English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
aegean مربوط بدریای اژه
Other Matches
caribbean وابسته بدریای کاریب
davy crocket موشک دریا بدریای دیوی کروکت
mediterranean وابسته بدریای مدیترانه دریای مدیترانه
program loans قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
victual مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
bioclimatic مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
elevation guidance دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
genital مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
supervisory مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustic مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical مربوط به صدا مربوط به سامعه
distance angle زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
civil appropriation اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
formula مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
caprine مربوط به بز
pertinent مربوط به
coordinate مربوط
condequent مربوط
eight bit system مربوط به یک
correspondent مربوط به
pertinenet مربوط
vespertinal مربوط به شب
as for مربوط به
curatorial مربوط به
cretaceous مربوط به گچ
pertinent مربوط
correspondents مربوط به
apposite مربوط
germane مربوط
irrelevant نا مربوط
lineal مربوط به خط
relevant مربوط
affined مربوط
for مربوط به
hydraulic مربوط به اب
coherent مربوط
related مربوط
proper مربوط
pertaining مربوط به
affiliated مربوط ساختن
prospective مربوط به اینده
computational مربوط به یک محاسبه
calligraphic مربوط به خطاطی
affiliates مربوط ساختن
parental مربوط به والدین
caloric مربوط به کالری
commisural مربوط به درزوپیوندگاه
collegial مربوط به دانشکده
glyptic مربوط به حکاکی
arbitral مربوط به حکمیت
chromatic مربوط به رنگها
chromic مربوط به کرومیوم
churchly مربوط به کلیسا
affiliate مربوط ساختن
cerebellar مربوط به مخچه
capitular مربوط بفصل
affiliating مربوط ساختن
communist مربوط به کمونیسم
operatic مربوط به اپرا
four dimensional مربوط به بعدچهارم
gallinaceous مربوط بماکیان
garlicky مربوط به سیر
personal مربوط به کسی
ecumenical مربوط به سرتاسرجهان
verbs مربوط به صدا
verb مربوط به صدا
occupational مربوط به شغل
genethliac مربوط به طالع
coherently بطور مربوط
glossal مربوط به زبان
goidelic مربوط بسلت
haemic مربوط بخون
hawaiian مربوط به هاوایی
hominoid مربوط به بشر
horsy مربوط به اسب
contiguous مربوط بهم
mammary مربوط به پستانداران
corresponsive مربوط بیکدیگر
climatic مربوط به اب وهوا
futuristic مربوط به اینده
vehicular مربوط به خودرو
dictoral مربوط به دکتری
divisional مربوط به تقسیم
domiciliary مربوط به خانه
fistulous مربوط به ناسور
expiratory مربوط به زفیر
faunae مربوط به جانوران
filiate مربوط ساختن
polar مربوط به قط بها
polar مربوط به قطب
Hellenic مربوط به یونان
womanish مربوط به زن یا زنان
mammary مربوط به پستان
hydrographic مربوط به اب نگاری
amazonian مربوط به امازونها
marital مربوط به زناشویی
surgical مربوط به جراحی
achaian مربوط به اخائیه
achaean مربوط به اخائیه
acetarious مربوط به سالاد
psychiatric مربوط به روانپزشکی
fossils مربوط بادوارگذشته
fossil مربوط بادوارگذشته
matrimonial مربوط به ازدواج
ceremonials مربوط به جشن
aluminous مربوط به الومینیوم
aguish مربوط به تب و لرز
aesthetic مربوط به علم
aesthetically مربوط به علم
agrologic مربوط بخاکشناسی
basal مربوط به ته یابنیان
adulterous مربوط به زنا
ceremonial مربوط به جشن
familial مربوط به خانواده
racing مربوط بمسابقه
outbound مربوط به خارج
fractional مربوط به بخشها
nasal مربوط به بینی
textual مربوط به متن یا نص
nautical مربوط به کشتیرانی
American مربوط بامریکا
Americans مربوط بامریکا
ovarian مربوط به تخمدان
circumstantial مربوط به موقعیت
fractional مربوط به بخشهایی
commercial مربوط به تجارت
municipal مربوط به شهرداری
dependent مربوط محتاج
attached مربوط متعلق
valedictory مربوط به خداحافظی
concerns مربوط بودن به
concern مربوط بودن به
military مربوط به نظام
baronial مربوط به بارون
ameba مربوط به امیب
retired مربوط به بازنشستگی
bardic مربوط به رامشگری
speculative مربوط به اندیشه
technological مربوط به فناوری
technologically مربوط به فناوری
geriatric مربوط به پیری
centenarian مربوط به قرن
centenarians مربوط به قرن
atomistic مربوط به اتم
acrobatic مربوط به بندبازی
bear on مربوط بودن
electrically مربوط به الکتریسیته
budgetary مربوط به بودجه
c مربوط به کامپیوتر
brumal مربوط به زمستان
britannic مربوط به بریتانیا
existential مربوط به هستی
aeronautical مربوط به فضانوردی
anal مربوط به مقعد
astro مربوط به نجوم
as to عطف به مربوط به
arteriovenous مربوط به رگها
anglian مربوط به نژاد
meteorological مربوط به هواسنجی
anent در مشارکت با مربوط به
analitical مربوط به تجزیه
ammino مربوط به امونیاک
astrological مربوط به نجوم
ameboid مربوط به امیب
amebic مربوط به امیب
sartorial مربوط به خیاطی
arithmeticlal مربوط به حساب
archival مربوط به بایگانی
feminine مربوط به جنس زن
my مربوط بمن
nuclear مربوط به اتمی
arbitrative مربوط بحکمیت
thematic مربوط بموضوع
congressional مربوط به کنگره
ameban مربوط به امیب
hydropic مربوط به استسقاء
pertain to مربوط بودن به
post- مربوط به پست
post مربوط به پست
shipboard مربوط به ناو
substantival مربوط به اسم
superciliary مربوط به ابرو
synergistic مربوط به همکاری
graphic مربوط به نقاشی
bawdy مربوط به جاکشی
testamentary مربوط به وصیتنامه
residential مربوط به اقامت
textuary مربوط به متن
senile مربوط به پیری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com