English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
climatological مربوط به اب وهوا شناسی
Other Matches
climatic مربوط به اب وهوا
climatology اب وهوا شناسی
bioclimatic مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
bacteriologic مربوط به میکرب شناسی وابسته به باکتری شناسی
philatelic مربوط به تمبر شناسی
entomological مربوط به حشره شناسی
microbiological مربوط به میکروب شناسی
mineralogical مربوط به معدن شناسی
serologic مربوط به سرم شناسی
oceanographic مربوط به اقیانوس شناسی
technologically فنونی مربوط به فن شناسی تکنولوژیکی
technological فنونی مربوط به فن شناسی تکنولوژیکی
geogonostical مربوط بعلم زمین شناسی
geogonostic مربوط بعلم زمین شناسی
gemmological مربوط به علم گوهر شناسی
geoscience علوم مربوط به زمین شناسی
botanic مربوط به علم گیاه شناسی
physiognomical مربوط به قیافه شناسی تشخیص دهنده
anthropological وابسته بانسان شناسی مربوط بطبیعت انسانی
radiobiology مبحث زیست شناسی مربوط به تشعشعات رادیو اکتیو
archeologic وابسته به باستان شناسی مربوط بعلم اثار قدیم
areodetic مربوط به مریخ شناسی مریخ شناسی
biotechnology ان قسمت از مباحث فنی که مربوط به اعمال قواعد زیست شناسی درانسان وماشین الات است
climes اب وهوا
climate اب وهوا
clime اب وهوا
sky اب وهوا
climates اب وهوا
skies اب وهوا
climatologist متخصص اب وهوا
climatotherapy معالجه با اب وهوا
spall خرد شدن سنگهادراثر اب وهوا
The badness of the climate is immaterial. بدی آب وهوا مطرح نیست
dermatological مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
aerodynamicist متخصص در علم حرکت گاز وهوا
weatherworn فرسوده در اثر باد و باران وهوا
set in <idiom> تغییرات آب وهوا شروع وممکنه ادامه داشته باشد
program loans قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
victual مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
genital مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
entomology حشره شناسی [حشره شناسی] [جانور شناسی] [رشته دانشگاهی]
supervisory مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
psychbiology علم مطالعه ارتباط میان روانشناسی وزیست شناسی زیست شناسی روانی
bionomics زیوه شناسی شاخهای از علم زیست شناسی که از رابطه موجودات زنده بامحیطبحث میکند
philological وابسته به واژه شناسی یازبان شناسی تاریخی وتطبیقی
philology زبان شناسی تاریخی وتطبیقی واژه شناسی
lateral meniscus منیسک خارجی [کالبد شناسی] [زیست شناسی]
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustic مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical مربوط به صدا مربوط به سامعه
immunogenetics رشتهای از اتم شناسی که درباره روابط مرض و وراثبت یا نژاد بحث میکند مطالعه ارتباط داخلی از لحاظ زیست شناسی
xenial مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
distance angle زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
range component عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
zoo ecology قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
karyology هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
neurologic وابسته به عصب شناسی یا پی شناسی
kinematics حرکت شناسی جنبش شناسی
typology گونه شناسی نوع شناسی
civil appropriation اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
ornithology پرنده شناسی [جانور شناسی] [پرنده شناسی]
laryngological وابسته به حنجره شناسی مبنی بر علم حنجره شناسی
pathologically از لخاظ ناخوشی شناسی ازروی علم ناخوشی شناسی
oenology می شناسی شراب شناسی
formula مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
epistemologycal وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
psychologically از لحاظ روان شناسی ازروی روان شناسی
hypobaric مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
apposite مربوط
correspondent مربوط به
correspondents مربوط به
for مربوط به
as for مربوط به
pertaining مربوط به
coherent مربوط
germane مربوط
eight bit system مربوط به یک
caprine مربوط به بز
lineal مربوط به خط
vespertinal مربوط به شب
irrelevant نا مربوط
pertinent مربوط
pertinenet مربوط
hydraulic مربوط به اب
condequent مربوط
pertinent مربوط به
coordinate مربوط
proper مربوط
affined مربوط
cretaceous مربوط به گچ
relevant مربوط
related مربوط
curatorial مربوط به
villatic مربوط به دهکده
technological مربوط به فناوری
yester مربوط به دیروز
divisional مربوط به تقسیم
zibelline مربوط به سمور
speculative مربوط به اندیشه
domiciliary مربوط به خانه
acrobatic مربوط به بندبازی
anal مربوط به مقعد
affiliates مربوط ساختن
contiguous مربوط بهم
mammary مربوط به پستانداران
mammary مربوط به پستان
womanish مربوط به زن یا زنان
Hellenic مربوط به یونان
polar مربوط به قطب
polar مربوط به قط بها
four dimensional مربوط به بعدچهارم
vindicative مربوط به توجیه
gallinaceous مربوط بماکیان
coherently بطور مربوط
genethliac مربوط به طالع
occupational مربوط به شغل
verb مربوط به صدا
verbs مربوط به صدا
ecumenical مربوط به سرتاسرجهان
personal مربوط به کسی
garlicky مربوط به سیر
fistulous مربوط به ناسور
filiate مربوط ساختن
faunae مربوط به جانوران
woodsy مربوط به جنگل
affiliate مربوط ساختن
affiliated مربوط ساختن
affiliating مربوط ساختن
retired مربوط به بازنشستگی
electrically مربوط به الکتریسیته
budgetary مربوط به بودجه
existential مربوط به هستی
weaponary مربوط به اسلحه
prospective مربوط به اینده
expiratory مربوط به زفیر
tutorials مربوط به قیمومت
vehicular مربوط به خودرو
futuristic مربوط به اینده
operatic مربوط به اپرا
communist مربوط به کمونیسم
communists مربوط به کمونیسم
parental مربوط به والدین
aeronautical مربوط به فضانوردی
aesthetic مربوط به علم
ameba مربوط به امیب
amazonian مربوط به امازونها
aluminous مربوط به الومینیوم
aguish مربوط به تب و لرز
agrologic مربوط بخاکشناسی
familial مربوط به خانواده
municipal مربوط به شهرداری
attached مربوط متعلق
valedictory مربوط به خداحافظی
psychiatric مربوط به روانپزشکی
ameban مربوط به امیب
aesthetically مربوط به علم
analitical مربوط به تجزیه
ammino مربوط به امونیاک
ceremonial مربوط به جشن
ceremonials مربوط به جشن
ameboid مربوط به امیب
matrimonial مربوط به ازدواج
marital مربوط به زناشویی
surgical مربوط به جراحی
amebic مربوط به امیب
military مربوط به نظام
adulterous مربوط به زنا
fractional مربوط به بخشها
fractional مربوط به بخشهایی
fossils مربوط بادوارگذشته
fossil مربوط بادوارگذشته
What's it to you? <idiom> به تو چه؟ [به تو چه مربوط است؟]
concern مربوط بودن به
concerns مربوط بودن به
dependent مربوط محتاج
outbound مربوط به خارج
nasal مربوط به بینی
nautical مربوط به کشتیرانی
commercial مربوط به تجارت
textual مربوط به متن یا نص
American مربوط بامریکا
Americans مربوط بامریکا
circumstantial مربوط به موقعیت
baronial مربوط به بارون
achaian مربوط به اخائیه
achaean مربوط به اخائیه
acetarious مربوط به سالاد
ovarian مربوط به تخمدان
racing مربوط بمسابقه
technologically مربوط به فناوری
sartorial مربوط به خیاطی
meteorological مربوط به هواسنجی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com