Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
vitelline
مربوط به زرده تخم مرغ
Other Matches
deutoplasm
زرده
vitellus
زرده تخم مرغ
vitelline
زرده تخم مرغ
vitelline
زرده تخم مرغی
deutoplasm
زرده تخم مرغ
yolks
زرده تخم مرغ
yolk
زرده تخم مرغ
yoke
زرده تخم مرغ
yolk sac
کیسه زرده دورتادور جنین
eggnog
مخلوط زرده تخم مرغ و شیر
scrambled eggs
نیمروی زرده و سفیده مخلوط شده
luteal
وابسته بجسم زردتخمدان یا زرده تخم مرغ
vitellin
ویتلین : ماده بیاض البیضی زرده تخم مرغ
panada
نان جوشانده درشیر با زرده تخم مرغ وغیره
nogg
زرده تخم مرغ که بامشروب مخلوط شده باشد
panade
نان جوشانده درشیر با زرده تخم مرغ وغیره
nog
میخ بزرگ چوبی زرده تخم مرغ که بامشروب مخلوط شده باشد
souffle
خوراک مرکب از زرده تخم مرغ وگوشت وپنیر وشکلات پارچه نازک گل برجسته زنانه
soufflTs
خوراک مرکب از زرده تخم مرغ وگوشت وپنیر وشکلات پارچه نازک گل برجسته زنانه
souffles
خوراک مرکب از زرده تخم مرغ وگوشت وپنیر وشکلات پارچه نازک گل برجسته زنانه
program loans
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
bioclimatic
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
victual
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
genital
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
supervisory
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic
مربوط به صدا مربوط به سامعه
xenial
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
distance angle
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
range component
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
civil appropriation
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
formula
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
related
مربوط
relevant
مربوط
as for
مربوط به
irrelevant
نا مربوط
pertinenet
مربوط
vespertinal
مربوط به شب
caprine
مربوط به بز
eight bit system
مربوط به یک
pertinent
مربوط به
pertaining
مربوط به
coherent
مربوط
condequent
مربوط
correspondents
مربوط به
pertinent
مربوط
coordinate
مربوط
cretaceous
مربوط به گچ
curatorial
مربوط به
lineal
مربوط به خط
germane
مربوط
apposite
مربوط
hydraulic
مربوط به اب
proper
مربوط
affined
مربوط
correspondent
مربوط به
for
مربوط به
affiliating
مربوط ساختن
affiliates
مربوط ساختن
genethliac
مربوط به طالع
affiliated
مربوط ساختن
affiliate
مربوط ساختن
hominoid
مربوط به بشر
contiguous
مربوط بهم
collegial
مربوط به دانشکده
commisural
مربوط به درزوپیوندگاه
polar
مربوط به قط بها
communists
مربوط به کمونیسم
retired
مربوط به بازنشستگی
existential
مربوط به هستی
womanish
مربوط به زن یا زنان
Hellenic
مربوط به یونان
chromatic
مربوط به رنگها
mammary
مربوط به پستان
mammary
مربوط به پستانداران
chromic
مربوط به کرومیوم
churchly
مربوط به کلیسا
budgetary
مربوط به بودجه
electrically
مربوط به الکتریسیته
garlicky
مربوط به سیر
polar
مربوط به قطب
computational
مربوط به یک محاسبه
glossal
مربوط به زبان
filiate
مربوط ساختن
faunae
مربوط به جانوران
communist
مربوط به کمونیسم
operatic
مربوط به اپرا
divisional
مربوط به تقسیم
climatic
مربوط به اب وهوا
futuristic
مربوط به اینده
vehicular
مربوط به خودرو
hawaiian
مربوط به هاوایی
expiratory
مربوط به زفیر
haemic
مربوط بخون
fistulous
مربوط به ناسور
dictoral
مربوط به دکتری
four dimensional
مربوط به بعدچهارم
domiciliary
مربوط به خانه
glyptic
مربوط به حکاکی
personal
مربوط به کسی
goidelic
مربوط بسلت
corresponsive
مربوط بیکدیگر
ecumenical
مربوط به سرتاسرجهان
verbs
مربوط به صدا
verb
مربوط به صدا
occupational
مربوط به شغل
gallinaceous
مربوط بماکیان
prospective
مربوط به اینده
coherently
بطور مربوط
ammino
مربوط به امونیاک
fractional
مربوط به بخشها
psychiatric
مربوط به روانپزشکی
aguish
مربوط به تب و لرز
agrologic
مربوط بخاکشناسی
familial
مربوط به خانواده
adulterous
مربوط به زنا
municipal
مربوط به شهرداری
aluminous
مربوط به الومینیوم
amazonian
مربوط به امازونها
ameba
مربوط به امیب
ameboid
مربوط به امیب
amebic
مربوط به امیب
ceremonial
مربوط به جشن
ceremonials
مربوط به جشن
ameban
مربوط به امیب
matrimonial
مربوط به ازدواج
marital
مربوط به زناشویی
surgical
مربوط به جراحی
attached
مربوط متعلق
valedictory
مربوط به خداحافظی
Americans
مربوط بامریکا
circumstantial
مربوط به موقعیت
dependent
مربوط محتاج
concerns
مربوط بودن به
baronial
مربوط به بارون
ovarian
مربوط به تخمدان
concern
مربوط بودن به
nautical
مربوط به کشتیرانی
American
مربوط بامریکا
outbound
مربوط به خارج
textual
مربوط به متن یا نص
achaian
مربوط به اخائیه
achaean
مربوط به اخائیه
acetarious
مربوط به سالاد
military
مربوط به نظام
commercial
مربوط به تجارت
fossils
مربوط بادوارگذشته
fossil
مربوط بادوارگذشته
racing
مربوط بمسابقه
nasal
مربوط به بینی
aeronautical
مربوط به فضانوردی
technologically
مربوط به فناوری
fractional
مربوط به بخشهایی
geriatric
مربوط به پیری
centenarian
مربوط به قرن
centenarians
مربوط به قرن
bear on
مربوط بودن
basal
مربوط به ته یابنیان
bardic
مربوط به رامشگری
technological
مربوط به فناوری
speculative
مربوط به اندیشه
britannic
مربوط به بریتانیا
cerebellar
مربوط به مخچه
capitular
مربوط بفصل
anal
مربوط به مقعد
caloric
مربوط به کالری
calligraphic
مربوط به خطاطی
acrobatic
مربوط به بندبازی
c
مربوط به کامپیوتر
brumal
مربوط به زمستان
feminine
مربوط به جنس زن
my
مربوط بمن
arithmeticlal
مربوط به حساب
archival
مربوط به بایگانی
arbitrative
مربوط بحکمیت
arbitral
مربوط به حکمیت
aesthetic
مربوط به علم
aesthetically
مربوط به علم
anglian
مربوط به نژاد
anent
در مشارکت با مربوط به
astrological
مربوط به نجوم
arteriovenous
مربوط به رگها
as to
عطف به مربوط به
nuclear
مربوط به اتمی
thematic
مربوط بموضوع
congressional
مربوط به کنگره
sartorial
مربوط به خیاطی
atomistic
مربوط به اتم
astro
مربوط به نجوم
meteorological
مربوط به هواسنجی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com