Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
bathymetric
مربوط باندازه گیری عمق وابسته به ژرفاسنجی
Other Matches
life-size
باندازه شخص زنده باندازه طبیعی
life size
باندازه شخص زنده باندازه طبیعی
copulatory
مربوط بجفت گیری
gubernatorial
مربوط به حکمران وابسته به فرماندار
sounded
ژرفاسنجی کردن
soundest
ژرفاسنجی کردن
sounds
ژرفاسنجی کردن
sound
ژرفاسنجی کردن
halieutic
وابسته به ماهی گیری
copulative
وابسته به جفت گیری مقاربتی
elocutionary
وابسته بشیوه سخنوری مربوط بحسن تقریر
anthropological
وابسته بانسان شناسی مربوط بطبیعت انسانی
peroneal
وابسته به نازک نی مربوط بقسمت خارجی ساق پا
phlogistic
وابسته به اصل اتش مربوط به اماس وتب
ethnological
وابسته به نژادشناسی مربوط بعلم طوایف بشر
incestuous
وابسته به جفت گیری جانوران از یک جنس
archeologic
وابسته به باستان شناسی مربوط بعلم اثار قدیم
genetic
وابسته به پیدایش یا اصل هر چیز مربوط به تولید و وراثت
hygeian
وابسته به دارگونهء تندرستی مربوط به رب النوع صحت بهداشت
anthropometric
وابسته به مبحث اندازه گیری بدن انسان
occasional
وابسته به فرصت یا موقعیت مربوط به بعضی از مواقع یاگاه و بیگاه
macrurous
مربوط به دسته دم درازان از سخت پوستان وابسته به خرچنگهای دریایی
bacteriologic
مربوط به میکرب شناسی وابسته به باکتری شناسی
pugilistic
وابسته به مشت بازی مربوط به مشت زنی
within
باندازه
enow
باندازه
pint-size
باندازه سرسنجاق
thimbleful
باندازه یک انگشتانه
pint size
باندازه سرسنجاق
thimblefuls
باندازه یک انگشتانه
handsbreadth
باندازه کف دست
handbreadth
باندازه کف دست
spoonful
باندازه یک قاشق
pipeful
باندازه یک پیپ پر
enough
بقدرکفایت باندازه
spoonfuls
باندازه یک قاشق
skinful
باندازه یک خیک پر
pint sized
باندازه سر سنجاق
quantum libet or placet
باندازه لازم
snug
گرم ونرم باندازه
it is the size of a sparrow
باندازه یک گنجشک است
finger
باندازه یک انگشت میله برامدگی
thumbnail
هر چیزی که باندازه ناخن باشد
It is not deep enough.
باندازه کافی گود نیست
thumbnails
هر چیزی که باندازه ناخن باشد
fingers
باندازه یک انگشت میله برامدگی
adequately
باندازه کافی چنانکه تکافو نماید
microprint
کپیه ورونوشت باندازه کوچک تر از اصل
misifit
جامه یا چیز دیگری که باندازه کسی در نیاید
mock up
مدلی باندازه طبعی وکامل برای مطالعه وازمایش
program loans
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
victual
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
bioclimatic
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
elevation guidance
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
auditory
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
He's a wet blanket.
او
[مرد]
آدم روح گیری
[نا امید کننده ای یا ذوق گیری]
است.
phallic
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
supervisory
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic
مربوط به صدا مربوط به سامعه
olympian
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
choral
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
xenial
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
phylar
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
sothic
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
vehicular
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
puritanical
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
rectal
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
kinetic
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cliquy
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquey
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
monarchic
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
civil appropriation
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
full scale
باندازه کامل بمقیاس کامل
his severity relaxed
از سخت گیری خود کاست سخت گیری وی کمتر شد
frontal
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
zygose
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sister services
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
digamy
دو زن گیری دو شوهر گیری
formulae
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
with the utmost rigour
با کمال سخت گیری با سخت گیری هر چه بیشتر
measuring converter
مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
stream gaging
اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
Neanderthal
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
hypobaric
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
associating
وابسته وابسته کردن
associates
وابسته وابسته کردن
associate
وابسته وابسته کردن
associated
وابسته وابسته کردن
compression molding process
فرایند قالب گیری تراکمی طریقه قالب گیری تراکمی
point voting system
سیستم رای گیری عددی سیستم رای گیری امتیازی
poplitaeal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
popliteal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
declinating station
ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
torsionmeter
وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
life cycle hypothesis
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
affined
مربوط
vespertinal
مربوط به شب
correspondent
مربوط به
correspondents
مربوط به
germane
مربوط
caprine
مربوط به بز
curatorial
مربوط به
coordinate
مربوط
pertinent
مربوط به
apposite
مربوط
pertaining
مربوط به
proper
مربوط
relevant
مربوط
as for
مربوط به
cretaceous
مربوط به گچ
coherent
مربوط
related
مربوط
hydraulic
مربوط به اب
irrelevant
نا مربوط
condequent
مربوط
for
مربوط به
lineal
مربوط به خط
eight bit system
مربوط به یک
pertinent
مربوط
pertinenet
مربوط
goidelic
مربوط بسلت
mammary
مربوط به پستان
commisural
مربوط به درزوپیوندگاه
vermian
مربوط به کرم
speculative
مربوط به اندیشه
aeronautical
مربوط به فضانوردی
janitorial
مربوط به فراشی
familial
مربوط به خانواده
corresponsive
مربوط بیکدیگر
fistulous
مربوط به ناسور
dictoral
مربوط به دکتری
nautical
مربوط به کشتیرانی
larcenous
مربوط به دزدی
baronial
مربوط به بارون
circumstantial
مربوط به موقعیت
Americans
مربوط بامریکا
acrobatic
مربوط به بندبازی
four dimensional
مربوط به بعدچهارم
material
مربوط جسم
numerical
مربوط به اعداد
commercial
مربوط به تجارت
typographic
مربوط به چاپ
anal
مربوط به مقعد
collegial
مربوط به دانشکده
textual
مربوط به متن یا نص
posted
مربوط به پست
glyptic
مربوط به حکاکی
posts
مربوط به پست
military
مربوط به نظام
mammary
مربوط به پستانداران
centenarians
مربوط به قرن
ovarian
مربوط به تخمدان
post
مربوط به پست
self-
مربوط به خود
municipal
مربوط به شهرداری
ghostly
مربوط به روح
materials
مربوط جسم
post-
مربوط به پست
centenarian
مربوط به قرن
attached
مربوط متعلق
valedictory
مربوط به خداحافظی
computational
مربوط به یک محاسبه
American
مربوط بامریکا
geriatric
مربوط به پیری
hydropic
مربوط به استسقاء
hydrographic
مربوط به اب نگاری
meteorological
مربوط به هواسنجی
horsy
مربوط به اسب
domiciliary
مربوط به خانه
pyric
مربوط به سوختن
divisional
مربوط به تقسیم
hominoid
مربوط به بشر
thermal
مربوط به گرما
hydrostatic
مربوط به فشار اب
genethliac
مربوط به طالع
garlicky
مربوط به سیر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com