English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English Persian
observant مراعات کننده
Other Matches
heed مراعات
heeding مراعات
heeds مراعات
ovservation مراعات
regard مراعات
regarded مراعات
regards مراعات
heeded مراعات
spacing مراعات فواصل
observable قابل مراعات
considerations توجه مراعات
consideration توجه مراعات
irrespective بدون مراعات
symmetry مراعات نظیر تشابه
face-saving مراعات کنندهی فواهر
rhythmicity مراعات وزن شعری
unmorality عدم مراعات اصول اخلاقی
sanitation مراعات اصول بهداشت بهسازی
precisian شخص دقیق در مراعات قواعداخلاقی ومذهبی
free love عشق ورزی ومجامعت بدون مراعات ایین ازدواج
propriety قواعد متداول ومرسوم رفتارواداب سخن مراعات اداب نزاکت
legalism رستگاری از راه نیکوکاری افراط در مراعات قانون اصول قانون پرستی
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
observe مراعات کردن مشاهده کردن
observed مراعات کردن مشاهده کردن
observes مراعات کردن مشاهده کردن
observing مراعات کردن مشاهده کردن
antinomian مخالفین اصول اخلاقی فرقهای از مسیحیان که مخالف مراعات اصول اخلاقی بودند و اعتقادداشتند که خداوند در همه حال نسبت به مسیحیان لطف دارد
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumper شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers شوت کننده با پرش پرش کننده
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
thinner کم کننده
prattfall پچ پچ کننده
renunciant رد کننده
skittish رم کننده
prater پچ پچ کننده
rebutter رد کننده
doer کننده
bandwidth یچ کننده
solvents اب کننده
solvent اب کننده
fillet پر کننده
filleted پر کننده
filleting پر کننده
fillets پر کننده
attacking تک کننده
whisperer پچ پچ کننده
noncommittal رد کننده
ear-splitting کر کننده
fizzy کف کننده
catterer پچ پچ کننده
hoppers لی لی کننده
trackers پی کننده
puffer پف کننده
refutatory رد کننده
refutative رد کننده
bender خم کننده
jaberer پچ پچ کننده
tracker پی کننده
refuser رد کننده
benders خم کننده
doers کننده
commulator یک سو کننده
renunciant کننده
fluxing oil اب کننده
bidders کننده
swooner غش کننده
mauler له کننده
deflective کج کننده
squelcher له کننده
surfy کف کننده
repudiationist رد کننده
mumbler من من کننده
mitigatory کم کننده
crepitant خش خش کننده
squasher له کننده
crusher له کننده
sensor حس کننده
bidder کننده
spurner رد کننده
mitigative کم کننده
deletive حک کننده
wheezier خس خس یا خر خر کننده
solver حل کننده
percutient دق کننده
wheeziest خس خس یا خر خر کننده
wheezy خس خس یا خر خر کننده
attenuant اب کننده
abjurer or abjuror کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com