Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
finnic
مربوط به زبان فنلاندی
Other Matches
glossal
مربوط به زبان
glossopharyngeal
مربوط به زبان و حلق
vocabular
مربوط به فرهنگ لغات زبان
ashen
شبیه خاکستر مربوط به چوب درخت زبان گنجشک
finnish
فنلاندی
finn
فنلاندی
names
لیست کلمات رزرو و دستورات در یک زبان و آدرس ها در کامپیوتر که به آنها مربوط می شوند
name
لیست کلمات رزرو و دستورات در یک زبان و آدرس ها در کامپیوتر که به آنها مربوط می شوند
one for one
مرحلهای غالبا" مربوط به یک اسمبلر که در ان یک جمله زبان منبع به یک دستور کارزبان ماشین تبدیل میشود
sauna
حمام بخار فنلاندی
saunas
حمام بخار فنلاندی
semantics
1-بخشی از زبان که مربوط به معنای کلمات بخشهای کلمات یا ترکیبات آنهاست . 2-
disassembler
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
program loans
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
translators
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translator
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
language
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
languages
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
language
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
languages
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
assembly
زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
host language
زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
inference
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
victual
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
elevation guidance
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
bioclimatic
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
compiler
که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
snobol
Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
auditory
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
targeting
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeted
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetted
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
linguo dental
زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
targets
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetting
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
target
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
supervisory
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
modula
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
author language
زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
mealymouthed
ادم چرب زبان شیرین زبان
He is speechless (inarticulate).
سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
bal
زبان ساده شده زبان اسمبلی
professional slang
زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
relative
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic
مربوط به صدا مربوط به سامعه
interpret
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
Arabic
زبان تازی زبان عربی
language
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
interpreting
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
languages
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
interprets
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
glib
چرب زبان زبان دار
interpreted
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
range component
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
xenial
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
distance angle
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
scottish gaelic
زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند
assembler
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
civil appropriation
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
formulae
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
apl
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
hypobaric
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
oxtongue
گل گاو زبان خانواده گل گاو زبان
pertinent
مربوط به
related
مربوط
pertinent
مربوط
lineal
مربوط به خط
affined
مربوط
apposite
مربوط
proper
مربوط
germane
مربوط
relevant
مربوط
condequent
مربوط
irrelevant
نا مربوط
coordinate
مربوط
correspondent
مربوط به
correspondents
مربوط به
cretaceous
مربوط به گچ
caprine
مربوط به بز
hydraulic
مربوط به اب
as for
مربوط به
pertinenet
مربوط
eight bit system
مربوط به یک
vespertinal
مربوط به شب
coherent
مربوط
curatorial
مربوط به
for
مربوط به
pertaining
مربوط به
tongues
زبان
hound's tongue
سگ زبان
as one man
با یک زبان
apt language
زبان ای پی تی
report progarm generator
زبان ار- پی- جی
two tongued
زبان
language
زبان
glossa
زبان
language lab
زبان
grss language
زبان جی پی اس اس
languages
زبان ها
language
زبان
tongue
[language]
زبان
abuser
بد زبان
tongueless
بی زبان
abusers
بد زبان
apl language
زبان ای پی ال
tongue
زبان
c++
زبان ++C
languages
زبان
rpg language
زبان ار پی جی
ceremonials
مربوط به جشن
shipboard
مربوط به ناو
faunae
مربوط به جانوران
histrionic
مربوط به نمایش
meteorological
مربوط به هواسنجی
ceremonial
مربوط به جشن
aesthetically
مربوط به علم
tutorial
مربوط به قیمومت
sartorial
مربوط به خیاطی
four dimensional
مربوط به بعدچهارم
tutorials
مربوط به قیمومت
thematic
مربوط بموضوع
posted
مربوط به پست
congressional
مربوط به کنگره
posts
مربوط به پست
post-
مربوط به پست
numerical
مربوط به اعداد
marital
مربوط به زناشویی
matrimonial
مربوط به ازدواج
surgical
مربوط به جراحی
filiate
مربوط ساختن
superciliary
مربوط به ابرو
aesthetic
مربوط به علم
sensorimotor
مربوط به حس حرکت
psychiatric
مربوط به روانپزشکی
bear on
مربوط بودن
municipal
مربوط به شهرداری
garlicky
مربوط به سیر
gallinaceous
مربوط بماکیان
ghostly
مربوط به روح
self-
مربوط به خود
genethliac
مربوط به طالع
post
مربوط به پست
familial
مربوط به خانواده
synergistic
مربوط به همکاری
substantival
مربوط به اسم
insurrectional
مربوط به شورش
material
مربوط جسم
materials
مربوط جسم
astrological
مربوط به نجوم
fistulous
مربوط به ناسور
ovarial
مربوط به تخمدان
polar
مربوط به قط بها
verb
مربوط به صدا
occupational
مربوط به شغل
coherently
بطور مربوط
parental
مربوط به والدین
prospective
مربوط به اینده
janitorial
مربوط به فراشی
paratroop
مربوط به چتربازی
irrelative
نا مربوط مطلق
inspectional
مربوط به بازرسی
immunologic
مربوط به مصونیت
hypophyseal
مربوط به هیپوفیز
pertain to
مربوط بودن به
pertian
مربوط بودن
affiliate
مربوط ساختن
affiliated
مربوط ساختن
affiliates
مربوط ساختن
affiliating
مربوط ساختن
verbs
مربوط به صدا
ecumenical
مربوط به سرتاسرجهان
polar
مربوط به قطب
Hellenic
مربوط به یونان
womanish
مربوط به زن یا زنان
mammary
مربوط به پستان
mammary
مربوط به پستانداران
larcenous
مربوط به دزدی
norse
مربوط به اسکاندیناوی
numeric
1-مربوط به اعداد. 2-
vehicular
مربوط به خودرو
futuristic
مربوط به اینده
contiguous
مربوط بهم
climatic
مربوط به اب وهوا
osteal
مربوط باستخوان
operatic
مربوط به اپرا
communist
مربوط به کمونیسم
personal
مربوط به کسی
communists
مربوط به کمونیسم
retired
مربوط به بازنشستگی
electrically
مربوط به الکتریسیته
centenarian
مربوط به قرن
centenarians
مربوط به قرن
haemic
مربوط بخون
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com