English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
theocratic مربوط به خدا سالاری
Other Matches
timocratic وابسته به شرف سالاری یامالک سالاری
technocracies فن سالاری
technocracy فن سالاری
triarchy سه تن سالاری
elitism نخبه سالاری
patriarchies پدر سالاری
patriarchy پدر سالاری
territoriality کلیسا سالاری
territorialism کلیسا سالاری
growthmanship رشد سالاری
meritocracy نخبه سالاری
meritocracy شاینده سالاری
timocracy شرف سالاری
meritocracies شاینده سالاری
timocracy مالک سالاری
militarism ارتش سالاری
patternalism پدر سالاری
aristocracies اشراف سالاری
aristocracy اشراف سالاری
theocracy یزدان سالاری
technocracy شگرد سالاری
meritocracies نخبه سالاری
technocracies شگرد سالاری
theocracy دین سالاری
theocracies دین سالاری
stratocracy سرباز سالاری
theocracies یزدان سالاری
bureaucracy دیوان سالاری
bureaucracies دیوان سالاری
theocrat طرفدار یزدان سالاری
matriarchies مادر سالاری شه مادری
matriarchy مادر سالاری شه مادری
bureaucracies کاغذ پرانی دیوان سالاری
patriarchal وابسته به پدر سالاری یاپدرشاهی
bureaucracy کاغذ پرانی دیوان سالاری
program loans قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
bioclimatic مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
victual مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
elevation guidance دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
auditory مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
supervisory مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic مربوط به صدا مربوط به سامعه
xenial مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
bureaucratic وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
democracies مردم سالاری دمکراسی حکومت مردم برمردم
democracy مردم سالاری دمکراسی حکومت مردم برمردم
civil appropriation اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
formulas مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
related مربوط
pertinent مربوط به
as for مربوط به
lineal مربوط به خط
pertaining مربوط به
cretaceous مربوط به گچ
relevant مربوط
coordinate مربوط
condequent مربوط
coherent مربوط
pertinent مربوط
curatorial مربوط به
caprine مربوط به بز
proper مربوط
irrelevant نا مربوط
eight bit system مربوط به یک
affined مربوط
correspondents مربوط به
correspondent مربوط به
vespertinal مربوط به شب
hydraulic مربوط به اب
apposite مربوط
pertinenet مربوط
germane مربوط
for مربوط به
verbs مربوط به صدا
ecumenical مربوط به سرتاسرجهان
acrobatic مربوط به بندبازی
contiguous مربوط بهم
aeronautical مربوط به فضانوردی
churchly مربوط به کلیسا
cerebellar مربوط به مخچه
anal مربوط به مقعد
chromic مربوط به کرومیوم
glyptic مربوط به حکاکی
personal مربوط به کسی
goidelic مربوط بسلت
chromatic مربوط به رنگها
haemic مربوط بخون
verb مربوط به صدا
domiciliary مربوط به خانه
fistulous مربوط به ناسور
mammary مربوط به پستانداران
dictoral مربوط به دکتری
glossal مربوط به زبان
prospective مربوط به اینده
parental مربوط به والدین
communists مربوط به کمونیسم
genethliac مربوط به طالع
communist مربوط به کمونیسم
garlicky مربوط به سیر
operatic مربوط به اپرا
climatic مربوط به اب وهوا
futuristic مربوط به اینده
vehicular مربوط به خودرو
gallinaceous مربوط بماکیان
expiratory مربوط به زفیر
four dimensional مربوط به بعدچهارم
faunae مربوط به جانوران
polar مربوط به قط بها
corresponsive مربوط بیکدیگر
existential مربوط به هستی
mammary مربوط به پستان
collegial مربوط به دانشکده
womanish مربوط به زن یا زنان
budgetary مربوط به بودجه
electrically مربوط به الکتریسیته
retired مربوط به بازنشستگی
commisural مربوط به درزوپیوندگاه
affiliating مربوط ساختن
affiliates مربوط ساختن
hawaiian مربوط به هاوایی
Hellenic مربوط به یونان
computational مربوط به یک محاسبه
polar مربوط به قطب
affiliated مربوط ساختن
affiliate مربوط ساختن
filiate مربوط ساختن
fractional مربوط به بخشها
aluminous مربوط به الومینیوم
aguish مربوط به تب و لرز
agrologic مربوط بخاکشناسی
familial مربوط به خانواده
municipal مربوط به شهرداری
attached مربوط متعلق
valedictory مربوط به خداحافظی
amazonian مربوط به امازونها
ameba مربوط به امیب
marital مربوط به زناشویی
surgical مربوط به جراحی
ammino مربوط به امونیاک
ameboid مربوط به امیب
amebic مربوط به امیب
psychiatric مربوط به روانپزشکی
ameban مربوط به امیب
fractional مربوط به بخشهایی
adulterous مربوط به زنا
military مربوط به نظام
outbound مربوط به خارج
dependent مربوط محتاج
baronial مربوط به بارون
ovarian مربوط به تخمدان
concerns مربوط بودن به
nautical مربوط به کشتیرانی
nasal مربوط به بینی
concern مربوط بودن به
circumstantial مربوط به موقعیت
racing مربوط بمسابقه
achaian مربوط به اخائیه
commercial مربوط به تجارت
achaean مربوط به اخائیه
textual مربوط به متن یا نص
fossils مربوط بادوارگذشته
fossil مربوط بادوارگذشته
American مربوط بامریکا
Americans مربوط بامریکا
matrimonial مربوط به ازدواج
analitical مربوط به تجزیه
geriatric مربوط به پیری
centenarian مربوط به قرن
centenarians مربوط به قرن
bear on مربوط بودن
basal مربوط به ته یابنیان
feminine مربوط به جنس زن
my مربوط بمن
nuclear مربوط به اتمی
technologically مربوط به فناوری
britannic مربوط به بریتانیا
caloric مربوط به کالری
calligraphic مربوط به خطاطی
astrological مربوط به نجوم
c مربوط به کامپیوتر
speculative مربوط به اندیشه
brumal مربوط به زمستان
technological مربوط به فناوری
acetarious مربوط به سالاد
bardic مربوط به رامشگری
thematic مربوط بموضوع
arbitrative مربوط بحکمیت
aesthetic مربوط به علم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com