Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 71 (1 milliseconds)
English
Persian
morning parade
مراسم صبحگاه
Other Matches
reveille
صبحگاه
morning parade
صبحگاه
a.m
صبحگاه
post flag
پرچم میدان صبحگاه
ceremony
مراسم
ceremonies
مراسم
rituals
مراسم
exequies
مراسم تدفین
ceremonies
مراسم نظامی
ceremony
مراسم نظامی
pageant
مراسم مجلل
pageants
مراسم مجلل
burial service
مراسم دفن
funerals
مراسم دفن
funeral
مراسم دفن
chalice
جام
[در مراسم]
goblet
جام
[در مراسم]
general muster
مراسم اجتماعی عمومی
chalice
گیلاس شراب
[در مراسم]
sacramental
وابسته به مراسم مذهبی
Commemoration services were held .
مراسم یاد بودانجام شد
goblet
گیلاس شراب
[در مراسم]
mass
مراسم عشاء ربانی
karma
سرنوشت مراسم دینی
rite
مراسم تشریفات مذهبی
massing
مراسم عشاء ربانی
funerals
مراسم تشییع جنازه
calebrate
بجا اوردن مراسم
masses
مراسم عشاء ربانی
funeral
مراسم تشییع جنازه
To perform the marriage ceremony.
مراسم عقد راجاری کردن
christening
مراسم تعمید ونامگذاری بچه
solemnity
ایین تشریفات مراسم سنگین
betroth
مراسم نامزدی بعمل اوردن
personal salute
مراسم سلام افراد برجسته
funerary
وابسته به مراسم تشییع جنازه
swear in
با مراسم تحلیف وارد کردن
side honors
مراسم ادای احترام در میزپاس
events to mark the Day of German Unity
مراسم به مناسبت روز یگانگی آلمان
check-ins
نام نویسی کردن مراسم ورود
guard mount
مراسم تعویض پاسدار قدیم یاجدید
check in
نام نویسی کردن مراسم ورود
last rites
مراسم دفن و کفن و دعای ختم
check-in
نام نویسی کردن مراسم ورود
communicant
اشخاصیکه مراسم عشاء ربانی را انجام میدهند
communicants
اشخاصیکه مراسم عشاء ربانی را انجام میدهند
taperer
حامل شمع در مراسم مذهبی باریک کننده
sacramentalism
اعتقاد به پیروی از مراسم دینی جهت رستگاری
Langhing is improper at a funeral.
خندیدن در مراسم تدفین کار صحیحی نیست
The ceremony concluded with the recital of an apropos poem.
مراسم با تلاوت شعر شایسته به پایان رسید.
blessed sacrament
مراسم عشاء ربانی که با نان وشراب برگزار میشود
last rites
مراسم مذهبی که کمی پیش از مرگ انجام میشود
burials
زیر خاک کردن مراسم تدفین کفن و دفن
burial
زیر خاک کردن مراسم تدفین کفن و دفن
accolade
سختی مراسم اعطای منصب شوالیه یا سلحشوری و یاشهسواری
accolades
سختی مراسم اعطای منصب شوالیه یا سلحشوری و یاشهسواری
bar mitzvah
پسریهودی که وارد 31 سالگی شده و باید مراسم مذهبی رابجا اورد
bar mitzvahs
پسریهودی که وارد 31 سالگی شده و باید مراسم مذهبی رابجا اورد
yule log
کنده بزرگی که شب میلادبمناسبت اغاز مراسم عید دربخاری منزل گذارند
funeral home
محلی که دران مرده را جهت انجام مراسم تدفین یا سوزاندن اماده میکنند
altar-rail
[نرده ای در جلو محراب کلیسا کشیش برگزار کننده ی مراسم را از سایر عبادت کنندگان جدا می کند.]
exequy
مراسم تشییع جنازه مشایعت کنندگان جنازه مجلس ترحیم
informally
بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
retreats
مراسم شامگاه شیپور شامگاه
retreating
مراسم شامگاه شیپور شامگاه
retreat
مراسم شامگاه شیپور شامگاه
evening parade
رژه شامگاه مراسم شامگاه
retreated
مراسم شامگاه شیپور شامگاه
divorsement
طلاق یا مراسم طلاق
landscape carpet
فرش دور نما
[فرش چشم انداز]
[عده ای آن را طرح گورستان می نامند با عقیده به اینکه این طرح در مراسم تدفین بکار می رفته است. نمای کلی فرش جلوه ای از خانه ها و درختان و حالت عادی زندگی را نشان داده.]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com