Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
audile
مربوط به حس شنوایی مسموع
Other Matches
admissible
مسموع
audible
رسا مسموع
admissible case
دعوی مسموع
reportedly
به قرار مسموع
inaudible
شنیده نشده غیر مسموع
qui aprobat non reprobat
نکول بعد از قبول مسموع نیست
hearing
شنوایی
hearings
شنوایی
auditioning
شنوایی
auditioned
شنوایی
audition
شنوایی
auditions
شنوایی
quditory nerve
پی شنوایی
ears
شنوایی
audibility
شنوایی
ear
شنوایی
video tape
نواردیداری و شنوایی
acoustic nerve
عصب شنوایی
auditory nerve
عصب شنوایی
nervus acusticus
عصب شنوایی
acoustical
وابسته به شنوایی
audiogram
نگاره شنوایی
audible
قابل شنوایی
audiometer
شنوایی سنج
audiometry
شنوایی سنجی
auditive
وابسته به شنوایی
sonic
درمیدان شنوایی
audible frequency
فرکانس شنوایی
auditory labyrinth
حلزون شنوایی
auditory ossicles
استخوانچههای شنوایی
monaural hearing
شنوایی یک گوشی
acoustic meatus
مجرای شنوایی
acoumetry
شنوایی سنجی
hearing threshold
استانه شنوایی
acoustic
وابسته به شنوایی
acoumeter
شنوایی سنج
hearing of evidence
شنوایی گواهی
[حقوق]
deaf
فاقد قوه شنوایی
taking of evidence
شنوایی گواهی
[حقوق]
acoustician
متخصص علم شنوایی
inaudible
غیر قابل شنوایی
deafest
فاقد قوه شنوایی
He takes my advice. He listens to me.
از من حرف شنوایی دارد
acoustically
نسبت به صدا یا شنوایی
acoustics
علم عوارض شنوایی
deafer
فاقد قوه شنوایی
program loans
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
victual
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
bioclimatic
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
acoumetry
اندازه گیری قدرت حس شنوایی
otocyst
عضو حساس شنوایی بی مهرگان
genital
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
audiometer
دستگاه سنجش قوهء سامعه شنوایی سنج
acoustics
آواشناسی نسبت های صوتی قابلیت شنوایی
infrasonic
دارای تواتر و نوسانی پایین تر از شنوایی بشر
supervisory
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
audio
وابسته به شنوایی یا صوت گیرنده و تقویت کنندهء صدا شنودی
relative
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustic
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical
مربوط به صدا مربوط به سامعه
range component
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
civil appropriation
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
formulae
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
relevant
مربوط
pertinent
مربوط به
for
مربوط به
coherent
مربوط
apposite
مربوط
pertaining
مربوط به
condequent
مربوط
irrelevant
نا مربوط
lineal
مربوط به خط
curatorial
مربوط به
caprine
مربوط به بز
coordinate
مربوط
pertinenet
مربوط
correspondents
مربوط به
correspondent
مربوط به
pertinent
مربوط
cretaceous
مربوط به گچ
eight bit system
مربوط به یک
related
مربوط
affined
مربوط
as for
مربوط به
vespertinal
مربوط به شب
proper
مربوط
germane
مربوط
hydraulic
مربوط به اب
circumstantial
مربوط به موقعیت
corresponsive
مربوط بیکدیگر
baronial
مربوط به بارون
ovarian
مربوط به تخمدان
dictoral
مربوط به دکتری
nautical
مربوط به کشتیرانی
prospective
مربوط به اینده
parental
مربوط به والدین
divisional
مربوط به تقسیم
domiciliary
مربوط به خانه
communists
مربوط به کمونیسم
Americans
مربوط بامریکا
electrically
مربوط به الکتریسیته
aguish
مربوط به تب و لرز
retired
مربوط به بازنشستگی
military
مربوط به نظام
affiliates
مربوط ساختن
collegial
مربوط به دانشکده
agrologic
مربوط بخاکشناسی
American
مربوط بامریکا
affiliated
مربوط ساختن
commisural
مربوط به درزوپیوندگاه
commercial
مربوط به تجارت
affiliate
مربوط ساختن
adulterous
مربوط به زنا
textual
مربوط به متن یا نص
achaean
مربوط به اخائیه
communist
مربوط به کمونیسم
operatic
مربوط به اپرا
climatic
مربوط به اب وهوا
filiate
مربوط ساختن
fistulous
مربوط به ناسور
four dimensional
مربوط به بعدچهارم
outbound
مربوط به خارج
gallinaceous
مربوط بماکیان
garlicky
مربوط به سیر
attached
مربوط متعلق
genethliac
مربوط به طالع
polar
مربوط به قط بها
polar
مربوط به قطب
Hellenic
مربوط به یونان
womanish
مربوط به زن یا زنان
mammary
مربوط به پستان
dependent
مربوط محتاج
faunae
مربوط به جانوران
expiratory
مربوط به زفیر
affiliating
مربوط ساختن
nasal
مربوط به بینی
fractional
مربوط به بخشها
fractional
مربوط به بخشهایی
achaian
مربوط به اخائیه
acetarious
مربوط به سالاد
fossils
مربوط بادوارگذشته
fossil
مربوط بادوارگذشته
racing
مربوط بمسابقه
futuristic
مربوط به اینده
vehicular
مربوط به خودرو
concern
مربوط بودن به
concerns
مربوط بودن به
mammary
مربوط به پستانداران
budgetary
مربوط به بودجه
atomistic
مربوط به اتم
psychiatric
مربوط به روانپزشکی
sartorial
مربوط به خیاطی
anglian
مربوط به نژاد
anent
در مشارکت با مربوط به
analitical
مربوط به تجزیه
congressional
مربوط به کنگره
thematic
مربوط بموضوع
ammino
مربوط به امونیاک
nuclear
مربوط به اتمی
my
مربوط بمن
feminine
مربوط به جنس زن
bardic
مربوط به رامشگری
surgical
مربوط به جراحی
marital
مربوط به زناشویی
matrimonial
مربوط به ازدواج
aesthetic
مربوط به علم
aesthetically
مربوط به علم
astro
مربوط به نجوم
as to
عطف به مربوط به
arteriovenous
مربوط به رگها
arithmeticlal
مربوط به حساب
astrological
مربوط به نجوم
archival
مربوط به بایگانی
arbitrative
مربوط بحکمیت
ceremonial
مربوط به جشن
ceremonials
مربوط به جشن
arbitral
مربوط به حکمیت
meteorological
مربوط به هواسنجی
basal
مربوط به ته یابنیان
ameboid
مربوط به امیب
acrobatic
مربوط به بندبازی
caloric
مربوط به کالری
capitular
مربوط بفصل
ameba
مربوط به امیب
anal
مربوط به مقعد
cerebellar
مربوط به مخچه
aeronautical
مربوط به فضانوردی
valedictory
مربوط به خداحافظی
chromatic
مربوط به رنگها
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com