English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
adrenal مربوط بغده فوق کلیوی
Other Matches
thyroid وابسته بغده درقی
thyroids وابسته بغده درقی
parotid وابسته بغده بزاق زیرگوش
nephrogenic کلیوی
pelvis لگنچه کلیوی
suprarenal فوق کلیوی
renal dwarfism کوتولگی کلیوی
pelvises لگنچه کلیوی
adrenal gland غدهء فوق کلیوی
adrenal glands غدههای فوق کلیوی
Chronic kidney disease [CKD] نارسایی مزمن کلیوی [پزشکی]
chronic renal disease [CRD] نارسایی مزمن کلیوی [پزشکی]
adrenal medulla مغز غده فوق کلیوی
chronic kidney failure [CKF] نارسایی مزمن کلیوی [پزشکی]
adrenal cortex قشر غده فوق کلیوی
chronic renal failure [CRF] نارسایی مزمن کلیوی [پزشکی]
nephrosis بیماری کلیه که بیشترلولههای کلیوی را مبتلامیکند
ganglionic وابسته بغده عصب شبیه به غده عصب
corticotropic hormone هورمون محرک قشر غده فوق کلیوی
program loans قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
victual مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
elevation guidance دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
bioclimatic مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
auditory مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
supervisory مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic مربوط به صدا مربوط به سامعه
distance angle زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
range component عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
xenial مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
civil appropriation اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
formula مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
coordinate مربوط
cretaceous مربوط به گچ
pertinent مربوط به
condequent مربوط
caprine مربوط به بز
irrelevant نا مربوط
vespertinal مربوط به شب
eight bit system مربوط به یک
correspondent مربوط به
related مربوط
pertinenet مربوط
coherent مربوط
pertinent مربوط
as for مربوط به
proper مربوط
for مربوط به
correspondents مربوط به
germane مربوط
lineal مربوط به خط
relevant مربوط
pertaining مربوط به
apposite مربوط
affined مربوط
curatorial مربوط به
hydraulic مربوط به اب
budgetary مربوط به بودجه
computational مربوط به یک محاسبه
chromatic مربوط به رنگها
churchly مربوط به کلیسا
cerebellar مربوط به مخچه
aesthetic مربوط به علم
affiliates مربوط ساختن
existential مربوط به هستی
affiliating مربوط ساختن
affiliated مربوط ساختن
affiliate مربوط ساختن
aeronautical مربوط به فضانوردی
chromic مربوط به کرومیوم
retired مربوط به بازنشستگی
commisural مربوط به درزوپیوندگاه
electrically مربوط به الکتریسیته
collegial مربوط به دانشکده
corresponsive مربوط بیکدیگر
Hellenic مربوط به یونان
womanish مربوط به زن یا زنان
mammary مربوط به پستان
mammary مربوط به پستانداران
contiguous مربوط بهم
glossal مربوط به زبان
personal مربوط به کسی
glyptic مربوط به حکاکی
ecumenical مربوط به سرتاسرجهان
verbs مربوط به صدا
verb مربوط به صدا
occupational مربوط به شغل
goidelic مربوط بسلت
haemic مربوط بخون
coherently بطور مربوط
hawaiian مربوط به هاوایی
polar مربوط به قطب
polar مربوط به قط بها
genethliac مربوط به طالع
norse مربوط به اسکاندیناوی
dictoral مربوط به دکتری
communists مربوط به کمونیسم
communist مربوط به کمونیسم
operatic مربوط به اپرا
divisional مربوط به تقسیم
climatic مربوط به اب وهوا
domiciliary مربوط به خانه
futuristic مربوط به اینده
vehicular مربوط به خودرو
faunae مربوط به جانوران
filiate مربوط ساختن
four dimensional مربوط به بعدچهارم
fistulous مربوط به ناسور
gallinaceous مربوط بماکیان
garlicky مربوط به سیر
parental مربوط به والدین
ameban مربوط به امیب
psychiatric مربوط به روانپزشکی
adulterous مربوط به زنا
familial مربوط به خانواده
municipal مربوط به شهرداری
attached مربوط متعلق
valedictory مربوط به خداحافظی
military مربوط به نظام
agrologic مربوط بخاکشناسی
aguish مربوط به تب و لرز
ameba مربوط به امیب
ceremonial مربوط به جشن
ceremonials مربوط به جشن
amazonian مربوط به امازونها
matrimonial مربوط به ازدواج
marital مربوط به زناشویی
surgical مربوط به جراحی
aluminous مربوط به الومینیوم
achaian مربوط به اخائیه
achaean مربوط به اخائیه
commercial مربوط به تجارت
dependent مربوط محتاج
baronial مربوط به بارون
ovarian مربوط به تخمدان
concerns مربوط بودن به
nautical مربوط به کشتیرانی
nasal مربوط به بینی
concern مربوط بودن به
fractional مربوط به بخشها
outbound مربوط به خارج
circumstantial مربوط به موقعیت
expiratory مربوط به زفیر
acetarious مربوط به سالاد
textual مربوط به متن یا نص
fossils مربوط بادوارگذشته
fossil مربوط بادوارگذشته
American مربوط بامریکا
Americans مربوط بامریکا
racing مربوط بمسابقه
fractional مربوط به بخشهایی
capitular مربوط بفصل
bear on مربوط بودن
geriatric مربوط به پیری
centenarian مربوط به قرن
centenarians مربوط به قرن
basal مربوط به ته یابنیان
bardic مربوط به رامشگری
feminine مربوط به جنس زن
my مربوط بمن
technologically مربوط به فناوری
technological مربوط به فناوری
caloric مربوط به کالری
calligraphic مربوط به خطاطی
anal مربوط به مقعد
c مربوط به کامپیوتر
brumal مربوط به زمستان
acrobatic مربوط به بندبازی
britannic مربوط به بریتانیا
speculative مربوط به اندیشه
nuclear مربوط به اتمی
thematic مربوط بموضوع
congressional مربوط به کنگره
arbitrative مربوط بحکمیت
arbitral مربوط به حکمیت
anglian مربوط به نژاد
aesthetically مربوط به علم
anent در مشارکت با مربوط به
analitical مربوط به تجزیه
ammino مربوط به امونیاک
ameboid مربوط به امیب
astrological مربوط به نجوم
archival مربوط به بایگانی
sartorial مربوط به خیاطی
atomistic مربوط به اتم
astro مربوط به نجوم
as to عطف به مربوط به
meteorological مربوط به هواسنجی
arteriovenous مربوط به رگها
arithmeticlal مربوط به حساب
amebic مربوط به امیب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com