benedicite	دعای برکت قبل از غذا
white paternoster	دعای نگهداری ازشر روح پلید
paternosters	دعای ربانی یا دعایی که عیسی تعلیم داده
paternoster	دعای ربانی یا دعایی که عیسی تعلیم داده
they gave him a fine sendoff	ایین بدرود راباوی بجااوردندبرایش دعای خیرکردند
to say grace	دعای سپاسگزاری کردن پیش ازخوراک یاپس ازان
kyrie	دعای مناجاتی که با کلمات >ای خداوند بر مارحم فرما<اغاز میشود
rituals	مراسم
ceremony	مراسم
ceremonies	مراسم
burial service	مراسم دفن
funerals	مراسم دفن
exequies	مراسم تدفین
goblet	جام [در مراسم]
morning parade	مراسم صبحگاه
ceremonies	مراسم نظامی
ceremony	مراسم نظامی
funeral	مراسم دفن
pageant	مراسم مجلل
chalice	جام [در مراسم]
pageants	مراسم مجلل
mass	مراسم عشاء ربانی
funerals	مراسم تشییع جنازه
Commemoration services were held .	مراسم یاد بودانجام شد
rite	مراسم تشریفات مذهبی
funeral	مراسم تشییع جنازه
masses	مراسم عشاء ربانی
karma	سرنوشت مراسم دینی
goblet	گیلاس شراب [در مراسم]
calebrate	بجا اوردن مراسم
chalice	گیلاس شراب [در مراسم]
general muster	مراسم اجتماعی عمومی
sacramental	وابسته به مراسم مذهبی
massing	مراسم عشاء ربانی
funerary	وابسته به مراسم تشییع جنازه
betroth	مراسم نامزدی بعمل اوردن
personal salute	مراسم سلام افراد برجسته
christening	مراسم تعمید ونامگذاری بچه
solemnity	ایین تشریفات مراسم سنگین
To perform the marriage ceremony.	مراسم عقد راجاری کردن
side honors	مراسم ادای احترام در میزپاس
swear in	با مراسم تحلیف وارد کردن
check-in	نام نویسی کردن مراسم ورود
check in	نام نویسی کردن مراسم ورود
events to mark the Day of German Unity	مراسم به مناسبت روز یگانگی آلمان
check-ins	نام نویسی کردن مراسم ورود
guard mount	مراسم تعویض پاسدار قدیم یاجدید
communicants	اشخاصیکه مراسم عشاء ربانی را انجام میدهند
communicant	اشخاصیکه مراسم عشاء ربانی را انجام میدهند
The ceremony concluded with the recital of an apropos poem.	مراسم با تلاوت شعر شایسته به پایان رسید.
sacramentalism	اعتقاد به پیروی از مراسم دینی جهت رستگاری
Langhing is improper at a funeral.	خندیدن در مراسم تدفین کار صحیحی نیست
taperer	حامل شمع در مراسم مذهبی باریک کننده
burials	زیر خاک کردن مراسم تدفین کفن و دفن
burial	زیر خاک کردن مراسم تدفین کفن و دفن
accolades	سختی مراسم اعطای منصب شوالیه یا سلحشوری و یاشهسواری
last rites	مراسم مذهبی که کمی پیش از مرگ انجام میشود
accolade	سختی مراسم اعطای منصب شوالیه یا سلحشوری و یاشهسواری
blessed sacrament	مراسم عشاء ربانی که با نان وشراب برگزار میشود
bar mitzvah	پسریهودی که وارد 31 سالگی شده و باید مراسم مذهبی رابجا اورد
bar mitzvahs	پسریهودی که وارد 31 سالگی شده و باید مراسم مذهبی رابجا اورد
yule log	کنده بزرگی که شب میلادبمناسبت اغاز مراسم عید دربخاری منزل گذارند
funeral home	محلی که دران مرده را جهت انجام مراسم تدفین یا سوزاندن اماده میکنند
altar-rail	[نرده ای در جلو محراب کلیسا کشیش برگزار کننده ی مراسم را از سایر عبادت کنندگان جدا می کند.]
exequy	مراسم تشییع جنازه مشایعت کنندگان جنازه مجلس ترحیم
informally	بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
evening parade	رژه شامگاه مراسم شامگاه
retreats	مراسم شامگاه شیپور شامگاه
retreating	مراسم شامگاه شیپور شامگاه
retreated	مراسم شامگاه شیپور شامگاه
retreat	مراسم شامگاه شیپور شامگاه
divorsement	طلاق یا مراسم طلاق
landscape carpet	فرش دور نما [فرش چشم انداز] [عده ای آن را طرح گورستان می نامند با عقیده به اینکه این طرح در مراسم تدفین بکار می رفته است. نمای کلی فرش جلوه ای از خانه ها و درختان و حالت عادی زندگی را نشان داده.]