Dictiornary-Farsi | مربوط به اپرا | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
operatic	مربوط به اپرا


Other Matches

opera	اپرا
operas	اپرا
opera house	اپرا
impresarios	مدیر اپرا
opera	اهنگ اپرا
impresario	مدیر اپرا
operas	اهنگ اپرا
librettos	اشعار اپرا
libretti	اشعار اپرا
libretto	اشعار اپرا
impresario	مدیریاراهنمای اپرا و کنسرت
impresarios	مدیریاراهنمای اپرا و کنسرت
librettists	نویسنده اشعار اپرا
libretto	کتاب اشعار اپرا
operatize	بشکل اپرا در اوردن
opera glass	دوربین مخصوص اپرا
librettos	کتاب اشعار اپرا
libretti	کتاب اشعار اپرا
librettist	نویسنده اشعار اپرا
diva	سردسته زنان خواننده اپرا
prima donna	خواننده برجسته زن اپرا یاکنسرت
prima donnas	خواننده برجسته زن اپرا یاکنسرت
buffo	خواننده مرد در رلهای فکاهی اپرا
Which bus do I take for the opera?	برای رفتن به اپرا کدام اتوبوس را باید سوار شوم؟
program loans	قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically	مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical	مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference	روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences	روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
bioclimatic	مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
elevation guidance	دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
victual	مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
auditory	مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital	مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
supervisory	مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative	که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustic	مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical	مربوط به صدا مربوط به سامعه
distance angle	زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial	مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component	عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
civil appropriation	اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
formula	مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas	مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae	مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric	مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
condequent	مربوط
relevant	مربوط
pertaining	مربوط به
cretaceous	مربوط به گچ
coherent	مربوط
curatorial	مربوط به
caprine	مربوط به بز
related	مربوط
lineal	مربوط به خط
pertinent	مربوط به
coordinate	مربوط
as for	مربوط به
correspondents	مربوط به
correspondent	مربوط به
eight bit system	مربوط به یک
for	مربوط به
pertinent	مربوط
hydraulic	مربوط به اب
apposite	مربوط
proper	مربوط
pertinenet	مربوط
affined	مربوط
germane	مربوط
irrelevant	نا مربوط
vespertinal	مربوط به شب
occupational	مربوط به شغل
goidelic	مربوط بسلت
verbs	مربوط به صدا
collegial	مربوط به دانشکده
haemic	مربوط بخون
commisural	مربوط به درزوپیوندگاه
computational	مربوط به یک محاسبه
ecumenical	مربوط به سرتاسرجهان
personal	مربوط به کسی
verb	مربوط به صدا
coherently	بطور مربوط
affiliate	مربوط ساختن
glyptic	مربوط به حکاکی
affiliated	مربوط ساختن
chromatic	مربوط به رنگها
chromic	مربوط به کرومیوم
churchly	مربوط به کلیسا
nuclear	مربوط به اتمی
cerebellar	مربوط به مخچه
glossal	مربوط به زبان
prospective	مربوط به اینده
parental	مربوط به والدین
corresponsive	مربوط بیکدیگر
attached	مربوط متعلق
four dimensional	مربوط به بعدچهارم
fistulous	مربوط به ناسور
filiate	مربوط ساختن
faunae	مربوط به جانوران
expiratory	مربوط به زفیر
vehicular	مربوط به خودرو
domiciliary	مربوط به خانه
divisional	مربوط به تقسیم
climatic	مربوط به اب وهوا
dictoral	مربوط به دکتری
polar	مربوط به قط بها
polar	مربوط به قطب
genethliac	مربوط به طالع
amazonian	مربوط به امازونها
garlicky	مربوط به سیر
gallinaceous	مربوط بماکیان
contiguous	مربوط بهم
mammary	مربوط به پستانداران
mammary	مربوط به پستان
womanish	مربوط به زن یا زنان
Hellenic	مربوط به یونان
communists	مربوط به کمونیسم
communist	مربوط به کمونیسم
futuristic	مربوط به اینده
ammino	مربوط به امونیاک
matrimonial	مربوط به ازدواج
marital	مربوط به زناشویی
surgical	مربوط به جراحی
adulterous	مربوط به زنا
psychiatric	مربوط به روانپزشکی
achaian	مربوط به اخائیه
achaean	مربوط به اخائیه
acetarious	مربوط به سالاد
ceremonials	مربوط به جشن
ceremonial	مربوط به جشن
agrologic	مربوط بخاکشناسی
ameboid	مربوط به امیب
amebic	مربوط به امیب
ameban	مربوط به امیب
aesthetic	مربوط به علم
aesthetically	مربوط به علم
ameba	مربوط به امیب
aluminous	مربوط به الومینیوم
aguish	مربوط به تب و لرز
familial	مربوط به خانواده
municipal	مربوط به شهرداری
fractional	مربوط به بخشهایی
fractional	مربوط به بخشها
American	مربوط بامریکا
Americans	مربوط بامریکا
nasal	مربوط به بینی
circumstantial	مربوط به موقعیت
nautical	مربوط به کشتیرانی
baronial	مربوط به بارون
textual	مربوط به متن یا نص
concern	مربوط بودن به
commercial	مربوط به تجارت
fossils	مربوط بادوارگذشته
valedictory	مربوط به خداحافظی
fossil	مربوط بادوارگذشته
racing	مربوط بمسابقه
outbound	مربوط به خارج
military	مربوط به نظام
dependent	مربوط محتاج
concerns	مربوط بودن به
ovarian	مربوط به تخمدان
affiliates	مربوط ساختن
britannic	مربوط به بریتانیا
anal	مربوط به مقعد
acrobatic	مربوط به بندبازی
bear on	مربوط بودن
basal	مربوط به ته یابنیان
speculative	مربوط به اندیشه
bardic	مربوط به رامشگری
technological	مربوط به فناوری
brumal	مربوط به زمستان
aeronautical	مربوط به فضانوردی
c	مربوط به کامپیوتر
affiliating	مربوط ساختن
retired	مربوط به بازنشستگی
electrically	مربوط به الکتریسیته
budgetary	مربوط به بودجه
capitular	مربوط بفصل
caloric	مربوط به کالری
calligraphic	مربوط به خطاطی
existential	مربوط به هستی
technologically	مربوط به فناوری
geriatric	مربوط به پیری
centenarian	مربوط به قرن
sartorial	مربوط به خیاطی
archival	مربوط به بایگانی
arbitrative	مربوط بحکمیت
arbitral	مربوط به حکمیت
meteorological	مربوط به هواسنجی
astrological	مربوط به نجوم
anglian	مربوط به نژاد
anent	در مشارکت با مربوط به
congressional	مربوط به کنگره
arithmeticlal	مربوط به حساب
centenarians	مربوط به قرن
atomistic	مربوط به اتم
astro	مربوط به نجوم
as to	عطف به مربوط به
feminine	مربوط به جنس زن
my	مربوط بمن